عناوین موضوعات
یکی از توصیه ها در آداب زندگی اسلامی، مسافرت است. آداب سفر بر پایه آداب زندگی در قرآن و احادیث بسیار قابل توجه است.در اینجا نکاتی در موضوع آداب سفر ذکر شده است.
وظایف مسافر قبل از حرکت
۱-۱. وصیّت
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ رَکِبَ رَاحِلَهً فَلْیُوصِ.(کافی ج۴ ص۵۴۲)
هرکس سوار مرکب شد، باید وصیّت کند.(کسى که به سفر می رود باید وصیّت کند.)
۲-۱. صدقه
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِم السَّلَامُ إِذَا أَرَادَ الْخُرُوجَ إِلَى بَعْضِ أَمْوَالِهِ اشْتَرَى السَّلَامَهَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا تَیَسَّرَ وَ یَکُونُ ذَلِکَ إِذَا وَضَعَ رِجْلَهُ فِی الرِّکَابِ وَ إِذَا سَلَّمَهُ اللَّهُ وَ انْصَرَفَ حَمِدَ اللَّهَ وَ شَکَرَهُ أَیْضاً بِمَا تَیَسَّرَ لَهُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۳۱)
شیوه علی بن حسین علیهما السّلام بود که چون عازم سفر به یکی از املاکش می شد، در آن وقت که پا به رکاب می نهاد، سلامت خود را با صدقه ای که امکان داشت ، از خدای عزوجل می خرید و چون خدا سالمش می داشت و برمی گشت، خدا را سپاس می کرد و بدان چه فراهم می شد، شکر می گفت.
برای مطالعه بیشتر مقاله آداب صدقه دادن پیشنهاد می شود.
۳-۱. همسفران و تعداد آنها
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا تَصْحَبَنَّ فِی سَفَرٍ مَنْ لَا یَرَى لَکَ الْفَضْلَ عَلَیْهِ کَمَا تَرَى لَهُ الْفَضْلَ عَلَیْکَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۷)
با کسی همسفر مشو، که قدر تو را چنانی که تو قدر او دانی، نداند.
إِسْحَاقَ بْنِ جَرِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ لِی مَنْ صَحِبْتَ فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ کَیْفَ طَابَتْ نَفْسُ أَبِیکَ یَدَعُکَ مَعَ غَیْرِهِ فَخَبَّرْتُهُ فَقَالَ کَیْفَ کَانَ یُقَالُ اصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهِ وَ لَا تَصْحَبْ مَنْ یَتَزَیَّنُ بِکَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۷)
اسحاق بن جریر گفت: امام صادق علیه السّلام به من فرمود: با که همسفر بودی؟ به حضرت گزارش دادم و فرمود: چگونه دل پدرت خوش شد که تو را با دیگری وانهاد؟ به ایشان خبر دادم و فرمود: چگونه است که گفته اند: با کسی یار شو که آبروی تو باشد، نه با کسی که تو آبروی او باشی؟ ( با کسی همسفر مشو که مایه خجالت تو باشد.)
شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَدْ عَرَفْتَ حَالِی وَ سَعَهَ یَدِی وَ تَوَسُّعِی عَلَى إِخْوَانِی فَأَصْحَبُ النَّفَرَ مِنْهُمْ فِی طَرِیقِ مَکَّهَ فَأَتَوَسَّعُ عَلَیْهِمْ قَالَ لَا تَفْعَلْ یَا شِهَابُ إِنْ بَسَطْتَ وَ بَسَطُوا أَجْحَفْتَ بِهِمْ وَ إِنْ هُمْ أَمْسَکُوا أَذْلَلْتَهُمْ فَاصْحَبْ نُظَرَاءَکَ اصْحَبْ نُظَرَاءَکَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۸)
شهاب بن عبد ربّه: به امام صادق علیه السّلام گفتم: همانا حال مرا و دست و دلبازیِ مرا با برادرانم و توسعه بر آنها را می دانید! آیا همسفر شوم با چند کسی از آنها در راه مکه و بر آنها توسعه دهم؟ فرمود: مکن ای شهاب! اگر زیاد خرج آنها کنی و زیاد خرج تو کنند، به آنها فشار آوردی واجحاف است و اگر آنها خودداری کنند، خوار و زبونشان کردی، پس با افراد هم سطح خودت همسفر شو، با هم سطح خودت همسفر شو.
أَبِی بَصِیرٍ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ – یَخْرُجُ الرَّجُلُ مَعَ قَوْمٍ مَیَاسِیرَ وَ هُوَ أَقَلُّهُمْ شَیْئاً فَیُخْرِجُ الْقَوْمُ نَفَقَتَهُمْ وَ لَا یَقْدِرُ هُوَ أَنْ یُخْرِجَ مِثْلَ مَا أَخْرَجُوا فَقَالَ مَا أُحِبُّ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ لِیَخْرُجْ مَعَ مَنْ هُوَ مِثْلُهُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۹)
ابی بصیر: به امام صادق علیه السّلام گفتم: کسی با توانگران همسفر شود و از همه کمتر دارد و آنان نفقه خود را بیرون آورند و او نتواند به اندازه آنها خرجی در آورد؟ فرمود: دوست ندارم خود را خوار کند. او با همانند خود سفر کند.
حُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ: خَرَجْنَا إِلَى مَکَّهَ نَیِّفٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا فَکُنْتُ أَذْبَحُ لَهُمْ فِی کُلِّ مَنْزِلٍ شَاهً فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَدْخُلَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لِی یَا حُسَیْنُ وَ تُذِلُّ الْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ بَلَغَنِی أَنَّکَ کُنْتَ تَذْبَحُ لَهُمْ فِی کُلِّ مَنْزِلٍ شَاهً قُلْتُ مَا أَرَدْتُ إِلَّا اللَّهَ فَقَالَ أَ مَا کُنْتَ تَرَى أَنَّ فِیهِمْ مَنْ یُحِبُّ أَنْ یَفْعَلَ فَعَالَکَ فَلَا یَبْلُغُ مَقْدُرَتُهُ ذَلِکَ فَتَتَقَاصَرُ إِلَیْهِ نَفْسُهُ قُلْتُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا أَعُودُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۹)
حسین بن ابو علاء: با بیست و چند نفر به مکه رفتم و در هر منزلی برایشان گوسفندی می کشتم. چون خواستم نزد امام صادق علیه السلام بروم، فرمود: ای حسین! تو مؤمنان را خوار می کنی؟ گفتم: از آن به خدا پناه می برم. فرمود: به من خبر رسیده که تو در هر منزلی برایشان گوسفندی می کشتی؟ گفتم: جز خدا را قصد نداشتم. فرمود: ندانستی که در آنها ممکن است کسی باشد که بخواهد کار تو را بکند و در توان او نباشد و خود را کم شمارد؟ گفتم: از خدا آمرزش می خواهم و بدان بازنگردم.
أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنِ الْقَوْمِ یَصْطَحِبُونَ فَیَکُونُ فِیهِمُ الْمُوسِرُ وَ غَیْرُهُ أَ یُنْفِقُ عَلَیْهِمُ الْمُوسِرُ قَالَ إِنْ طَابَتْ بِذَلِکَ أَنْفُسُهُمْ فَلَا بَأْسَ بِهِ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ تَطِبْ أَنْفُسُهُمْ قَالَ یَصِیرُ مَعَهُمْ یَأْکُلُ مِنَ الْخُبْزِ وَ یَدَعُ أَنْ یَسْتَثْنِیَ مِنَ الْهَرَاتِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۸ )
ابی محمد حلبی به امام باقر علیه السّلام عرضه داشت: در جمعى که بعضى ثروتمندند و بعضى ثروتمند نیستند، و با هم مسافرت مىکنند؛ آیا ثروتمند می تواند براى دیگران خرج کند؟ امام (علیه السلام) فرمود: اگر آنها راضى باشند مانعى ندارد. پرسیدم: اگر خوش دل نباشند؟ فرمود: توانگر با آنها بسازد، از نان بخورد و از گوشت پخته مانده دست نکشد.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فِی وَصِیَّتِهِ لِلْحَسَنِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا): سَلْ عَنِ الرَّفِیقِ قَبْلَ الطَّرِیقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ. (نهج البلاغه نامه ۳۱)
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتش به حسن علیه السّلام فرمود: رفیق را قبل از سفر و همسایه را پیش از تهیه خانه وارسی کن.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: الرَّفِیقَ ثُمَّ السَّفَرَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۲)
اول رفیق، آنگاه سفر.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: أَحَبُّ الصَّحَابَهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعَهٌ وَ مَا زَادَ قَوْمٌ عَلَى سَبْعَهٍ إِلَّا زَادَ لَغَطُهُمْ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۲۸)
محبوب ترین یاران به درگاه خدای عزوجل چهارنفرند و جمعی بیش از هفت نباشند، جز آنکه جنجال و ناراحتی آنان بسیار می شود.
الکاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:مَنْ خَرَجَ وَحْدَهُ فِی سَفَرٍ فَلْیَقُلْ: مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ- اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِی وَ أَعِنِّی عَلَى وَحْدَتِی وَ أَدِّ غَیْبَتِی. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۲۸)
کسى که تنها به سفر رود، بگوید: (هر چه خدا بخواهد واقع مىشود، هیچ قدرتى و قوتى جز با استعانت از خدا بوجود نمىآید.- خدایا، در موقع وحشتم، انیس من باش، و در تنهائیم، یاریم کن، و غیبتم را، به پایان برسان.)
۴-۱. لوازم سفر
کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه لَا یُفَارِقُهُ فِی أَسْفَارِهِ قَارُورَهُ الدُّهْنِ وَ الْمُکْحُلَهُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِرْآهُ وَ الْمِسْوَاکُ وَ الْمُشْطُ وَ فِی رِوَایَهٍ یَکُونُ مَعَهُ الْخُیُوطُ وَ الْإِبْرَهُ وَ الْمِخْصَفُ وَ السُّیُورُ فَیَخِیطُ ثِیَابَهُ وَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۳۲)
پیغمبر صلی الله علیه و آله در سفرهایشان، شیشه عطر، سرمه دان، قیچی، آینه، مسواک و شانه از ایشان جدا نمی شد. و در روایتی است که با آن حضرت، نخ و سوزن و پینه زنی و بند نعلین بود که با آنها جامه اش را می دوخت و نعلین خود را پینه می زد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: فِی وَصِیَّهِ لُقْمَانَ لِابْنِهِ یَا بُنَیَّ سَافِرْ بِسَیْفِکَ وَ خُفِّکَ وَ عِمَامَتِکَ وَ خِبَائِکَ وَ سِقَائِکَ وَ إِبْرَتِکَ وَ خُیُوطِکَ وَ مِخْرَزِکَ وَ تَزَوَّدْ مَعَکَ الْأَدْوِیَهَ تَنْتَفِعْ بِهَا أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ وَ کُنْ لِأَصْحَابِکَ مُوَافِقاً إِلَّا فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ.(بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
در سفارش لقمان به پسرش این بود که: پسر جانم! سفر کن به همراه شمشیرت و کفشت و عمامه ات و روپوشَت و مَشک آبت و سوزنت و نخ هایت و انبانت، و با خود هر دارو بردار که تو و هر که با تو است از آن سود برید و با همسفرانت هماهنگ باش، جز در نافرمانی خدا.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مِنْ شَرَفِ الرَّجُلِ أَنْ یُطَیِّبَ زَادَهُ إِذَا خَرَجَ فِی سَفَرٍ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
ازشرافت مرد است که چون به سفری رود، توشه اش را خوب و پاکیزه کند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا سَافَرْتُمْ فَاتَّخِذُوا سُفْرَهً وَ تَنَوَّقُوا فِیهَا. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
چون سفر کنید، سُفره بردارید و در آن خوراک خوب بگذارید.
۵-۱. نماز و دعا در سفر
الرّضا عَلَیْهِ السَّلَامُ : إِذَا أَرَدْتَ سَفَراً فَاجْمَعْ أَهْلَکَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ قُلِ-« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وُلْدِی وَ عِیَالِی.» (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۳۵)
چون قصد سفر کنی، خانواده ات را جمع کن و دو رکعت نماز بخوان و بگو: بار خدایا! دینم و خودم و خانواده ام و فرزندانم را به تو می سپارم.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا خَرَجَ أَحَدُکُمْ فِی سَفَرٍ فَلْیَقُلِ: اللَّهُمَّ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِی السَّفَرِ وَ الْحَامِلُ عَلَى الظَّهْرِ وَ الْخَلِیفَهُ فِی الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ وَ إِذَا نَزَلْتُمْ مَنْزِلًا فَقُولُوا: اللَّهُمَّ أَنْزِلْنَا مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ* (مؤمنون/۲۹) . (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۳۴)
امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود: چون کسی از شما به سفر رود، بگوید: بار خدایا! تویی یار و پشتیبان در سفر ، و جایگزین خانواده و دارایی و فرزند. و چون به منزلی در آیید(استراحتگاه)، بگویید: بار خدایا، ما را فرود آور در{ منزلی با برکت که تو بهترین میزبانی.}
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه عَنْ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلَامُ مَنْ أَرَادَ سَفَراً فَأَخَذَ بِعِضَادَتَیْ بَابِ مَنْزِلِهِ فَقَرَأَ إِحْدَى عَشْرَهَ مَرَّهً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ کَانَ اللَّهُ لَهُ حَارِساً حَتَّى یَرْجِعَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۴۲)
پیغمبر صلی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل علیه السلام فرمود: هر کس چون قصد سفر کند، دو سمت در خانه اش را بگیرد و یازده بار سوره« قُلْ هُوَ اللَّهُ» را بخواند، خداوند تا زمانی که برگردد، نگهبان او خواهد بود.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ قَرَأَ آیَهَ الْکُرْسِیِّ فِی السَّفَرِ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ سَلِمَ وَ سَلِمَ مَا مَعَهُ وَ یَقُولُ «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَسِیرِی عَبَراً وَ صَمْتِی تَفَکُّراً وَ کَلَامِی ذِکْراً.» (مکارمالاخلاق ص ۲۵۴)
هر کس در سفر، آیه الکرسى را در هر شب بخواند، خود و همراهانش سالم بمانند، و بگوید: خداوندا، سفر مرا وسیله عبرت و سکوتم را وسیله تفکر و سخنم را ذکر قرار ده.
