فهرست مطالب
آداب توکّل
چکیده
توکّل از فضیلتهای اخلاقی است که در قرآن و احادیث به عنوان رکن ایمان معرفی کردهاند و حقیقت آن اعتماد قلبی بر خداوند و رها کردن غیر اوست.
در آداب توکّل آثار آن از قبیل: آسان شدن امور، محبوب شدن نزد خدای مهربان و عدم تسلّط شیطان بر انسان آمده است.
البته توکّل بدون توسل به اسباب طبیعی تحقق نمی پذیرد، چنانکه شاعر گفته است:
گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
رمز الکاسب حبیب الله شنو
از توکل در سبب کاهل مشو
(جلال الدین رومی)
1- معنی و مفهوم توکّل
تَوَكّل: تَوَكّل . [ ت َ وَک ْ ک ُ ] (ع مص ) اعتماد کردن . تکیه کردن و اعتماد نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود. به خدا سپردن و دل برداشتن از اسباب دنیا و به حضرت مسبب الاسباب توجه نمودن . (لغتنامه دهخدا)
کار خود را به خدا واگذاشتن و به امید او بودن. مترادف: اعتماد، پشتگرمی، تفويض كردن (امر به خداوند)، تسليم. (فرهنگ عمید)
به دیگری اعتماد کردن . واگذاشتن کار به وکیل. (فرهنگ معین)
تَوَكّل علی اللّه؛ واگذار كردن كار به خدا و اطمينان به تدبير اوست. (قاموس قرآن ج 7 ص 240)
توكّل به معنای تكيه كردن بر خدا و وكيل گرفتن او در كارها است.(تفسیر نور ج 6 ص 273)
یکی دیگر از مظاهر ایمان و مکارم اخلاق، توکّل بر خداوند و اعتماد به پروردگار متعال است.(نقطه های آغاز اخلاق عملی ص 513)
توکّل: نفوذ اراده و رسیدن به مقصود در عالم مادّه نیازمند به یک سلسله اسباب و عوامل طبیعی و همچنین یک سلسله عوامل روحی و نفسانی است.
هنگامی که انسان وارد میدان عمل میشود و کلیه اسباب و عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده میکند، تنها چیزی که میان او و هدفش فاصله میاندازد؛ همانا تعدادی از عوامل روحی – از قبیل: سُستی اراده و تصمیمِ سُستْ، ترس، غم و اندوه، شتابزدگی و عدم تعادل، سفاهت و کم تجربهگی و بدگمانی نسبت به تاثیرعلل و اسباب و امثال اینها است. در چنین وضعی اگر انسان بر خداوند سبحان توکّل داشته باشد، ارادهاش قوّی و عزمش راسخ میگردد و موانع و مزاحمات روحی در برابر آن خنثی خواهد شد، زیرا انسان در مقام توکل، با مسبب الاسباب پیوند می خورد و با چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی و تشویشِ خاطر باقی نمیماند و با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم میکند تا به مقصود برسد. (نقطه های آغاز اخلاق عملی ص 516)
سَأَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) عَنْ جَبْرَئِيلَ: مَا التَّوَكُّلُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقَالَ: الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَی اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ الْخَبَرَ. (بحار الأنوار ج 68 ص 138)
پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از جبرئیل سؤال فرمود: توکّل بر خدای عزیز و بلندمرتبه چیست؟ جبرئیل گفت: توکّل یعنی یقین داشتن به اینکه مخلوق، نه قدرت زیان رساندن و نه قدرت سود رساندن دارد،و نه چیزی میدهد و نه از چیزی جلوگیری میکند. و به طور کلی از مخلوق مایوس شده و هیچ امیدی به آنها نداشته باشی. و هنگامی که انسان چنین حالتی پیدا کرد، قهراً تمام کارهایش برای خدا خواهد بود و هیچ عملی را برای غیر او نمی کند. و به غیر او امیدوار نمیشود و از غیر او نمی ترسد و چشم طمع از غیر او ندارد.این است مفهوم توکل…
2- حدود توکّل
الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ: سَأَلْتُ الرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلَام) فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَدُّ التَّوَكُّلِ فَقَالَ لِي: أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً. (بحار الأنوار ج 68 ص 134)
حسن بن جهم: از حضرت رضا (علیه السّلام) سؤال کردم: که حد و مرز توکّل چیست؟ فرمود: این است که با داشتن خدا، از هیچ کس خوف و ترس نداشته باشی.
