عناوین موضوعات
آداب سخاوتمندی
« سخاوتمندی، بخشندگی بدونِ انتظار جبرانِ آن از سوی طرفِ مقابل است که در آداب زندگی در اسلام بسیار توصیه شده است. »
واژه های مرتبط: جود، انفاق، سماحت، تصدق، عطا، کرم، بذل
چکیده
سخاوت، از فضیلتهای انسانی و الهی است که تفریط در آن موجب بُخل میگردد. البته نباید به حدی در سخاوتمندی زیادهروی کرد که آدمی را تُهیدست کند.
محبوبیت نزد خدا و حمایت او، زیاد شدنِ خرد، آبرو بخشی ،افزایش ایمان و آمرزش گناهان از آثار سخاوتمندی به شمار میرود.در قرآن مجید واژه سخاوت نیامده است، اما تعبیر ترکِ بُخل و تشویق و امر به انفاق در آن آمده است.
معنی و مفهوم سخاوت
خلیل فراهیدی، لغت شناس، سخاوت را در لغت به معنای بخشندگی و جود معنا میکند و مینویسد: هنگامی گفته میشود: «….سخیت نَفسی وَ بِنَفسی عَنِ الشّیء» که آن شیء را ترک کنی و نسبت به آن، کشش نداشته باشی. ابن فارس نیز ریشه «س خ ی» را به معنای اتّساع (گشادهدستی) در چیز، و انفراج (گشایش خاطر) معنا کرده است.و طُریحی، بخششِ پیش از درخواست را سخاوت میداند.
تعریف سخاوت در روایات
أَحْمَدَ بْنِ سُلَیْمَانَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا الْحَسَنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ هُوَ فِی الطَّوَافِ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ إِنَّ لِکَلَامِکَ وَجْهَیْنِ فَإِنْ کُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِ فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِی یُؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهِ وَ الْبَخِیلُ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَیْهِ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْنِی الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَی عَبْداً أَعْطَاهُ مَا لَیْسَ لَهُ وَ إِنْ مَنَعَ مَنَعَ مَا لَیْسَ لَهُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۱)
احمد ابن سلیمان: شخصی از حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) که مشغول طواف بود، از معنی جواد سؤال کرد؟ حضرت فرمود: این سخن تو دارای دو جواب است: چون لفظ جواد درباره خالق، یک معنی دارد و درباره مخلوق، معنی دیگری دارد. اگر منظور، مخلوق باشد، جواد به کسی گفته میشود که آنچه که خداوند واجب کرده است او ادا کند؛ و بخیل کسی است که از انجام واجبات الهی بخل ورزد. و اگر منظور خالق باشد، او جواد است، خواه بدهد خواه ندهد، چون اگر عطا کند، چیزی را به بنده خود عطا کرده است که مال او نیست و اگر از عطا و بخشش خودداری کند، در این صورت هم چیزی را که مال بنده نیست، نداده است. هر چه هست مال خدا است. پس بخل در حق خدا اصلا معنی ندارد.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِلْحَسَنِ یَا بُنَیَّ مَا السَّمَاحَهُ قَالَ الْبَذْلُ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۳)
امیر المؤمنین (علیه السلام) به حسن (علیه السلام) فرمود: فرزندم! سماحت (بزرگواری و بخشش) چیست؟ عرض کرد: اینکه شخص چه در حال رفاه و چه در حال سختی، بخشنده باشد.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخِیُّ الْکَرِیمُ الَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ فِی حَقٍ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۳)
سخاوتمندِ بزرگوار، کسی است که مالش را در مورد حق صرف کند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ أَنْ تَسْخُوَ نَفْسُ الْعَبْدِ عَنِ الْحَرَامِ أَنْ تَطْلُبَهُ فَإِذَا ظَفِرَ بِالْحَلَالِ طَابَتْ نَفْسُهُ أَنْ یُنْفِقَهُ فِی طَاعَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۳)
سخاوت آن است که بنده، سخاوتمندانه از تحصیل مال حرام چشم بپوشد و هنگامی که از راه حلال مالی را به دست آورد، با رضایت خاطر آن را در راه خدا انفاق کند.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَدَّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ أَسْخَی النَّاسِ. (بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۷)
هر کس آنچه را که خداوند بر او واجب کرده است، ادا کند، همانا او بخشنده ترین مردم است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَیْسَ السَّخِیُّ الْمُبَذِّرَ الَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ لَکِنَّهُ الَّذِی یُؤَدِّی إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا فَرَضَ عَلَیْهِ فِی مَالِهِ مِنَ الزَّکَاهِ وَ غَیْرِهَا وَ الْبَخِیلُ الَّذِی لَا یُؤَدِّی حَقَّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَالِهِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۲)
سخاوتمند آن نیست که مال خود را با اسراف و تبذیر در غیر حق و بیجا صرف کند، بلکه سخاوتمند کسی است که آنچه خداوند عزیز و بلندمرتبه در مال او، از زکات و غیر زکات واجب کرده ادا کند، و بخیل کسی است که حقّ الهی را که در مالش هست نپردازد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ حُبُّ السَّائِلِ وَ بَذْلُ النَّائِلِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
سخاوت، دوست داشتن سائل است و بذل عطا.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ أَنْ تَکُونَ بِمَالِکَ مُتَبَرِّعاً وَ عَنْ مَالِ غَیْرِکَ مُتَوَرِّعاً. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
بخشندگی آن است که از مال خود ببخششی و از ثروت دیگران بپرهیزی.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: النُّبْلُ بِالتَّحَلِّی بِالْجُودِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعُهُودِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
شرافت، آراستن خود با بخشش و وفای به عهد است.
اهلبیت علیهم السلام، نمونههای سخاوتمندی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَجْوَدَ النَّاسِ کَفّاً وَ أَکْرَمَهُمْ عِشْرَهً مَنْ خَالَطَهُ فَعَرَفَهُ أَحَبَّهُ. (بحار الأنوار ج۱۶ ص ۲۳۱)
پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، بخشندهترینِ مردم و خوشمجلسترینِ مردم و خوشمصاحبتترینِ مردم بود و اگر کسی ایشان را میشناخت به ایشان محبت میورزید.
وَ رُوِیَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إِذَا أَتَاهُ طَالِبٌ فِی حَاجَتِهِ فَقَالَ لَهُ اکْتُبْهَا عَلَی الْأَرْضِ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَرَی ذُلَّ السُّؤَالِ فِی وَجْهِ السَّائِلِ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۶)
و روایت است که هر گاه کسی کاری با امیر المؤمنین (علیه السّلام) داشت، آن حضرت میفرمود: بر روی زمین بنویس. زیرا دوست نمیدارم ذلّتِ درخواست را در صورت سائل ببینم.
جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: مَا سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) شیء [شَیْئاً] قَطُّ قَالَ لَا. (بحار الأنوار ج۱۶ ص ۲۳۱)
هیچ کس از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) خواهشی نکرده و چیزی نخواسته است که حضرت در پاسخ او، نه گفته باشد.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: {وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ.} ( بقره/۲۶۵) قَالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاهِ اللَّهِ. (بحار الأنوارج۴۱ ص ۳۵)
[در آیه] {و مَثَل کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا انفاق میکنند}، علی امیرالمؤمنین (علیه السلام)، برترین آنهاست، و او از کسانی است که مالش را برای خشنودی خدا انفاق میکرد.
أَبِی إِسْحَاقَ: کَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَرْبَعَهُ دَرَاهِمَ لَمْ یَمْلِکْ غَیْرَهَا فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ لَیْلًا وَ بِدِرْهَمٍ نَهَاراً وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلَانِیَهً فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ ص فَقَالَ یَا عَلِیُّ مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ قَالَ إِنْجَازُ مَوْعُودِ اللَّهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ {الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً } -إِلَی الْآیَاتِ- (بقره/۲۷۴). (بحار الأنوار ج۴۱ ص ۳۵)
ابو اسحاق: علی (علیه السلام) چهار درهم داشت و غیر از آن نداشت؛ درهمی را شبانه و درهمی در روز، درهمی پنهانی و درهمی آشکارا صدقه داد. این خبر به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید. فرمود: ای علی! چه چیز باعث شد چنین کنی؟ عرض کرد: محقق کردن وعدهی خداوند. پس خدا نازل کرد: {کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکار انفاق میکنند.} – تا آخر آیات – .
الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ : سَامَرْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَرَضَتْ لِی حَاجَهٌ قَالَ فَرَأَیْتَنِی لَهَا أَهْلًا قُلْتُ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً ثُمَّ قَامَ إِلَی السِّرَاجِ فَأَغْشَاهَا وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا أَغْشَیْتُ السِّرَاجَ لِئَلَّا أَرَی ذُلَّ حَاجَتِکَ فِی وَجْهِکَ فَتَکَلَّمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ الْحَوَائِجُ أَمَانَهٌ مِنَ اللَّهِ فِی صُدُورِ الْعِبَادِ فَمَنْ کَتَمَهَا کُتِبَ لَهُ عِبَادَهٌ وَ مَنْ أَفْشَاهَا کَانَ حَقّاً عَلَی مَنْ سَمِعَهَا أَنْ یُعِینَهُ.(بحار الأنوار ج۴۱ ص ۳۶)
حارث همدانی: شبانه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتگو کردم و گفتم: ای امیرالمؤمنین! مرا نیازی پیش آمده است. فرمود: اکنون مرا بر آن سزاوار دیدی؟ گفتم: بله ای امیر المؤمنین! فرمود: خداوند به وسیلهی من به تو جزای خیر دهد. سپس به سوی چراغ برخاست و آن را پوشاند و نشست. سپس گفت: چراغ را برای این پوشاندم تا خواری نیازت را در چهرهات نبینم. سخن بگو؛ همانا که من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: نیازها امانتی از طرف خدا در دلهای بندگان است؛ هر کس پنهانش کند، برای او عبادت نوشته شود و هر کس فاش کند، بر هر که میشنود واجب است که کمکش کند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَضْرِبُ بِالْمَرِّ وَ یَسْتَخْرِجُ الْأَرَضِینَ وَ إِنَّهُ أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ. (بحار الأنوار ج۴۱ ص ۳۷)
امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیل میزد و زمینها را استخراج میکرد و آن حضرت هزار بنده را از دسترنج خویش آزاد کرد.
وَ قِیلَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَکَی یَوْماً فَسَأَلُوهُ عَنْ سَبَبِ بُکَائِهِ فَقَالَ مَضَتْ لَنَا سَبْعَهُ أَیَّامٍ لَمْ یَأْتِنَا ضَیْفٌ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۶)
و گفته شده که جمعی مشاهده کردند که امیر المؤمنین (علیه السّلام) میگریست. از سبب گریه سؤال کردند؟ فرمود: هفت روز است که مهمان بر من وارد نشده است.
وَ مِنْ سَخَائِهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مَا رُوِیَ أَنَّهُ سَأَلَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍ(عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) رَجُلٌ فَأَعْطَاهُ خَمْسِینَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ خَمْسَمِائَهِ دِینَارٍ وَ قَالَ ائْتِ بِحَمَّالٍ یَحْمِلُ لَکَ فَأَتَی بِحَمَّالٍ فَأَعْطَی طَیْلَسَانَهُ فَقَالَ هَذَا کِرَی الْحَمَّالِ. (بحار الأنوارج۴۳ ص ۳۴۱)
از جمله بخششهای حضرت امام حسن (علیه السّلام) این است که روایت شده شخصی از ایشان چیزی خواست و آن حضرت مبلغ پنجاه هزار درهم و پانصد اشرفی به وی عطا کرد. آنگاه به او فرمود: یک باربر بیاور تا این پولها را برای تو ببرد. وقتی آن شخص باربر را آورد، امام حسن پوستین خود را به وی داد و فرمود: این هم برای کرایه باربریِ تو!