فِی الدُّعَاءِ عِنْدَ دُخُولِ مَدِینَهٍ أَوْ قَرْیَهٍ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ – یَا عَلِیُّ إِذَا أَرَدْتَ مَدِینَهً أَوْ قَرْیَهً فَقُلْ حِینَ تُعَایِنُهَا- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَهَا وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا اللَّهُمَّ حَبِّبْنَا إِلَى أَهْلِهَا وَ حَبِّبْ صَالِحِی أَهْلِهَا إِلَیْنَا. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۵۴)
دعای هنگام ورود به شهری یا روستایی که، پیغمبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: ای علی! چون قصد شهری یا روستایی کردی و در دیدت نمایان شد، بگو: خدایا! از تو می خواهم خیرش را و به تو پناه می برم از شرش. خدایا! ما را محبوب اهلش کن و خوبانش را محبوب ما کن.
برای مطالعه بیشتر مقاله آداب لباس پوشیدن پیشنهاد می شود.
وظایف مسافر در طول سفر
۱-۲. اخلاق خوش
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: سِتٌّ مِنَ الْمُرُوَّهِ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی الْحَضَرِ وَ ثَلَاثٌ مِنْهَا فِی السَّفَرِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الْحَضَرِ فَتِلَاوَهُ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِمَارَهُ مَسَاجِدِ اللَّهِ وَ اتِّخَاذُ الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الَّتِی فِی السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الْمِزَاحُ فِی غَیْرِ الْمَعَاصِی الْخَبَرَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۶)
شش چیز از مروّت است، سه تا در حضور و سه تا در سفر. آنها که در حضورند: خواندن قرآن خدا ی عزوجل، آباد کردن مساجد خدا و بدست آوردن برادران در راه خدای عزوجل است (دوست یابی) و آنچه که در سفر است: بخشش توشه، حُسن خلق و شوخی ای که درآن گناه خدا نباشد … تا آخر خبر.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْمُرُوَّهُ فِی السَّفَرِ کَثْرَهُ الزَّادِ وَ طِیبُهُ وَ بَذْلُهُ لِمَنْ کَانَ مَعَکَ وَ کِتْمَانُکَ عَلَى الْقَوْمِ سِرَّهُمْ بَعْدَ مُفَارَقَتِکَ إِیَّاهُمْ وَ کَثْرَهُ الْمِزَاحِ فِی غَیْرِ مَا یُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۶)
مروّت در سفر، فراوانی توشه است و خوبی آن، و بخشش آن به همراهان و رازداری از همسفران پس از جدایی از آنها، و بسیار شوخی کردن در غیرآنچه مایه خشم خدای عزوجل باشد.
أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ الْبَیْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ فَقَالَ: لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَکُنْ یُحْسِنُ صُحْبَهَ مَنْ صَحِبَهُ وَ مُرَافَقَهَ مَنْ رَافَقَهُ وَ مُمَالَحَهَ مَنْ مَالَحَهُ وَ مُخَالَقَهَ مَنْ خَالَقَهُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۸)
ابی ربیع شامی: نزد امام صادق علیه السّلام بودیم و اتاق مملوّ از اهل خود بود، ایشان فرمود: از ما نیست کسی را که با معاشران خود، خوش خلق نباشد و با رفیقش نیکو رفاقت نکند و نمکِ هم نمک خود را پاس ندارد و معاشرت با معاشران خود را به خوبى انجام ندهد.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَا اصْطَحَبَ اثْنَانِ إِلَّا کَانَ أَعْظَمُهُمَا أَجْراً وَ أَحَبُّهُمَا إِلَى اللَّهِ أَرْفَقَهُمَا بِصَاحِبِهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۸)
هیچ دو نفرى با هم رفاقت نکنند جز این که اجر آن کس بیشتر و نزد خداوند عزّ و جلّ محبوب تر است که با رفیقش خوشرفتار و ملایم باشد.
برای مطالعه بیشتر، مقاله آداب زندگی دینی و خوش خلقی پیشنهاد می شود.
۲-۲. سازگاری و تعاون و تقسیم کار با همسفران
قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ کُنْ لِأَصْحَابِکَ مُوَافِقاً إِلَّا فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۵)
لقمان به پسرش گفت: و با همسفرانت سازگار باش، جز در نافرمانی خدا.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی وَصِیَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ مُرُوَّهُ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ مُرُوَّتَانِ مُرُوَّهٌ فِی حَضَرٍ وَ مُرُوَّهٌ فِی سَفَرٍ وَ أَمَّا مُرُوَّهُ الْحَضَرِ فَقِرَاءَهُ الْقُرْآنِ وَ مُجَالَسَهُ الْعُلَمَاءِ وَ النَّظَرُ فِی الْفِقْهِ وَ الْمُحَافَظَهُ عَلَى الصَّلَاهِ فِی الْجَمَاعَاتِ وَ أَمَّا مُرُوَّهُ السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَ قِلَّهُ الْخِلَافِ عَلَى مَنْ صَحِبَکَ وَ کَثْرَهُ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ مَصْعَدٍ وَ مَهْبَطٍ وَ نُزُولٍ وَ قِیَامٍ وَ قُعُودٍ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۶)
امیر مؤمنان در سفارش به پسرش محمد بن حنفیه فرمود: بدان که مرد مسلمان را، دو مروّت باشد: یکی در حضور و دیگر در سفر. آنچه در حضوراست، خواندن قرآن است و همنشینی با دانشمندان، نظر در فقه، محافظت بر نماز جماعت، مروّت در سفر، بخشش توشه، کم اختلافی با یاران و بیشتر به یاد خدا بودن است در فراز و نشیب و فرود آمدن و برخاستن و نشستن.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ إِذَا سَافَرْتَ مَعَ قَوْمٍ فَأَکْثِرِ اسْتِشَارَتَهُمْ فِی أَمْرِکَ وَ أَمْرِهِمْ وَ أَکْثِرِ التَّبَسُّمَ فِی وُجُوهِهِمْ وَ کُنْ کَرِیماً عَلَى زَادِکَ بَیْنَهُمْ وَ إِذَا دَعَوْکَ فَأَجِبْهُمْ وَ إِذَا اسْتَعَانُوکَ فَأَعِنْهُمْ وَ اغْلِبْهُمْ بِثَلَاثٍ طُولِ الصَّمْتِ وَ کَثْرَهِ الصَّلَاهِ وَ سَخَاءِ النَّفْسِ بِمَا مَعَکَ مِنْ دَابَّهٍ أَوْ مَالٍ أَوْ زَادٍ وَ إِذَا اسْتَشْهَدُوکَ عَلَى الْحَقِّ فَاشْهَدْ لَهُمْ وَ اجْهَدْ رَأْیَکَ لَهُمْ إِذَا اسْتَشَارُوکَ وَ لَا تَعْزِمْ حَتَّى تَثَبَّتَ وَ تَنْظُرَ وَ لَا تُجِبْ فِی مَشُورَهٍ حَتَّى تَقُومَ فِیهَا وَ تَقْعُدَ وَ تَنَامَ وَ تَأْکُلَ وَ تُصَلِّیَ وَ أَنْتَ مُسْتَعْمِلٌ فِکْرَتَکَ وَ حِکْمَتَکَ فِی مَشُورَتِهِ فَإِنَّ مَنْ لَمْ یُمْحِضِ النَّصِیحَهَ لِمَنِ اسْتَشَارَهُ سَلَبَهُ اللَّهُ رَأْیَهُ وَ نَزَعَ عَنْهُ الْأَمَانَهَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