جَاءَ رَجُلٌ إِلَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أُرْسِلُ نَاقَتِي وَ أَتَوَكَّلُ أَوْ أَعْقِلُهَا وَ أَتَوَكَّلُ. قَالَ: اعْقِلْهَا وَ تَوَكَّلْ. (مشكاة الأنوار ص 320)
مردی حضرت رسول (صلی اللَّه عليه و آله) را ملاقات كرد و گفت: ای رسول خدا! من شترم را با مهار كردن رها كنم، و يا با توكّل بر خداوند شترم را بدون مهار به بيابانها رها سازم؟ فرمود: با مهار كردن، توكّل بر خدا كن و آن را رها کن!
3- اهمیت و ویژگی توکّل
اللهُ تَعالی: أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتی وَ هُوَ عَلی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ* … ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ. (شوری/10و 9)
آيا به جای خداوند سرپرستان ديگری گرفتهاند؟ با آن كه تنها خدا سرپرست (واقعی) است؟ و اوست كه مُردگان را زنده میكند و اوست كه بر هر كاری تواناست… چنين خدايی، پروردگار من است. بر او توكل كردم و به سوی او بازمیگردم.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام: أَنَّ النَّبِيَّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ. فَقَالَ: يَا رَبِّ أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: لَيْسَ شَيْءٌ عِنْدِي أَفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ. يَا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَحَابِّينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَعَاطِفِينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَاصِلِينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَكِّلِينَ… (بحار الأنوار ج 74 ص 21)
پیامبر (صلّی اللَّه علیه و آله) در شب معراج از خداوند پرسید: پروردگارا، کدام عمل فضیلت بیشتری دارد؟ خدای عزیز و بلندمرتبه فرمود: چیزی نزد من بالاتر از توکّل به خودم و خشنودی به آنچه من تقسیم کردهام نیست. ای محمّد! دوستی خود را نسبت به دوستدارانم واجب کردم و محبت خود را به افراد مهربانی که در راه من مهربانی میکنند، واجب کردم و محبّت خود را نسبت به کسانی که به من پیوستهاند و افرادی که بر من توکّل کردهاند، لازم دیدم.
الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَام: يَا هِشَامُ إِنَّ لُقْمَانَ قَالَ لِابْنِهِ تَوَاضَعْ لِلْحَقِّ تَكُنْ أَعْقَلَ النَّاسِ يَا بُنَيَّ إِنَّ الدُّنْيَا بَحْرٌ عَمِيقٌ قَدْ غَرِقَ فِيهِ عَالَمٌ كَثِيرٌ فَلْتَكُنْ سَفِينَتُكَ فِيهَا تَقْوَی اللَّهِ وَ حَشْوُهَا الْإِيمَانَ وَ شِرَاعُهَا التَّوَكُّلَ وَ قَيِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلِيلُهَا الْعِلْمَ وَ سُكَّانُهَا الصَّبْر… (بحار الأنوار ج 75 ص 299)
ای هشام، لقمان به پسرش گفت: تسلیم حقّ باش و حقّ را پذیرا باش تا عاقلترین مردم باشی. پسر عزیزم! همانا سرای دنیا، دریایی است ژرف و عمیق که مردمان بسیاری در آن غرق شده اند؛ پس باید کشتی تو در این دریا تقوای الهی باشد و بارش آن ایمان، و بادبانش توکّل، و ناخدایش عقل، راهنمایش دانش و آگاهی و لنگرش صبر و شکیبایی باشد.