مَسْعَدَهَ: مَرَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) بِمَسَاکِینَ قَدْ بَسَطُوا کِسَاءً لَهُمْ وَ أَلْقَوْا عَلَیْهِ کِسَراً فَقَالُوا هَلُمَّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَنَی وَرِکَهُ فَأَکَلَ مَعَهُمْ ثُمَّ تَلَا {إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ.} (نحل/ ۲۲ ) ثُمَّ قَالَ قَدْ أَجَبْتُکُمْ فَأَجِیبُونِی قَالُوا نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَامُوا مَعَهُ حَتَّی أَتَوْا مَنْزِلَهُ…(بحار الأنوار ج۴۴ ص ۱۸۹)
مسعده: امام حسین (علیه السّلام) از کنار گروهی از فقرا عبور کرد که عبای خود را گسترده بودند و چند تکه نان روی آن ریخته و مشغول خوردن بودند. آنان به امام حسین عرض کردند: ای پسر رسول خدا! بیا (با ما غذا بخور). امام علیه السّلام نشست و با ایشان مشغول غذا خوردن شد و این آیه را تلاوت کرد: {خدا افراد متکبّر را دوست ندارد.} سپس به فقرا فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم؛ شما هم دعوت مرا اجابت کنید. گفتند: ای فرزند رسول خدا! اطاعت میکنیم. آنگاه برخاستند و با آن حضرت تا وارد منزل امام حسین شدند…
عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ: دَخَلَ الْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَلَی أُسَامَهَ بْنِ زَیْدٍ وَ هُوَ مَرِیضٌ وَ هُوَ یَقُولُ وَا غَمَّاهْ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ مَا غَمُّکَ یَا أَخِی قَالَ دَیْنِی وَ هُوَ سِتُّونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ فَقَالَ الْحُسَیْنُ هُوَ عَلَیَّ قَالَ إِنِّی أَخْشَی أَنْ أَمُوتَ فَقَالَ الْحُسَیْنُ لَنْ تَمُوتَ حَتَّی أَقْضِیَهَا عَنْکَ قَالَ فَقَضَاهَا قَبْلَ مَوْتِهِ. (بحار الأنوار ج۴۴ ص ۱۸۹)
عمرو بن دینار: امام حسین (علیه السّلام) نزد اسامه پسر زید که مریض بود، رفت. شنید که اسامه میگفت:ای وای از غم! امام حسین فرمود: ای پسرِ برادرم! غم و اندوه تو چیست؟ گفت: قرض من، که به شصت هزار درهم رسیده است. امام حسین علیه السّلام فرمود: قرض تو را من ادا میکنم! اسامه گفت: میترسم بمیرم! فرمود: تو نخواهی مُرد تا من قرض تو را پرداخت کنم. راوی میگوید: امام حسین قبل از فوت اسامه قرض وی را پرداخت کرد.
وَ قِیلَ إِنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیَّ عَلَّمَ وَلَدَ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) الْحَمْدَ فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَی أَبِیهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِینَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّهٍ وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ وَ أَیْنَ یَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ یَعْنِی تَعْلِیمَهُ وَ أَنْشَدَ الْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ):
إِذَا جَادَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکَ فَجُدْ بِهَا- | عَلَی النَّاسِ طُرّاً قَبْلَ أَنْ تَتَفَلَّتْ- | |
فَلَا الْجُودُ یُفْنِیهَا إِذَا هِیَ أَقْبَلَتْ- | وَ لَا الْبُخْلُ یُبْقِیهَا إِذَا مَا تَوَلَّتْ |
(بحار الأنوار ج۴۴ ص ۱۹۱)
عبد الرحمن سلمی سورهی حمد را به یکی از کودکان امام حسین (علیه السّلام) یاد داد. هنگامی که آن کودک سورهی حمد را برای امام حسین(علیه السّلام) خواند، آن حضرت هزار اشرفی(طلا) و هزار لباس فاخر به عبد الرحمن عطا کرد و دهان او را از گوهر پُرکرد. وقتی از آن حضرت راجع به این بخشش فراوان پرسش کردند، فرمود: این عطا در مقابل آنچه وی به فرزند من تعلیم داده ناچیز است. آنگاه این شعر را خواند:
هر گاه دنیا به تو بخشش کرد، تو نیز قبل از اینکه دنیا را از دست داده باشی، به مردم بخشش کن.
هر وقت مال دنیا به تو روی آورد، بخشش آن را فانی نخواهد کرد و هر گاه دنیا از تو دوری کند، بخل کردن آن را باقی نمیگذارد.
أَبُو جَعْفَرٍ الْخَثْعَمِیُّ: أَعْطَانِی الصَّادِقُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) صُرَّهً فَقَالَ لِی ادْفَعْهَا إِلَی رَجُلٍ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ لَا تُعْلِمْهُ أَنِّی أَعْطَیْتُکَ شَیْئاً قَالَ فَأَتَیْتُهُ قَالَ جَزَاهُ اللَّهُ خَیْراً مَا یَزَالُ کُلَّ حِینٍ یَبْعَثُ بِهَا فَنَعِیشُ بِهِ إِلَی قَابِلٍ وَ لَکِنِّی لَا یَصِلُنِی جَعْفَرٌ بِدِرْهَمٍ فِی کَثْرَهِ مَالِهِ. (بحار الأنوارج۴۷ ص ۲۳)
ابو جعفر خثعمی: حضرت صادق (علیه السّلام) یک کیسه زر به من داد و فرمود: این کیسه را به فلانی از بنی هاشم بده و به او نگو من به او داده ام.
من بردم و به او دادم. او گفت: خدا به آن کسی که داده خیر بدهد. او هر سال آن قدر به من میدهد که تا سال بعد برای ما کافی است؛ ولی جعفر بن محمّد با آن ثروتی که دارد، یک دِرهم نیز به ما نمیدهد!
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی یَوْماً وَ هُوَ یَتَصَدَّقُ عَلَی فُقَرَاءِ أَهْلِ الْمَدِینَهِ بِثَمَانِیَهِ آلَافِ دِینَارٍ وَ أَعْتَقَ أَهْلَ بَیْتٍ بَلَغُوا أَحَدَ عَشَرَ مَمْلُوکاً الْخَبَرَ.(بحار الأنوار ج۴۶ ص ۳۰۲)
روزی خدمت پدرم رسیدم؛ هشت هزار دینار به مستمندان مدینه صدقه میداد و یک خانواده که تعداد آنها یازده نفر بود و همه بَرده (غلام) بودند را آزاد کرد. تا پایان خبر.
وَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ فَقَدْتُ نَفَقَتِی وَ لَمْ یَبْقَ مَعِی مَا یُوصِلُنِی إِلَی أَهْلِی فَأَقْرِضْنِی وَ أَنَا أَتَصَدَّقُ بِهِ عَنْکَ فَدَخَلَ دَارَهُ وَ أَخْرَجَ یَدَهُ مِنَ الْبَابِ وَ قَالَ خُذْ هَذِهِ الصُّرَّهَ وَ کَانَ فِیهَا مائتی [مِائَتَا] دِینَارٍ وَ قَالَ لَهُ لَا حَاجَهَ لَنَا إِلَی صَدَقَتِکَ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ لَا تُخْرِجُ وَجْهَکَ فَقَالَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لَا نَرَی ذُلَّ السُّؤَالِ فِی وَجْهِ السَّائِلِ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۶)
مردی خدمت حضرت رضا (علیه السّلام) رسید و عرض کرد:من مردی از دوستان شما هستم و پول خود را گم کردهام و در شهر خود ثروتمند هستم. تقاضا دارم قرضی به من بدهید که خود را به شهر و دیار خود برسانم و وقتی که رسیدم آن را از جانب شما صدقه بدهم. (زیرا من فقیر و مستحق صدقه نیستم.) آن حضرت برخاست و داخل اطاق دیگری شد و مدتی نگذشت که آن حضرت دست خود را از بالای درب اطاق بیرون آورد و فرمود: ای مرد! این دویست اشرفی را بگیر و برای مخارج خود استفاده کن و نیازی به صدقه دادن آن از از طرف من نیست. کسی عرض کرد: چرا روی مبارک خود را از او پوشاندی؟
فرمود: ما اهل بیت، دوست نداریم ذلّت درخواست را در صورت درخواستکننده ببینیم.
دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیُّ: …دَخَلَ أَبُو عَمْرٍو عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ الْأَشْعَرِیُّ وَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ الْهَمْدَانِیُّ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ فَشَکَا إِلَیْهِ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ دَیْناً عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَبَا عَمْرٍو وَ کَانَ وَکِیلَهُ ادْفَعْ إِلَیْهِ ثَلَاثِینَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ ثَلَاثِینَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ خُذْ أَنْتَ ثَلَاثِینَ أَلْفَ دِینَارٍ.(بحار الأنوار ج۵۰ ص ۱۷۲)
ابو عمر عثمان بن سعید و احمد بن اسحاق اشعری و علی بن جعفر همدانی خدمت حضرت امام هادی (علیه السلام) رسیدند. احمد بن اسحاق از قرضی که بر گردن داشت شکایت کرد. امام علیه السّلام به ابو عمرو که وکیل آن جناب بود، فرمود: سیهزار دینار به او و سیهزار دینار نیز به علی بن جعفر بده. تو خود نیز سیهزار دینار بردار.
اهمیت سخاوتمندی
اَللهُ تَعالی: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ. (آل عمران/۹۲)
هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید، تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و از هر چه انفاق کنید، همانا خدا به آن داناست.
اَللهُ تَعالی: وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا.(دهر۸و۹)
و طعام را در حالی که خود دوستش دارند به مسکین و یتیم و اسیر میخورانند. جز این نیست که شما را برای خدا اطعام میکنیم و از شما نه پاداشی میخواهیم نه سپاسی.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَنَا أَدِیبُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ أَدِیبِی أَمَرَنِی رَبِّی بِالسَّخَاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهَانِی عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفَاءِ وَ مَا شَیْءٌ أَبْغَضَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سُوءِ الْخُلُقِ وَ إِنَّهُ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ کَمَا یُفْسِدُ الطِّینُ الْعَسَلَ. (بحار الأنوار ج۱۶ ص ۲۳۱)
من تربیتشده خداوندم و علی(علیه السلام) ادبشدهی من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکی امر کرده، و از بخل و جفاکاری نهی کرده است. و هیچ چیز نزد خداوند متعال از بخل و بد اخلاقی مبغوضتر نمیباشد. این دو؛ کارهای نیک آدمی را تباه میسازد، آن چنان که سرکه عسل را فاسد میکند.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَهِ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ {وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ.} (سبا/ ۳۴- ۳۹).(وسائل الشیعه ج۹ ص ۱۸)
کسی که یقین دارد آنچه را انفاق کند جایش بر می گردد،نفسش به صدقه دادن با سخاوت میشود، و خداوند عزیز و بلندمرتبه فرموده است: {و هر چه را انفاق کردید عوضش را او میدهد. و او بهترین روزی دهندگان است.}
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَضِیَ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً فَأَحْسِنُوا صُحْبَتَهُ بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۰)
خداوند متعال از اینکه اسلام دین شما باشد راضی شد، پس ملازمت با این دین را با سخاوت و اخلاق خوش به نیکویی حفظ کنید.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَجَاهِلٌ سَخِیٌّ أَفْضَلُ مِنْ سَائِحٍ بَخِیلٍ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۶)
شخص نادانی که با سخاوتمند باشد، از شخص روزه دارِ بخیل بهتر است.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لَشَابٌّ مُرَهَّقٌ فِی الذُّنُوبِ سَخِیٌّ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ مِنْ شَیْخٍ عَابِدٍ بَخِیلٍ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۶)
جوان سخاوتمندی که در گناه فرو رفته باشد، در نظر خدا محبوبتر است از پیرمرد عابدی که بخیل باشد.
اَلحُسَینُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ قَبِلَ عَطَاءَکَ فَقَدْ أَعَانَکَ عَلَی الْکَرَمِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۷)
کسی که بخشش تو را می پذیرد، تو را بر داشتن صفت کَرم یاری کرده است.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: جَبَلَ اللَّهُ أَوْلِیَاءَهُ عَلَی السَّخَاءِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ السَّخَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ فَالْزَمُوهُمَا تَفُوزُوا. (إرشاد القلوب ۱ ص ۱۳۷)
خدا سخاوت را فطری برای دوستانش قرار داده است. عرض کردند: ای رسول خدا! کدامیک از اعمال نیک از همه برتر است. فرمود: سخاوت و خوشخویی. آن دو را دارا باشید تا بهرهمند گردید.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَوْ رَأَیْتُمُ السَّخَاءَ رَجُلًا لَرَأَیْتُمُوهُ حَسَناً یَسُرُّ النَّاظِرِینَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
اگر سخاوت را به قیافه یک مرد میدیدید، هر آینه او را چونان شخص زیبایی میدیدید که بینندگان را شاد میگرداند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کُنْ بِمَالِکَ مُتَبَرِّعاً وَ عَنْ مَالِ غَیْرِکَ مُتَوَرِّعاً. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
مال خود را در راه رضای خداوند بده، و نسبت به مال دیگران پرهیزکار باش.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لِیَکُنْ سَجِیَّتُکَ السَّخَاءَ وَ الْإِحْسَانَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
باید خوی تو سخاوت و احسان باشد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ صَدَّقَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۷)
کسی که عوضدادن خدا را باور داشته باشد، در بخشش سخاوتمند است.