لقمان به پسرش گفت: چون با مردمی همسفر شدی، بسیار در کار خود و آنان مشورت کن و بسیار به رویشان لبخند بزن، در توشه خود نسبت به آنها کریم باش، چون تو را خواندند بپذیر، چون از تو کمک خواستند به آنها کمک ده و در سه چیز از آنها پیش باش: در خاموشی، در نماز و بخشش هر چه داری، از مَرکب سواری و مال و توشه. و چون از تو بر حقی گواه خواستند، گواه باش و چون با تو مشورت کردند، بکوش در نظر دادن به آنها. و تصمیم نگیر تا خوب وارسی کنی و بیندیشی، و جواب مشورت را مده تا برخیزی و بنشینی و بخوابی و بخوری و نماز کنی و فکر و حکمت خود را در مورد مشورت به کار بگیری، زیرا هر که به مشورت خواه خود اندرز پاک ندهد، خدا رای او را از وی بگیرد و امانت را از او ریشه کن کند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ … وَ إِذَا رَأَیْتَ أَصْحَابَکَ یَمْشُونَ فَامْشِ مَعَهُمْ وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ یَعْمَلُونَ فَاعْمَلْ مَعَهُمْ وَ إِذَا تَصَدَّقُوا وَ أَعْطَوْا قَرْضاً فَأَعْطِ مَعَهُمْ وَ اسْمَعْ مِمَّنْ هُوَ أَکْبَرُ مِنْکَ سِنّاً وَ إِذَا أَمَرُوکَ بِأَمْرٍ وَ سَأَلُوکَ فَتَبَرَّعْ لَهُمْ وَ قُلْ نَعَمْ وَ لَا تَقُلْ لَا فَإِنَّ لَا عَیٌّ وَ لُؤْمٌ وَ إِذَا تَحَیَّرْتُمْ فِی طَرِیقِکُمْ فَانْزِلُوا وَ إِنْ شَکَکْتُمْ فِی الْقَصْدِ فَقِفُوا وَ تَؤَامَرُوا وَ إِذَا رَأَیْتُمْ شَخْصاً وَاحِداً فَلَا تَسْأَلُوهُ عَنْ طَرِیقِکُمْ وَ لَا تَسْتَرْشِدُوهُ فَإِنَّ الشَّخْصَ الْوَاحِدَ فِی الْفَلَاهِ مُرِیبٌ لَعَلَّهُ أَنْ یَکُونَ عَیْناً لِلُّصُوصِ أَوْ أَنْ یَکُونَ هُوَ الشَّیْطَانَ الَّذِی حَیَّرَکُمْ وَ احْذَرُوا الشَّخْصَیْنِ أَیْضاً إِلَّا أَنْ تَرَوْا مَا لَا أَرَى فَإِنَّ الْعَاقِلَ إِذَا نَظَرَ بِعَیْنَیْهِ شَیْئاً عَرَفَ الْحَقَّ مِنْهُ وَ الشَّاهِدَ یَرَى مَا لَا یَرَى الْغَائِبُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
لقمان به پسرش گفت: چون با مردمی همسفر شدی، … چون دیدی یارانت روانه اند، با آنها روانه شو، و چون کاری کنند، با آنها همکار باش و چون صدقه یا وامی دادند، تو هم بده، و از کسی که سالخورده تر از تو است شنوا باش و چون در راه سرگردان شدید، فرود آیید، و اگر در مقصد دچار تردید شدید، توقف کنید و مشورت کنید، و چون یکی را دیدید، از راه خود از او نپرسید و او را رهنما نسازید، زیرا یک نفر در بیابان پهناور شک آور است، شاید که جاسوس دزدها باشد یا همان شیطانی باشد که شما را سرگردان کرده، و از دو کس هم در حذر باشید، جز آنکه در آنها بینید آنچه من نبینم، زیرا خردمند چون چیزی به چشم خود بیند، درستی آن را بشناسد و حاضر بیند آنچه غایب نبیند.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مِنَ السُّنَّهِ إِذَا خَرَجَ الْقَوْمُ فِی سَفَرٍ أَنْ یُخْرِجُوا نَفَقَتَهُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ أَطْیَبُ لِأَنْفُسِهِمْ وَ أَحْسَنُ لِأَخْلَاقِهِمْ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۹)
از سنت باشد که چون جمعی به سفر می روند، هم خرج باشند، پس در این صورت، دلشان پا ک تر و از نظر حُسن اخلاق بهتر باشند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّکَ سَتَصْحَبُ أَقْوَاماً فَلَا تَقُولَنَّ انْزِلُوا هَاهُنَا وَ لَا تَنْزِلُوا هَاهُنَا فَإِنَّ فِیهِمْ مَنْ یَکْفِیکَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
وقتی با مردمی همسفر شدی، نگو اینجا منزل کنید و آنجا نکنید، زیرا در آنها کسی باشد که تو را کفایت می کند.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: سَیِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ فِی السَّفَرِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۳)
آقای هر گروه، کسی است که به همسفرانش خدمت کند.
أَنَّهُ (رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) أَمَرَ أَصْحَابَهُ بِذَبْحِ شَاهٍ فِی سَفَرٍ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ عَلَیَّ ذَبْحُهَا وَ قَالَ الْآخَرُ عَلَیَّ سَلْخُهَا وَ قَالَ آخَرُ عَلَیَّ قَطْعُهَا وَ قَالَ آخَرُ عَلَیَّ طَبْخُهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عَلَیَّ أَنْ أَلْقُطَ لَکُمُ الْحَطَبَ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ لَا تُتْعِبَنَّ بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا أَنْتَ نَحْنُ نَکْفِیکَ قَالَ عَرَفْتُ أَنَّکُمْ تَکْفُونِی وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَکْرَهُ مِنْ عَبْدِهِ إِذَا کَانَ مَعَ أَصْحَابِهِ أَنْ یَنْفَرِدَ مِنْ بَیْنِهِمْ- فَقَامَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه یَلْقُطُ الْحَطَبَ لَهُمْ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۳)
از پیغمبر صلی الله علیه و آله روایت است که در سفری به یارانشان فرمودند: گوسفندی کشتند، یکی گفت سر بریدنش با من و دیگری گفت پوست کندنش با من و دیگری گفت که تکه کردنش با من و دیگری گفت پختنش با من و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من هم هیزمش را فراهم می کنم. گفتند: یا رسول الله! به پدران و مادرانمان قسم که خود را به رنج نیفکن، ما تو را بس باشیم! فرمود: می دانم، ولی خدا عزوجل بد دارد بنده ای که از میان یارانش تک باشد. و بعد برخاست و برایشان هیزم فراهم کرد.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَا اصْطَحَبَ اِثنان اِلاّ کانَ اَعظمُهُما أجراً و اَجَهُّمُا اِلَی اللهِ اَرفَقُهُما بِصاحِبِه. (وسائل ج ۸ ص ۳۰۲)
دو نفر که همراه یا همسفر میشوند آن کس پاداش او عظیمتر و نزد خدا محبوبتر است که نسبت به همدم خود مهربانتر و عطوفت بیشتری داشته باشد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: اذا سافرْتَ مَعَ قَومٍ فَأکثِرِ اِسْتِشارَتَهُم فی أَمرکَ. (وسائل ج ۸ ص ۲۶۵)
هر گاه با عدهای همسفر شدی، در امور خودت، زیاد با آنها مشورت کن.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کانَ علیُّ بن الحُسنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ لایُسافِرُ اِلاّ مَعَ رِفقَهٍ لایَعرِفونَهُ وَ یَشتَرِطُ عَلَیهم أَن یَکونَ مِن خُداّمِ الرِّفقَهِ فیما یحتاجونَ اِلیه. (وسائل، ج ۸، ص ۳۱)
امام زینالعابدین(علیهالسلام) هر گاه مسافرت میکرد به طور ناشناس با گروهی همسفر میشد و با آنان شرط میکرد هر چه بدان نیازمند بودند، خدمتگزار آنها باشد.