3-1- لزوم توکّل
الله تعالی: وَ قالَ مُوسی يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ. (يونس/ 84)
و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ايمان آوردهايد و تسليم او هستيد، پس فقط بر او توكّل كنيد.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَا بَنِي آدَمَ… : أَلَا فَلَا يَتَّكِلِ الْعَامِلُونَ عَلَی أَعْمَالِهِمْ وَ إِنْ حَسُنَتْ وَ لَا يَيْأَسِ الْمُذْنِبُونَ مِنْ مَغْفِرَتِي لِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ كَثُرَتْ لَكِنْ بِرَحْمَتِي فَلْيَثِقُوا وَ لِفَضْلِي فَلْيَرْجُوا وَ إِلَی حُسْنِ نَظَرِي فَلْيَطْمَئِنُّوا وَ ذَلِكَ أَنِّي أُدَبِّرُ عِبَادِي بِمَا يُصْلِحُهُمْ وَ أَنَا بِهِمْ لَطِيفٌ خَبِيرٌ . (بحار الأنوار ج 68 ص 140)
خدای عزیز و بلندمرتبه میفرماید: ای فرزندان آدم! …هان! مبادا که بندگان فقط به اعمال خود اتکا و اعتماد داشته باشند، گرچه دارای اعمال حسنه باشند. و مبادا که گنهکاران از رحمت و بخشش من ناامید شوند، گرچه گناه فراوان داشته باشند. باید وثوق و امیدشان به رحمت من باشند و به فضل و کرم من امیدوار باشند و اطمینان و دلگرمی به حسن نظر و لطف و عنایت من داشته باشند که من طبق مصالح آنها، امور آنها را تدبیر کرده و من نسبت به آنان لطیف و آگاهم.
3-2- بهترین وکیل
الله تعالی: الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ. (آل عمران/ 173)
مؤمنان كسانی هستند كه (چون) مردم (منافق) به ايشان گفتند: بی شك مردم (كافران مكّه) بر ضد شما گرد آمده (و بسيج شده) اند، پس از آنان بترسيد، (آنها به جای ترس) بر ايمانشان بيافزود و گفتند: خداوند ما را كفايت میكند و او بهترین وکیل است.
3-3-منشاء و حقیقت توکّل
اللهُ تَعالی: وَ تَوَكَّلْ عَلَی الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ … (فرقان/58)
و بر (خدای) زندهای كه هرگز نمیميرد توكّل كن و به ستايش او تسبيحگوی و…
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام: فِي التَّوَكُّلِ حَقِيقَةُ الْإِيقَانِ. (تصنيف غرر الحكم ص 196)
حقيقتِ يقين، در توكّل است.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام: إِنَّ حُسْنَ التَّوَكُّلِ لَمِنْ [مِنْ] صِدْقِ الْإِيقَانِ [الْإِيمَانِ]. (تصنيف غرر الحكم ص 196)
به درستی كه توكّل نیکو، از راستی يقين (ایمان) است.
3-4- برتری ولایت و یاری خدا در آداب توکّل
اللُه تَعالی: فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. (توبه/129)
پس اگر روی برتافتند، بگو: خدا مرا بس است. هيچ معبودی جز او نيست. بر او توكل كردم، و او پروردگار عرش با عظمت است.
4- آثار توکّل
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه: مَنْ تَوَكَّلَ وَ قَنِعَ وَ رَضِيَ كُفِيَ الْمَطْلَبَ. (بحار الأنوار ج 68 ص 154)
هر كه توكّل كند، و قانع و راضی باشد، خواستههايش كارسازی شود.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام: الثِّقَةُ بِاللَّهِ حِصْنٌ لَا يَتَحَصَّنُ بِهِ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ التَّوَكُّلُ عَلَيْهِ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ حِرْزٌ مِنْ كُلِّ عَدُوٍّ. (أعلام الدين ص 256)
اطمینان و تکیه به خدا دژی است كه، جز مؤمن، نمیتواند بر آن وارد شود، و توكّل به خدا، انسان را از هر بدی حفظ كرده و حايلی نيرومند در مقابل تعرّض هر نوع دشمن است.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام: مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ أَضَاءَتْ لَهُ الشُّبُهَاتُ وَ کُفِیَ الْمَئُونَاتِ وَ أَمِنَ التَّبِعَاتِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۱۹۷)
کسی که بر خدا توکّل کند، شبههها بر او روشن شود، و از هزینههای زندگی کفایت شود، و از پیامدها در امان ماند.
الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَام: أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی دَاوُدَ مَا اعْتَصَمَ بِي عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ ثُمَّ تَكِيدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَيْنِهِنَّ وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَرَفْتُ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ مِنْ يَدَيْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ بِأَيِّ وَادٍ هَلَكَ. (بحار الأنوار ج 68 ص 125)
خدای عزیز و بلندمرتبه به حضرت داود وحی کرد که هر بندهای از بندگان من که جدا و واقعا با نیت خالص و قلب صادق متمسک به من گردد و هیچ نظری به مخلوق نداشته باشد، اگر آسمان و زمین و آنچه در آنها است برای او مکر و حیله کنند، من برای او راه نجات قرار میدهم. و هر بندهای از بندگان من که در دلش توجه و امید به غیر من باشد و توسل به یکی از مخلوقات بکند، من اسباب و وسایل آسمان را از دستش میگیرم و زمین هم در زیر پای او قرار نخواهد گرفت و هیچ باکی ندارم که در کدام بیابانی به هلاکت برسد.
الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَام: إِنَّ الْغَنَاءَ وَ الْعِزَّ يَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَا. (بحار الأنوار ج 68 ص 126)
همانا بینيازی و عزّت در گردشاند و چون به جايگاه توكّل میرسند، در آنجا سُكْنا میگزينند.
الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَام: مَنْ أُعْطِيَ ثَلَاثاً لَمْ يُمْنَعْ ثَلَاثاً مَنْ أُعْطِيَ الدُّعَاءَ أُعْطِيَ الْإِجَابَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ الشُّكْرَ أُعْطِيَ الزِّيَادَةَ وَ مَنْ أُعْطِيَ التَّوَكُّلَ أُعْطِيَ الْكِفَايَةَ ثُمَّ قَالَ أَ تَلَوْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ: … وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ … (طلاق/3) … (بحار الأنوار ج 68 ص 129)
کسی که توفیق دستیابی به سه چیز را پیدا کند، از سه چیز محروم و ممنوع نخواهد شد: کسی که موفق به دعا شود، دعایش مستجاب خواهد شد.کسی که دارای حالت شکر و در برابر نعمت شاکر باشد، نعمت او افزون خواهد شد. و کسی که دارای صفت توکّل شد، کارهایش کفایت خواهد شد.سپس حضرت فرمود: آیا کتاب الهی را تلاوت نکردهای؟ {… و هر کس به خدا توکّل کند، او (خداوند) برای وی کافی است…}
4-1- دوستی خداوند
الله تعالی: … فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ* إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (آل عمران/160و 159)
… چون تصميم گرفتی، بر خدا توكّل كن، زيرا خداوند توكّلكنندگان را دوست میدارد. اگر خدا شما را ياری كند، هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد؛ و اگر دست از ياری شما بردارد، چه كسی بعد از او شما را ياری خواهد كرد؟ و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند.
4-2- قوّت و شجاعت در آداب توکّل
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه: مَنْ احَبّ ان یَکُونَ اقْوَی النّاسِ فلْيَتَوكَّلْ علَی اللّه ِ. (مستدرک الوسائل ج11 ص217)
هركه دوست دارد نيرومندترين مردم باشد، بايد به خدا توكّل كند.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَام: أَصْلُ قُوَّةَ الْقَلْبِ التَّوَكُّلُ عَلَی اللَّهِ.(عيون الحكم ص 120)
منشأ قوّت قلب، توكّل به خداست.