تقویت و یاری سخاوتمند
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخِیُّ یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِیَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ وَ الْبَخِیلُ لَا یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِئَلَّا یَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۲)
شخص سخاوتمند از طعام دیگران استفاده میکند که آنان نیز از سفره او استفاده کنند؛ اما شخص بخیل از خوان دیگران نمیخورد، مبادا که دیگران از طعام او بخورند.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الرِّجَالُ أَرْبَعَهٌ سَخِیٌّ وَ کَرِیمٌ وَ بَخِیلٌ وَ لَئِیمٌ فَالسَّخِیُ الَّذِی یَأْکُلُ وَ یُعْطِی وَ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَأْکُلُ وَ یُعْطِی وَ الْبَخِیلُ الَّذِی یَأْکُلُ وَ لَا یُعْطِی وَ اللَّئِیمُ الَّذِی لَا یَأْکُلُ وَ لَا یُعْطِی.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۶)
مردم بر چهار دسته اند: سخاوتمند، بزرگوار، بخیل، پست. سخاوتمند میخورد و بخشش هم میکند. بزرگوار خود نمیخورد و بخشش میکند. بخیل میخورد، ولی بخششی ندارد. لئیم و پست نه میخورد و نه بخشش میکند.
سُئِلَ النَّبِیُّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ النَّاسِ أَفْضَلُ إِیمَاناً فَقَالَ أَبْسَطُهُمْ کَفّاً. (مشکاه الأنوار ص ۴۰)
از پیغمبر اکرم (صلّی اللَّه علیه و آله) سؤال شد: ای رسول خدا! چه کسی ایمانش از همه برتر است؟ فرمود: کسی که بخشندهتر است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَنَفَّسُوا إِلَی الْمَکَارِمِ وَ سَارِعُوا إِلَی الْغَنَائِمِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعْمَتِهِ تَعَالَی عَلَیْکُمْ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۸)
به مکارم اخلاق توجه کنید و بشتابید به سمت آنچه که برای شما غنیمت است؛ و بدانید درخواستهای مردم به سمت شما، از نعمتهای خداوند برای شما است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَتَی رَجُلٌ النَّبِیَّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ النَّاسِ أَفْضَلُهُمْ إِیمَاناً قَالَ أَبْسَطُهُمْ کَفّاً. (وسائل الشیعه ج۲۱ ص ۵۴۴)
مردی خدمت پیامبر (صلّی اللَّه علیه و آله) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! در بین مردم کدامیک ایمانشان برتر است؟ حضرت فرمود: آنان که دستی گشاده دارند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: بَذْلُ الْیَدِ بِالْعَطِیَّهِ أَجْمَلُ مَنْقَبَهٍ وَ أَفْضَلُ سَجِیَّهٍ. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص ۳۷۶)
بخششِ دست با عطا کردن، زیباترین صفت برجسته و بالاترین خصلت است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَلَیْکَ بِالسَّخَاءِ فَإِنَّهُ ثَمَرَهُ الْعَقْلِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
برتوباد به سخاوت کردن! که این خصلت، میوه عقل است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: نِعْمَ السَّجِیَّهُ السَّخَاءُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
برترین خصلت، سخاوت است.
جایگاه و پاداش سخاوتمند
۶-۱- در دنیا
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: سَادَهُ النَّاسِ فِی الدُّنْیَا الْأَسْخِیَاءُ وَ فِی الْآخِرَهِ الْأَتْقِیَاءُ.(بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۳۵۰)
بزرگان مردم در دنیا، سخاوتمندان و در آخرت، پرهیزگاران هستند.
۶-۲- در آخرت
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ السَّخَاءَ شَجَرَهٌ مِنْ أَشْجَارِ الْجَنَّهِ لَهَا أَغْصَانٌ مُتَدَلِّیَهٌ فِی الدُّنْیَا فَمَنْ کَانَ سَخِیّاً تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا فَسَاقَهُ ذَلِکَ الْغُصْنُ إِلَی الْجَنَّهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۲)
سخاوت درختی از درختهای بهشت است که شاخههای آن در دنیا آویخته است. هر کس که سخاوتمند باشد، به شاخه ای از آن درخت دست میزند که او را به سوی بهشت خواهد برد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الْجَنَّهُ دَارُ الْأَسْخِیَاءِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۶)
بهشت، منزلگاه سخاوتمندان است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلَاؤُکُمْ وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ ذَلِکَ مَرْغَمَهٌ لِلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرَانِ وَ دُخُولُ الْجِنَانِ یَا جَمِیلُ أَخْبِرْ بِهَذَا الْحَدِیثِ غُرَرَ أَصْحَابِکَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ غُرَرُ أَصْحَابِی قَالَ هُمُ الْبَارُّونَ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ ثُمَّ قَالَ یَا جَمِیلُ أَمَا إِنَّ صَاحِبَ الْکَثِیرِ یَهُونُ عَلَیْهِ ذَلِکَ وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِبَ الْقَلِیلِ فَقَالَ { وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. }. (حشر/ ۹).(بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۳۵۰)
بهترین شما سخاوتمندان شما و بدترین شما بخیلان شما هستند. و از اعمال شایسته، نیکی به برادران و کوشش در احتیاجات آنان است و در این کارها به خاک مالیدن بینی شیطان و دوری از آتش و دخول در بهشت است.
ای جمیل! این حدیث را به یاران خوب خود بگو. عرض کردم: فدایت شوم! یاران خوب من چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان کسانی هستند که به برادران در گرفتاری و آسایش نیکی کنند. سپس فرمود: ای جمیل! این کار برای ثروتمندانِ بزرگ آسان است و خداوند تهیدستانی را که اقدام به احسان و نیکی به برادران میکنند، ستایش کرده که در قرآن فرمود: {دیگران را بر خود ترجیح میدهند، اگر چه خودشان در تنگدستی هستند و آنان که از صفت ناپسندِ بخل محفوظ باشند، همان رستگارانند.}
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّهَ قَالَتْ یَا رَبِّ لِمَنْ خَلَقْتَنِی قَالَ لِکُلِّ سَخِیٍّ تَقِیٍّ قَالَتْ رَضِیتُ یَا رَبِّ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۸)
چون خداوند بهشت را آفرید، بهشت عرض کرد: خدایا! مرا برای چه کسانی خلق فرمودی؟ خطاب رسید: برای هر سخاوتمند و هر پرهیزکاری. گفت: پروردگارا! راضی و خوشنود هستم.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: السَّخَاءُ اسْمُ شَجَرَهٍ فِی الْجَنَّهِ تَرْفَعُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کُلَّ سَخِیٍّ إِلَی الْجَنَّهِ بِأَغْصَانِهَا وَ الْبُخْلُ شَجَرَهٌ فِی النَّارِ تَقُودُ بِأَغْصَانِهَا کُلَّ بَخِیلٍ إِلَی النَّارِ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۹)
سخاوت، نام درختی است در بهشت که روز قیامت سخاوتمندان را به بهشت میرساند، و بخل، درختی است در آتش که بخیلان را در قیامت به وسیله شاخههای خود به جهنم میاندازد.
اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لِعَدِیِّ بْنِ حَاتِمِ طَیِّئٍ دُفِعَ عَنْ أَبِیکَ الْعَذَابُ الشَّدِیدُ لِسَخَاءِ نَفْسِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۴)
رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله) به عدی پسر حاتم طایی فرمود: عذابِ شدید، از پدرت به جهت سخاوتش دفع شد.
ویژگیهای سخاوت و سخاوتمند
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَهِ. (من لا یحضره الفقیه ج۲ ص ۶۲)
کسی که به گرفتن پاداش یقین داشته باشد، جانش در انفاق، سخاوتمند میشود.
قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَیُّ الْخِصَالِ بِالْمَرْءِ أَجْمَلُ قَالَ وَقَارٌ بِلَا مَهَابَهٍ وَ سَمَاحٌ بِلَا طَلَبِ مُکَافَاهٍ وَ تَشَاغُلٌ بِغَیْرِ مَتَاعِ الدُّنْیَا. (روضه الواعظین ج۲ ص ۳۸۳)
به امام صادق (علیه السلام) عرض شد، چه خصلتی برای مرد از همه چیزی نیکوتر است؟
فرمود: وقاری که آمیخته با هیبت و بیم نباشد و بخشندگی، بدون اینکه در مقابل آن جبران بخواهد و سرگرمی به غیر از کالای دنیا.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ یُعْطِی مَنْ لَا یَرْجُوهُ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۸)
و سخاوتمندترین مردم کسی است که به کسانی عطا کند که به او امید ندارند.
الْحُسَیْنِ بْنِ أَیْمَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ قَالَ: یَا حُسَیْنُ أَنْفِقْ وَ أَیْقِنْ بِالْخَلَفِ مِنَ اللَّهِ… (مرآت العقول ج۱۶ ص ۱۷۳)
حسین ابن ایمن: امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای حسین! انفاق کن و به جایگزینی آن از طرف خداوند یقین داشته باش…
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ سَجِیَّهٌ الشَّرَفُ مَزِیَّهٌ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
سخاوت، خلق و خوی است و شرافت، برتری و مزیت است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ أَشْرَفُ عَادَهٍ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
سخاوت، شریف ترین عادت است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْکَرَمُ مَعْدِنُ الْخَیْرِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
بخشش، معدن خیر است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ خُلُقُ الْأَنْبِیَاءِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
بخشندگی از اخلاق پیامبران است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّیِّدُ مَنْ تَحَمَّلَ الْمَئُونَهَ وَ جَادَ بِالْمَعُونَهِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
بزرگوار کسی است که بار مردم را به دوش کشد و یاریش را به آنان ببخشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَهُ غَرَائِزُ شَرِیفَهٌ یَضَعُهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِیمَنْ أَحَبَّهُ وَ امْتَحَنَهُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
سخاوت و شجاعت خصلتهای والایی هستند که خداوند سبحان آن دو را در وجود هر کس که دوستش داشته و او را آزموده باشد، میگذارد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: انْسَ رِفْدَکَ اذْکُرْ وَعْدَکَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
عطای خود را فراموش کن و وعده خود را در یاد خود نگهدار.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: ابْذُلْ مَالَکَ فِی الْحُقُوقِ وَ وَاسِ بِهِ الصَّدِیقَ فَإِنَّ السَّخَاءَ بِالْحُرِّ أَخْلَقُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
دارایی خود را درآنجا که حق است ببخش، و با آن دوستانت را یاری رسان که جامه بخشندگی بر تن آزادمرد زیبندهتر است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَکْرَمُ الْأَخْلَاقِ السَّخَاءُ وَ أَعَمُّهَا نَفْعاً الْعَدْلُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
گرامیترین خویها، بخشندگی است و خویی که فایدهاش فراگیرتر می باشد عدالت است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَفْضَلُ السَّخَاءِ أَنْ تَکُونَ بِمَالِکَ مُتَبَرِّعاً وَ عَنْ مَالِ غَیْرِکَ مُتَوَرِّعاً. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص ۳۷۶)
برترین سخاوت آن است که مال خود را ببخشی و از مال خودت پرهیز کنی.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَفْضَلُ الشِّیَمِ السَّخَاءُ وَ الْعِفَّهُ وَ السَّکِینَهُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
برترینترین خصلتها، سخاوت است و پرهیزکاری و بردباری.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَحَلَّ بِالسَّخَاءِ وَ الْوَرَعِ فَهُمَا حِلْیَهُ الْإِیمَانِ وَ أَشْرَفُ خِلَالِکَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
خود را به سخاوت و پارسایی آراسته کن! که این دو، زیور ایمان و شریفترین خصلتهای تو است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: جُودُوا بِالْمَوْجُودِ وَ أَنْجِزُوا الْوُعُودَ وَ أَوْفُوا بِالْعُهُودِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
به آنچه یافت میشود بخشش کنید، و وعدهها را انجام دهید، و به پیمانها وفا کنید.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خَیْرُ النَّاسِ مَنْ کَانَ فِی یُسْرِهِ سَخِیّاً شَکُوراً. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
بهترینِ مردم کسی است که به گاهِ توانگری بخشنده و سپاسگزار باشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: زَکَاهُ الْجَاهِ بَذْلُهُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
زکات بزرگی و آبرومندی هزینه کردن آن (در گره گشایی) است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَلَیْکَ بِالسَّخَاءِ فَإِنَّهُ ثَمَرَهُ الْعَقْلِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
سخاوتمند باش که این خصلت، میوه عقل است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ جَادَ اصْطَنَعَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
هر که صاحب جود باشد، احسان کند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ أَفْضَلِ الْمَکَارِمِ تَحَمُّلُ الْمَغَارِمِ وَ إِقْرَاءُ الضُّیُوفِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
از بهترین شایستگیها، به عهده گرفتن بدهیهای مردم و پذیرایی از مهمانان است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَسَرَّهُ الْکِرَامِ فِی بَذْلِ الْعَطَاءِ وَ مَسَرَّهُ اللِّئَامِ فِی سُوءِ الْجَزَاءِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
شادمانی کریمان، در بذل عطاست و شادمانی فرو مایگان در بدی جزاست. (یعنی در مقابل نیکی بدی کنند.)