۳-۲. مراقبت از خود و دیگران
الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ: سِرْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِلَى مَکَّهَ فَسِرْنَا إِلَى بَعْضِ الْأَوْدِیَهِ فَقَالَ انْزِلُوا فِی هَذَا الْمَوْضِعِ وَ لَا تَدْخُلُوا الْوَادِیَ فَنَزَلْنَا فَمَا لَبِثْنَا أَنْ أَظَلَّتْنَا سَحَابَهٌ فَهَطَلَتْ عَلَیْنَا حَتَّى سَالَ الْوَادِی فَآذَى مَنْ کَانَ فِیهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۹)
مفضل بن عمر: به همراه امام صادق علیه السّلام به مکه می رفتیم و به یک دره رسیدیم. فرمود: اینجا منزل کنید و به دره نروید. و همان جا منزل کردیم و چیزی نگذشت که ابری بر ما سایه افکند و به تندی بارید و دره سیلابی شد و هر که در آن بود، اذیت شد.
صَفْوَانَ الْجَمَّالِ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ – إِنَّ مَعِی أَهْلِی وَ أَنَا أُرِیدُ الْحَجَّ أَشُدُّ نَفَقَتِی فِی حَقْوَیَّ قَالَ نَعَمْ إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ مِنْ فِقْهِ الْمُسَافِرِ حِفْظُ نَفَقَتِهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
صفوان جمّال: به امام صادق علیه السّلامعرض کردم : با خاندانم به حج می روم و خرج سفر را به کمرم می بندم. فرمود: بسیار خوب. پدرم می فرمود: از فهمیدگی مسافر است که خرجی خود را نگهداری کند.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:مِن فِقهِ المُسافِرِ حِفظُ نَفقَتِه. (سفینه البحار، ج ۱ ص ۶۲۷)
از لوازم تعقل و درایتِ یک مسافر، حواسجمعی و محافظت از مال و مخارج اش است.
۴-۲. همراهی با همسفر بیمار
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: حَقُ الْمُسَافِرِ أَنْ یُقِیمَ عَلَیْهِ إِخْوَانُهُ إِذَا مَرِضَ ثَلَاثاً. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۳)
حق مسافر این است که اگر بیمار شد، تا سه روز برادرانش با او باشند.
۵-۲. رازداری
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَیْسَ مِنَ الْمُرُوَّهِ أَنْ یُحَدِّثَ الرَّجُلُ بِمَا یَلْقَى فِی سَفَرِهِ مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۷)
از مردانگی نباشد بازگفتن آنچه که از خوب و یا بد در سفر ببیند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: … الْمُرُوءَهُ مُرُوءَتَانِ مُرُوءَهٌ فِی الْحَضَرِ وَ مُرُوءَهٌ فِی السَّفَرِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الْحَضَرِ فَتِلَاوَهُ الْقُرْآنِ وَ لُزُومُ الْمَسَاجِدِ وَ الْمَشْیُ مَعَ الْإِخْوَانِ فِی الْحَوَائِجِ وَ النِّعْمَهُ تُرَى عَلَى الْخَادِمِ أَنَّهَا تَسُرُّ الصَّدِیقَ وَ تَکْبِتُ الْعَدُوَّ وَ أَمَّا الَّتِی فِی السَّفَرِ فَکَثْرَهُ الزَّادِ وَ طِیبُهُ وَ بَذْلُهُ لِمَنْ کَانَ مَعَکَ وَ کِتْمَانُکَ عَلَى الْقَوْمِ أَمْرَهُمْ بَعْدَ مُفَارَقَتِکَ إِیَّاهُم …(وسائل ج۱۱ ص۴۳۳)
… مروّت بر دو گونه است: مروّتى در حضور، و مروّتى در سفر. امّا آن که در حضور است، تلاوت قرآن و حضور دایم در مساجد، و همگام بودن با یاران در رفع حوایج، و نعمتى که بر خادم دیده شود، چنان که دوست را شاد، و دشمن را سرکوب سازد. و امّا مروّتى که در سفر است، عبارتست از فراوانى و خوبى توشه، و بذل آن به همراهان، و کتمان اسرار همسفران پس از جدا شدن از ایشان …
۶-۲. انجام کارهای خود
ذُکِرَ عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه رَجُلٌ فَقِیلَ لَهُ خَیْرٌ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ خَرَجَ مَعَنَا حَاجّاً فَإِذَا نَزَلْنَا لَمْ یَزَلْ یُهَلِّلَ اللَّهَ حَتَّى نَرْتَحِلَ فَإِذَا ارْتَحَلْنَا لَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ اللَّهَ حَتَّى نَنْزِلَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه فَمَنْ کَانَ یَکْفِیهِ عَلَفَ دَابَّتِهِ وَ یَصْنَعُ طَعَامَهُ قَالُوا کُلُّنَا قَالَ کُلُّکُمْ خَیْرٌ مِنْهُ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۴)
نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله نام مردی برده شد و به خوبی از او یاد شد. گفتند: یا رسول الله! وی با ما به حج آمد و چون فرود می آمدیم، پیوسته «لا اله الا الله» می گفت، تا بکوچیم ؛ و باز پیوسته ذکر خدا می گفت تا فرود آییم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چه کسی مرکبش را علف می داد و خوراکش را آماده می کرد؟ گفتند: همه ما. فرمود: پس همه شما از او بهترید.
۷-۲. روش پیاده روی
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّ قَوْماً مُشَاهً أَدْرَکَهُمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه وآله فَشَکَوْا إِلَیْهِ شِدَّهَ الْمَشْیِ فَقَالَ لَهُمُ اسْتَعِینُوا بِالنَّسْلِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۶)
پیغمبرصلی الله علیه وآله به گروهی که در حال راه رفتن بودند، رسید و آنها از سختی راه رفتن به آن حضرت شکایت کردند. به آنها فرمود: از هَروَلِه کمک گیرید. (نوعی از حرکت بین راه رفتن و دویدن)
أَبِی إِسْحَاقَ الْمَکِّیِّ: تَعَرَّضَتِ الْمُشَاهُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه بِکُرَاعِ الْغَمِیمِ لِیَدْعُوَ لَهُمْ فَدَعَا لَهُمْ وَ قَالَ خَیْراً وَ قَالَ عَلَیْکُمْ بِالنَّسَلَانِ وَ الْبُکُورِ وَ شَیْءٍ مِنَ الدَّلَجِ فَإِنَّ الْأَرْضَ تُطْوَى بِاللَّیْلِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۷)
ابی اسحاق مکی : پیاده ها از رسول خدا صلی الله علیه و آله در کراع الغمیم (محلی میان مکه و مدینه) خواستند تا برایشان دعا کند. پس برایشان دعا کردند و فرمودند: بر شما باد به لوکه رفتن(پیاده روی تند). و فرمودند: بامداد بروید و کمی از آخر شب، که زمین در شب نَوردیده شود.