4-3- توکّل و همّت بلند
اَلجَوادُ عَلَيْهِ السَّلَام: الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَی ثَمَنٌ لِكُلِ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَی كُلِّ عَالٍ. (بحار الأنوار ج 75 ص 364)
اعتمادِ به خداوند متعال، بهای هر چيز گرانی است و نردبان رسيدن به هر بلندايی است.
4-4- توکّل و لزوم کار و فعالیت در آداب توکّل
رَأَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) قَوْماً لَا يَزْرَعُونَ. قَالَ: مَا أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قَالَ: لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّكِلوُنَ. (مستدرك الوسائل ج 11 ص217)
پيامبر خدا (صلی الله عليه و آله) عدّه ای را ديد كشاورزی نمی كنند. به آنها فرمود : شما چه كارهايد؟ عرض كردند: ما توكّل كنندگانيم! فرمود: نه، شما سر بار [ديگران] هستيد!
الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَام: لا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزقِ مِن حِلِّهِ فإنّهُ أعوَنُ لَك علی دِينِكَ، و اعقِلْ راحِلَتَكَ و تَوَكَّلْ . (بحار الأنوار ج 68 ص 137)
به دست آوردن روزی حلال را رها مكن؛ زيرا روزی حلال، تو را در دينت بيشتر كمك میكند. زانوی شترت را ببند و آنگاه توكّل كن!
5- درجات توکّل
عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (عَلَيْهِ السَّلَام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ: … وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ. (طلاق/ 3) فَقَالَ: التَّوَكُّلُ عَلَی اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَی اللَّهِ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ رَاضِياً تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَأْلُوكَ خَيْراً وَ فَضْلًا وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ بِتَفْوِيضِ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ ثِقْ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا. (بحار الأنوار ج 68 ص 129)
علی ابن سوید: از حضرت موسی بن جعفر (علیهما السّلام) از فرموده خدای عزیز و بلندمرتبه پرسش کردم: {… و هر كسی بر خدا توكّل كند، خدا او را بس است.} فرمود: توکّل دارای درجات و مراتبی است که از جملهی آن، این است که؛ در کلیه کارهای خود توکّل و اعتماد بر او داشته و از آنچه که درباره تو انجام دهد، راضی و خشنود باشی و علم داشته باشی که هیچ گونه از خیر و فضل در حقّ تو کوتاهی نخواهد کرد و بدانی که حکم و فرمان در این گونه امور، از آن او است. بنابراین با واگذار کردن کار به او، بر او توکّل کرده و در این کار و تمام کارها به او اعتماد داشته باش و یا در کارهای خود و در کارهای بستگان خود به او اعتماد کن.
6- پیامدهای توکّل به غیر خدا
اللهُ تَعالی: وَ قالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ. (يوسف/42)
و (يوسف) به آن فرد زندانی كه میدانست آزاد میشود، گفت: مرا نزد ارباب خود بيادآور. (ولی) شيطان يادآوری به اربابش را از ياد او بُرد؛ در نتيجه (يوسف) چند سالی در زندان ماند.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه:يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِي إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِي لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِي لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ يَعْتَصِمُ بِي دُونَ خَلْقِي إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِي غَفَرْتُ لَهُ. (بحار الأنوار ج 68 ص 143)
خدای عزیز و بلندمرتبه میفرمايد: هر مخلوق و آفريده كه به آفريده ديگری غير از من – اقبال کند – تمسک جوید، همهی وسايل آسمان و زمين را از او قطع میكنم.و اگر چيزی از من بخواهد نمیدهمش. و اگر مرا دعا كند و بخواند، پاسخش نمیگويم.و هر آفريده كه از ديگر آفريدگان به خودم پناه آورد، آسمانها و زمين روزیِ او را ضمانت میكند.و اگر چيزی از من بخواهد، عطايش میكنم.و اگر مرا فرا خوانَد، پاسخش میگويم. و اگر از من آمرزش بخواهد، او را میآمرزم.















ثبت دیدگاه