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یُسْتَدَلُّ عَلَی کَرَمِ الرَّجُلِ بِحُسْنِ بِشْرِهِ وَ بَذْلِ بِرِّهِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
با خوش رویی و نیکوکاری است که بزرگواری او معلوم می شود.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: رَأْسُ السَّخَاءِ تَعْجِیلُ الْعَطَاءِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
قُلّه سخاوت، زود دادن عطاست.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَشْجَعُ النَّاسِ أَسْخَاهُمْ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
شجاع ترین مردم، بخشندهترین آنهاست.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَحْسَنُ الْمَکَارِمِ الْجُودُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
بهترین شایستگیها بخشش است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَفْضَلُ النَّاسِ السَّخِیُّ الْمُوقِنُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
عالیترین انسان، سخاوتمندی است که دارای یقین باشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ وَ الْحَیَاءُ أَفْضَلُ الْخُلُقِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
سخاوت و شرم، بهترین اخلاق است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَفْضَلُ الْفَضَائِلِ بَذْلُ الرَّغَائِبِ وَ إِسْعَافُ الطَّالِبِ وَ الْإِجْمَالُ فِی الْمَطَالِبِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
برترین فضیلتها، برآوردن آرزوها[ی مردم] است و میانهروی در برآوردن خواهشها است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لِیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
شایسته است که علایم نعمتهای خداوند بر تو دیده شود.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ کَمَالِ النِّعْمَهِ التَّحَلِّی بِالسَّخَاءِ وَ التَّعَفُّفِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
کاملترین نعمت، آراسته شدن به سخاوت و پرهیزکاری است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ شِیَمِ الْکِرَامِ بَذْلُ النَّدَی. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
بذل جود، از خوی مردم بلند مرتبه است.
بخشش قبل از درخواست در آداب سخاوتمندی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَإِنْ کَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
سخاوت آن است که تو آغاز کنی؛ زیرا آنچه با درخواست داده می شود یا از روی شرم و یا از بیم شنیدنِ سخن، ناپسند است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: ابْدَأِ السَّائِلَ بِالنَّوَالِ قَبْلَ السُّؤَالِ فَإِنَّکَ إِنْ أَحْوَجْتَهُ إِلَی سُؤَالِکَ أَخَذْتَ مِنْ حُرِّ وَجْهِهِ أَفْضَلَ مِمَّا أَعْطَیْتَهُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
آغاز کن بخشش به درخواست کننده، پیش از درخواست او؛ زیرا اگر او را ناچار به درخواست کردی، از آبروی او بیشتر میگیری، نسبت به آنچه به او می دهی.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَحْلَی النَّوَالِ بَذْلٌ بِغَیْرِ السُّؤَالِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
برترین بخشش آن است که پیش از خواری درخواست کردن باشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ بَذَلَ النَّوَالَ قَبْلَ السُّؤَالِ فَهُوَ الْکَرِیمُ الْمَحْبُوبُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۷)
هر که عطا را پیش از درخواست ببخشد، پس او کریمِ دوست داشتنی است.
سخاوتمندی در حال سختی
اَللهُ تَعالی: وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (حشر/۹)
و دیگران را بر خویش ترجیح میدهند، هر چند خود نیازمند باشند. و آنان که از بخل خویش در امان مانده باشند، رستگارانند.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِلْحَسَنِ یَا بُنَیَّ مَا السَّمَاحَهُ قَالَ الْبَذْلُ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۳)
امیر المومنین (علیه السلام) به حسن (علیه السلام) فرمود: فرزندم! سماحت (بزرگواری و بخشش) چیست؟ عرض کرد: اینکه شخص چه در حال رفاه و چه در حال سختی، بخشنده باشد.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلَاؤُکُمْ وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ ذَلِکَ مَرْغَمَهٌ لِلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرَانِ وَ دُخُولُ الْجِنَانِ یَا جَمِیلُ أَخْبِرْ بِهَذَا الْحَدِیثِ غُرَرَ أَصْحَابِکَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ غُرَرُ أَصْحَابِی قَالَ هُمُ الْبَارُّونَ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ ثُمَّ قَالَ یَا جَمِیلُ أَمَا إِنَّ صَاحِبَ الْکَثِیرِ یَهُونُ عَلَیْهِ ذَلِکَ وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِبَ الْقَلِیلِ فَقَالَ وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (حشر/۹).(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۰)
بهترین شما سخاوتمندان شما و بدترین شما بخیلان شما هستند. و از اعمال صالحه، نیکی به برادران و کوشش در احتیاجات آنان است و در این کارها به خاک مالیدن بینی شیطان و دوری از آتش و دخول در بهشت است.
ای جمیل! این حدیث را به یاران خوب خود بگو. عرض کردم: فدایت شوم! یاران خوب من چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان کسانی هستند که به برادران در گرفتاری و آسایش نیکی کنند. سپس فرمود: ای جمیل! این کار برای ثروتمندان بزرگ آسان است و خداوند تهیدستانی را که اقدام به احسان و نیکی به برادران می کنند، مدح و ستایش کرده که در قرآن فرمود: {دیگران را بر خود ترجیح می دهند اگر چه خودشان در تنگدستی و فشار هستند و آنان که از صفت ناپسند بخل محفوظ باشند همان رستگارانند.} .
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا بَلَا اللَّهُ الْعِبَادَ بِشَیْءٍ أَشَدَّ عَلَیْهِمْ مِنْ إِخْرَاجِ الدِّرْهَمِ. (وسائل الشیعه ج۹ ص ۱۹)
خداوند بندگان را به چیزی سختتر از بخشش مال آزمایش نکرده است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْکَرِیمُ مَنْ صَانَ عِرْضَهُ بِمَالِهِ وَ اللَّئِیمُ مَنْ صَانَ مَالَهُ بِعِرْضِهِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
جوانمرد، کسی است که آبرویش را با مالش نگهدارد (نه آن که برای مال، آبرویش را به باد دهد.) ؛ و فرومایه، کسی است که آبرویش را صرف مالش کند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَأْمِیلُ النَّاسِ نَوَالَکَ خَیْرٌ مِنْ خَوْفِهِمْ نَکَالَکَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
امید داشتن مردم به عطای تو، بهترست از ترس آنها از عقوبت تو.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: جُودُ الْفَقِیرِ أَفْضَلُ الْجُودِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
بخششِ فقیر، برترین بخشش است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا أَحْسَنَ الْجُودَ مَعَ الْإِعْسَارِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
چه چیز بخشندگی را با پریشانی نیکو کرده است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا أَحْسَنَ بِالْإِنْسَانِ أَنْ یَقْنَعَ بِالْقَلِیلِ وَ یَجُودَ بِاْلَجِزیِل. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
چه زیباست برای انسان که به اندک بسازد و فراوان ببخشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْکَرِیمُ مَنْ جَاءَ [جَادَ] بِالْمَوْجُودِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
کریم کسی است که ببخشد به آن چه باشد و برای او میسّر باشد.