وَ قَالُوا عَلَیْهِمُ السَّلَامُ: إِذَا أَرَدْتَ السَّیْرَ فَلْیَکُنْ مَسِیرُکَ فِی طَرْفَیِ النَّهَارِ وَ انْزِلْ وَسَطَهُ وَ سِرْ فِی آخِرِ اللَّیْلِ وَ لَا تَسِرْ فِی أَوَّلِهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۷)
چون سیر کردن خواهی، در دو سوی روز باشد و در نیم روز منزل کن و آخر شب راه رو و در آغازش مرو.
وَ قَالُوا عَلَیْهِمُ السَّلَامُ: تَقُولُ فِی مَسِیرِکَ اللَّهُمَّ خَلِّ سَبِیلَنَا وَ أَحْسِنْ تَسْیِیرَنَا وَ أَحْسِنْ عَافِیَتَنَا وَ أَکْثِرْ مِنَ التَّکْبِیرِ وَ التَّحْمِیدِ وَ التَّسْبِیحِ وَ الِاسْتِغْفَارِ فَإِنَّ السَّفَرَ قِطْعَهٌ مِنَ الْعَذَابِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۷)
در راه رفتن بگو: خدایا! راه ما را باز کن و سیر ما را خوش کن و عافیت ما را نیکو دار. و بسیار تکبیر و حمد و تسبیح بگو و استغفار کن که سفر (در واقع) مقطعی است از رنج و محنت.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا سِرْتَ فِی أَرْضٍ مُخْصِبَهٍ فَارْفُقْ بِالسَّیْرِ وَ إِذَا سِرْتَ فِی أَرْضٍ مُجْدِبَهٍ فَعَجِّلْ بِالسَّیْرِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۹)
چون در زمین سبزه و پر گیاه روانی، آرام برو و اگر به زمین خشک رسیدی، با شتاب برو.
۸-۲. بدرقه ومشایعت همسفر
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِم السَّلَامُ: أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام صَاحَبَ رَجُلًا ذِمِّیّاً فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ أَیْنَ تُرِیدُ یَا عَبْدَ اللَّهِ فَقَالَ أُرِیدُ الْکُوفَهَ فَلَمَّا عَدَلَ الطَّرِیقُ بِالذِّمِّیِّ عَدَلَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ أَ لَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُرِیدُ الْکُوفَهَ فَقَالَ لَهُ بَلَى فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ فَقَدْ تَرَکْتَ الطَّرِیقَ فَقَالَ لَهُ قَدْ عَلِمْتُ قَالَ فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِی وَ قَدْ عَلِمْتَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام هَذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ الصُّحْبَهِ أَنْ یُشَیِّعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَیْئَهً إِذَا فَارَقَهُ وَ کَذَلِکَ أَمَرَنَا نَبِیُّنَا صلی الله علیه وآله فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ هَکَذَا قَالَ قَالَ نَعَمْ قَالَ الذِّمِّیُّ لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لِأَفْعَالِهِ الْکَرِیمَهِ فَأَنَا أُشْهِدُکَ أَنِّی عَلَى دِینِکَ وَ رَجَعَ الذِّمِّیُّ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ.(کافی ج۲ ص۶۷۰)
امیر المؤمنین علیه السّلام با یک ذمّى(که در پناه اسلام است)همسفر شد. آن ذمّى به آن حضرت گفت:اى بندۀ خدا، به کجا مىروى؟ در پاسخ اوفرمود:به کوفه مىروم. (سر دو راهى رسیدند) و چون مرد ذمّى به راه دیگرى رفت،امیر المؤمنین هم او را همراهى کرد که در نتیجه آن ذمّى گفت: راه کوفه را رها کردى؟فرمود:مىدانم.گفت:پس چرا با اینکه مىدانى به راه من آمدى؟ امیر المؤمنین در پاسخش فرمود:این از کمال خوشرفاقتى است که مردى رفیق راه خود را هنگام جدایى چند گامى بدرقه کند. پیامبر ما صلّى اللّه علیه و آله به ما چنین دستور داده است. ذمّى به او گفت:مطلب این است؟ فرمود:آرى.آن ذمّى گفت:البته هرکس از آن حضرت پیروى کرده به خاطر کردارهاى بزرگوارانه او بوده است.من تو را گواه مىگیرم که پیرو دین تو هستم و آن ذمّى با امیر المؤمنین علیه السّلام برگشت و چون او را شناخت، اسلام آورد.
۹-۲. آگاهی از نام همسفر
الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ : دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ مَنْ صَحِبَکَ قُلْتُ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِی قَالَ فَمَا فَعَلَ قُلْتُ مُنْذُ دَخَلْتُ الْمَدِینَهَ لَمْ أَعْرِفْ مَکَانَهُ فَقَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَنْ صَحِبَ مُؤْمِناً أَرْبَعِینَ خُطْوَهً سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۵)
مفضل بن عمر: نزد امام صادق علیه السّلام رفتم و به من فرمود: همسفرت که بود؟ گفتم یکی از برادران. فرمود: او چه کرد؟ گفتم: از آنگاه که به مدینه آمدیم، جایش را نمی دانم. به من فرمود: آیا نمی دانی کسی که چهل گام همراه مؤمنی باشد، روز قیامت خدا درباره او از او سؤال کند؟
برای مطالعه بیشتر، مطالعه مقاله آداب شادی را پیشنهاد می کنیم.
سوغات سفر و بازگشت به آغوش خانواده
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: إِذَا خَرَجَ أَحَدُکُمْ إِلَى سَفَرٍ ثُمَّ قَدِمَ عَلَى أَهْلِهِ فَلْیُهْدِهِمْ وَ لْیُطْرِفْهُمْ وَ لَوْ حِجَارَهً. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۸۳)
هنگامی که یکی از شما به سفررفت و به اهلش برگشت، به آنها هدیه دهد و تحفه آورد، ولو با یک سنگ.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: اذا خَرَجَ اَحدُکُم الی سَفَرٍ ثُمَّ قَدِمَ عَلی اَهلِهِ فَلْیُهدِهِمَ وَ لْیُطرِفْهُم.
هر گاه یکی از شما به سفر رفت، در مراجعت هدیه و سوغاتی برای خانوادهاش به همراه بیاورد. (بحار الأنوار ج ۷۶ ص ۲۸۳)
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: السّفرُ قِطعهٌ مِن العذابِ، فإذا قَضی اَحدُکُم سَفَرهُ فلیُسْرِعِ العَودَ اِلی اَهلِه. (وسائل، ج ۸، ص ۳۳۰)
سفر (در واقع) مقطعی است از رنج و محنت. هر زمان که مسافرت یکی از شما به پایان رسید هر چه زودتر به نزد خانوادهاش مراجعت نماید.
آثار و فواید سفر
۱-۴. تندرستی و سود آوری
قال الله تعالی: فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ* (جمعه/۱۰)
در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: سَافِرُوا تَصِحُّوا سَافِرُوا تَغْنَمُوا . (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۲۱)
سفر کنید تا تندرست باشید و سفر کنید تا سود برید.
۲-۴. رشد عقلانی
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: سافِرُوا فَإنَّکُم إنْ لَم تَغنَموا مالاً اُفِدتُم عَقلاً. (مکارم الاخلاق ص ۲۴۰)
سفر کنید ، که اگر در سفر مالى به چنگ نیاورید ، عقل شما فزونى خواهد یافت.
۳-۴. عبرت اندوزی
قال الله تعالی: أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ*(یوسف/۱۰۹)
آیا در زمین نگردیدهاند تا فرجام کسانى را که پیش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى کسانى که پرهیزگارى کردهاند بهتر است. آیا نمىاندیشید؟
۴-۴. شناسائی بهتر افراد
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا تُسَمِ الرَّجُلَ صَدِیقاً سِمَهَ مَعْرِفَهٍ حَتَّى تَخْتَبِرَهُ بِثَلَاثٍ: تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبُهُ یُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ، وَ عِنْدَ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ، وَ حَتَّى تُسَافِرَ مَعَهُ.(بحار الأنوار ج۷۱ ص ۱۸۰)
کسى را براى دوستى حقیقى نشان مکن؛ مگر این که او را در سه جا بیازمایى : او را به خشم آورى و بنگرى که آیا خشم ، او را از حق به باطل به در مى بَرَد یا نه؛ و هنگام دستیابى به مال و منال؛ و هنگامى که با او هم سفر شوى.
اهداف سفر
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لِلْحَسَنِ ابْنِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا: لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثَهٍ مَرَمَّهٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَهٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّهٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۲۲)
امیر مؤمنان علیه السّلام به پسرشان امام حسن علیه السّلام فرمودند: خردمند را نرسد که سفر کند، مگر در سه چیز: ترمیم زندگی یا گامی برای معاد یا لذتی در غیر حرام.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَلَی العاقِلِ أنْ لایَکونَ ظاعِناً اِلاّ فیثلاثٍ: تَزَوُّدٍ لِمَعادٍ أَو مَرَمَّهٍ لِمعاشٍ اَو لَذَّهٍ فی غیرِ مُحَرّمٍ. (المحجَّهالبَیضاء ج ۴ ص ۵۶ ـ ۵۵)
انسان عاقل جز برای یکی از سه چیز مسافرت نمیکند: یا برای نیل به معارف الهی و ذخیره برای روز معاد، یا جهت درآمد و تحصیل معاش و یا برای سیاحت و سرور در غیر امور حرام و نامشروع.
وداع با مسافر و بدرقه او
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَمَّا شَیَّعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَبَا ذَرٍّ رَحْمَهُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ شَیَّعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (علیهما السلام) وَ عَقِیلُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ )علیهم سلام اللَّه( -قَالَ لَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَدِّعُوا أَخَاکُمْ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ لِلشَّاخِصِ مِنْ أَنْ یَمْضِیَ وَ لِلْمُشَیِّعِ أَنْ یَرْجِعَ قَالَ فَتَکَلَّمَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ عَلَى حِیَالِهِ فَقَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام رَحِمَکَ اللَّهُ یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ الْقَوْمَ إِنَّمَا امْتَهَنُوکَ بِالْبَلَاءِ لِأَنَّکَ مَنَعْتَهُمْ دِینَکَ فَمَنَعُوکَ دُنْیَاهُمْ فَمَا أَحْوَجَکَ غَداً إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ أَغْنَاکَ عَمَّا مَنَعُوکَ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ فَمَا لِی فِی الدُّنْیَا مِنْ شَجَنٍ غَیْرُکُمْ إِنِّی إِذَا ذَکَرْتُکُمْ ذَکَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۸۰)
چون امیر مؤمنان علیه السّلام با حسن و حسین علیهماالسلام و عقیل ابن ابی طالب و عبدالله بن جعفر و عمار بن یاسر(علیهم سلام اللَّه) ، ابوذر (رحمه الله علیه) را بدرقه کرد، به همراهان فرمود: وداع کنید با برادر خود، که به ناچار مسافر باید برود و بدرقه کننده باید برگردد. و بعد هر کدام آنان به اندازه توان سخنی گفتند. حسین بن علی علیهما السّلام فرمود: رحمت خدا بر تو ای ابوذر! آن مردم تو را دچار بلا کردند، زیرا که تواز فروختن دین خود به آنها دریغ کردی و آنها نیز دنیای خود را از تو دریغ داشتند و فردا است که تو نیازمندتری بدان چه از آنها دریغ داشتی و بی نیازتر از آنچه از تو دریغ داشتند. ابوذر گفت: رحمت خدا بر شما اهل بیت، مرا در دنیا غمی در دل نیست جز برای شما. همانا چون من شما را یاد کنم، به یاد رسول خدا صلی الله علیه و آله افتم.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله إِذَا وَدَّعَ الْمُؤْمِنَ قَالَ- رَحِمَکُمُ اللَّهُ وَ زَوَّدَکُمُ التَّقْوَى وَ وَجَّهَکُمْ إِلَى کُلِّ خَیْرٍ وَ قَضَى لَکُمْ کُلَّ حَاجَهٍ وَ سَلَّمَ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ دُنْیَاکُمْ وَ رَدَّکُمْ سَالِمِینَ إِلَى سَالِمِینَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۸۰)
چون رسول خدا صلی الله علیه و آله با مؤمنی وداع می کرد، می فرمود: خدا شما را رحمت کند و تقوا به شما توشه دهد و روی شما را به هر خیری کند و تمام حاجت شما را برآورد و دین و دنیاتان را سالم دارد و شما را سالم به بازماندگانِ سالم برگرداند.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه إِذَا وَدَّعَ مُسَافِراً أَخَذَ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ أَحْسَنَ اللَّهُ لَکَ الصِّحَابَهَ وَ أَکْمَلَ لَکَ الْمَعُونَهَ وَ سَهَّلَ لَکَ الْحُزُونَهَ وَ قَرَّبَ لَکَ الْبَعِیدَ وَ کَفَاکَ الْمُهِمَّ وَ حَفِظَ لَکَ دِینَکَ وَ أَمَانَتَکَ وَ خَوَاتِیمَ عَمَلِکَ وَ وَجَّهَکَ لِکُلِّ خَیْرٍ عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ سِرْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۸۱)
روش رسول خدا صلی الله علیه و آله این بود که چون با مسافری وداع می کرد، دستش را می گرفت و می فرمود: خدا با تو نیکو مصاحبت کند و یاوری ترا کامل گرداند، و ناهمواری ها را برایت هموار کند، و دور را برایت نزدیک سازد، و مهمات تو را کفایت کند و دین و امانتت را حفظ کند و سرانجام کار تو را نیکو کند، و تو را به هر خیری متوجه سازد. بر تو باد به تقوای خدا، تو را به خدا می سپارم، برو بر برکت خدا.
زمان سفر
حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَ یُکْرَهُ السَّفَرُ فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْمَکْرُوهَهِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَیْرِهِ فَقَالَ افْتَحْ سَفَرَکَ بِالصَّدَقَهِ وَ اقْرَأْ آیَهَ الْکُرْسِیِّ إِذَا بَدَا لَکَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۳۱)
از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: سفر در روزهای مکروهه چهارشنبه و دیگر آنها بد است؟ فرمود: سفرت را چون برایت پیش آید، با صدقه شروع کن و آیه الکرسی را بخوان.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَصَدَّقْ وَ اخْرُجْ أَیَّ یَوْمٍ شِئْتَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۳۱)
صدقه بده و هر روزی که خواستی خارج شو.
سفر حج و عمره
اَلسّجادُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: حِجّوا وَاعتَمِروا تَصِحَّ اَبدانُکُمَ و تَتَّسِعْ اَرزاقُکُم وَ تُکفُوا مَؤوناتِکُم و مَوؤُناتِ عِیالِکم. (مکارمالاخلاق، ص ۲۴۲)
حج و عمره به جا بیاورید تا بدن شما سالم و روزی شما فراخ گردد و نیازمندیهای خود و خانوادهتان برآورده شود.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَا مِنْ نَفَقَهٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ نَفَقَهِ قَصْدٍ وَ یُبْغِضُ الْإِسْرَافَ إِلَّا فِی حَجٍّ أَوْ عُمْرَهٍ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۶۹)
هیچ نفقه ای پیش خدا محبوب تر از میانه روی نیست وخدا اسراف را بد دارد، مگر در حج و عمره.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام إِذَا سَافَرَ إِلَى مَکَّهَ لِلْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ تَزَوَّدَ مِنْ أَطْیَبِ الزَّادِ مِنَ اللَّوْزِ وَ السُّکَّرِ وَ السَّوِیقِ الْمُحَمَّضِ وَ الْمُحَلَّى. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۰)
چون امام سجاد علیه السّلام برای حج و عمره به مکه می رفت، بهترین توشه را بر می داشت، از بادام و شکر و قاووت ترش و شیرین.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه وآله کَانَ یَقُولُ لِلْقَادِمِ مِنَ الْحَجِّ- تَقَبَّلَ اللَّهُ مِنْکَ وَ أَخْلَفَ عَلَیْکَ نَفَقَتَکَ وَ غَفَرَ ذَنْبَکَ. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۸۲)
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به کسى که از سفر حج مىآمد مىفرمود: خدا از تو قبول کند و خرجىات را به تو بازگرداند و گناهت را بیامرزد.
الصادق عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَن عانَقَ حاجّاً بِغُبارِهِ کانَ کَمَنِ استَلَمَ الحَجَرَ الأَسودَ. (مکارمالاخلاق ص ۲۶۱)
کسی که با حاجی تازه وارد و از مکه رسیده معانقه کند گویا (سنگ) حجرالأسود را با دست خود استلام نموده است.
النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: فِی سَفَرٍ خَرَجَ فِیهِ حَاجّاً مَنْ کَانَ سَیِّئَ الْخُلُقِ وَ الْجِوَارِ فَلَا یَصْحَبْنَا. (بحار الأنوار ج۷۳ ص ۲۷۳)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که قصد رفتن به سفر حج داشتند فرمودند: شخصی که بداخلاق می باشد- و با همسایگان خود بدرفتاری می کند- همسفر ما نگردد.
سفر برای زیارت معصومین علیهم السلام
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه حَجَّکُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَى بَیْتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِی أَلْزَمَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ زِیَارَتَهَا وَ حَقَّهَا وَ اطْلُبُوا الرِّزْقَ عِنْدَهَا. (بحار الأنوار ج۹۷ ص ۱۳۹)
آنگاه که به سوی خانه خدا بیرون شُدید حجّ خود را با زیارت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله – که ترک آن جفا و ناسپاسی است و بدین عمل مأمورید – به پایان ببرید و همچنین با زیارت قبرهای دیگری که خداوند حقّ آنها و زیارتشان را برای شما لازم کرده به پایان ببرید و در کنار آن قبور روزی بخواهید.
الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ: قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع لِرَسُولِ اللَّهِ ص- یَا أَبَهْ مَا جَزَاءُ مَنْ زَارَکَ فَقَالَ مَنْ زَارَنِی أَوْ زَارَ أَبَاکَ أَوْ زَارَکَ أَوْ زَارَ أَخَاکَ کَانَ حَقّاً عَلَیَّ أَنْ أَزُورَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ- حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ. (بحار الأنوار ج۹۷ ص ۱۴۱)
امام حسن علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: ای پدر! ثواب کسی که تو را زیارت کند چیست؟ فرمود: هر کس مرا یا پدرت یا تو یا برادرت را زیارت کند بر گردن من حق دارد که او را در روز قیامت دیدار کنم تا اینکه او را از گناهانش برهانم.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:مَنْ زَارَ الْحَسَنَ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَ قَدَمُهُ عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ. (بحار الأنوار ج۹۷ص ۱۴۱)
هر کس حسن (علیه السلام) را در بقیع زیارت کند در روزی که قدم ها بر صراط می لغزند، قدم او بر صراط ثابت و استوار گردد.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:یَا عَلِیُّ مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی أَوْ زَارَکَ فِی حَیَاتِکَ أَوْ بَعْدَ مَوْتِکَ أَوْ زَارَ ابْنَیْکَ فِی حَیَاتِهِمَا أَوْ بَعْدَ مَوْتِهِمَا ضَمِنْتُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَنْ أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا وَ شَدَائِدِهَا حَتَّى أُصَیِّرَهُ مَعِی فِی دَرَجَتِی. (بحارالأنوار ج۹۷ ص۱۴۲)
ای علی! هر کس مرا در زمان زندگانی یا پس از مرگم زیارت کند یا تو را در زمان زندگی یا پس از مرگت زیارت کند یا دو پسرت را در زمان زندگی یا پس از مرگشان زیارت کند، من ضمانتش می کنم در روز قیامت او را از هول و هراس و سختی های آن نجات دهم تا او را هم رتبه و درجه خویش گردانم.
الْعَسْکَرِیُّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ زَارَ جَعْفَراً وَ أَبَاهُ لَمْ یَشْکُ عَیْنَهُ وَ لَمْ یُصِبْهُ سُقْمٌ وَ لَمْ یَمُتْ مُبْتَلًى. (بحار الأنوار ج۹۷ ص ۱۴۵)
هر کس امام جعفر صادق و پدرش علیهما السلام را زیارت کند از چشمش شکایت نکند و بیمار نگردد و مبتلی و گرفتار نمیرد.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ فَإِنَّ زِیَارَتَهُ تَدْفَعُ الْهَدْمَ وَ الْغَرَقَ وَ الْحَرَقَ وَ أَکْلَ السَّبُعِ وَ زِیَارَتُهُ مُفْتَرَضَهٌ عَلَى مَنْ أَقَرَّ لِلْحُسَیْنِ بِالْإِمَامَهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ.(بحار الأنوار ج۹۸ ص ۱)
شیعه ما را به زیات حسین بن علی علیه السلام امر کنید که زیارت وی ویرانی و غرق شدن و آتش سوزی و حمله درندگان را دفع میکند و زیارت او بر هر که به امامت حسین از سوی خداوند عز و جل اعتراف دارد، واجب است.
اِبْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَمَّنْ تَرَکَ الزِّیَارَهَ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع مِنْ غَیْرِ عِلَّهٍ قَالَ هَذَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ النَّارِ.
ابن خارجه: از امام صادق علیه السلام درباره کسی که زیارت مزار حسین علیه السلام را بی دلیل و مشکلی ترک گوید، پرسیدم. فرمود: چنین کسی اهل دوزخ است.
منبع: آداب زندگی
ثبت دیدگاه