سخاوت، هدیه الهی
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَی الْمَعْرُوفُ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَی عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ فَإِنْ قَبِلَهَا مِنِّی فَبِرَحْمَهٍ مِنِّی فَإِنْ رَدَّهَا فَبِذَنْبِهِ حُرِمَهَا وَ مِنْهُ لَا مِنِّی وَ أَیُّمَا عَبْدٍ خَلَقْتُهُ فَهَدَیْتُهُ إِلَی الْإِیمَانِ وَ حَسَّنْتُ خُلُقَهُ وَ لَمْ أَبْتَلِهِ بِالْبُخْلِ فَإِنِّی أُرِیدُ بِهِ خَیْراً.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۱)
خداوند متعال میفرماید: صفت پسندیده ی نیکی به دیگران، هدیه ای است که به بنده مؤمن خود میدهم. اگر این هدیه را پذیرفت، از اثر رحمت من است و اگر نپذیرفت، از جهت گناهی است که موجب محرومیتش شده و از ناحیه خود اوست نه از طرف من. و هر بنده ای که او را آفریده و او را به طرف ایمان هدایت کرده باشم و اخلاق نیکو به او عنایت کرده و او را به صفت بخل آزمایش نکرده باشم، برای او خوبی اراده کردهام.
آثار سخاوتمندی
۱۱-۱- مورد علاقه خداوند
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: خُلُقَانِ یُحِبُّهُمَا اللَّهُ السَّخَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ خُلُقَانِ یُبْغِضُهُمَا اللَّهُ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الْخُلُقِ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۷)
دو صفت است که خداوند آنها را دوست میدارد و آنها سخاوت و خوش اخلاقی است؛ و دو صفت است که پروردگار آنها را دشمن میدارد و آن بخل و بد اخلاقی است.
۱۱-۲- ارزش نزد خداوند
اَللهُ تَعالی: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ. (بقره/۲۶۱)
مثَل آنان که مال خود را در راه خدا انفاق میکنند، مثَل دانهای است که هفت خوشه برآورد و در هر خوشهای صد دانه باشد. خدا پاداش هر که را بخواهد، چند برابر میکند. خدا گشایش دهنده و داناست.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: شَابٌ سَخِیٌ مُرَهَّقٌ فِی الذُّنُوبِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَیْخٍ عَابِدٍ بَخِیلٍ. (بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۷)
جوان سخاوتمندِ غوطهور در گناهان، نزد خدای عزّ و جلّ از پیر عابدِ بخیل محبوبتر است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُحِبُّ کُلَّ سَمْحِ الْیَدَیْنِ حَرِیزِ الدِّینِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
بدرستی که خدا- که پاک است او- دستهای بخشنده و محکم در دین را دوست میدارد.
۱۱-۳- تقّرب به خدا
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخِیُ قَرِیبٌ مِنَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْجَنَّهِ قَرِیبٌ مِنَ النَّاسِ بَعِیدٌ مِنَ النَّارِ وَ الْبَخِیلُ بَعِیدٌ مِنَ اللَّهِ بَعِیدٌ مِنَ الْجَنَّهِ بَعِیدٌ مِنَ النَّاسِ قَرِیبٌ مِنَ النَّارِ. (بحار الأنوارج ۶۸ ص ۳۵۶)
شخص با سخاوت به خدا نزدیک است، به بهشت نزدیک است، به مردم نزدیک است، و از آتش دور، و بخیل از بهشت دور است و از مردم نیز دور و به آتش نزدیک است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْجُودُ فِی اللَّهِ عِبَادَهُ الْمُقَرَّبِینَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
بخشش کردن در راه خدا، عبادت نزدیکانِ درگاه اوست.
۱۱-۴- حمایت الهی
اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخِیُ الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِی کَنَفِ اللَّهِ لَا یَتَخَلَّی اللَّهُ عَنْهُ حَتَّی یُدْخِلَهُ الْجَنَّهَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا سَخِیّاً وَ مَا زَالَ أَبِی یُوصِینِی بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ حَتَّی مَضَی. (بحار الأنوار ج۷۵ ص ۳۲۴)
فرد بخشنده و خوش رفتار، در حمایت خدا به سر برد و تا وقتی که او را داخل به بهشت نکند رهایش نسازد. و خداوند هیچکس را به پیامبری مبعوث نداشته جز آنکه او فردی بخشنده بوده، و پدرم پیوسته مرا به بخشندگی و خوش رفتاری سفارش میفرمود تا درگذشت.
اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِیَّاکَ وَ السَّخِیَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْخُذُ بِیَدِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۵)
بترس از مقابله با شخص سخاوتمند! زیرا که خداوند متعال از او دست گیری می کند.
۱۱-۵- پاداش الهی در آداب سخاوتمندی
اَللهُ تَعالی: الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.(بقره/۲۴۷)
کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.
۱۱-۶- برتری بر دیگران
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَحْسَنُ النَّاسِ عَیْشاً مَنْ عَاشَ النَّاسُ فِی فَضْلِهِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
بهترین زندگی را کسی دارد، که مردم در زندگی او خوب زندگی کنند.
۱۱-۷- زینت انسان
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِلْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ یَا مُعَلَّی عَلَیْکَ بِالسَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّهُمَا یُزَیِّنَانِ الرَّجُلَ کَمَا تُزَیِّنُ الْوَاسِطَهَ الْقِلَادَهُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۹۱)
حضرت صادق (علیه السّلام) به معلّی بن خنیس فرمود: ای معلّی! بر تو باد به سخاوت و حسن خلق! که این دو صفت موجب زینت انسان است، همانند جواهر گرانبهایی که در وسط گردنبند قرار گرفته و موجب زینت آن گردنبند است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ زَیْنُ الْإِنْسَانِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۵)
سخاوت زینت آدمی است.
۱۱-۸- داروی سخاوتمندی
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: طَعَامُ السَّخِیِّ دَوَاءٌ وَ طَعَامُ الشَّحِیحِ دَاءٌ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۷)
غذا و سفره سخاوتمند، دوا و درمان است و غذای بخیل، درد است.
۱۱-۹- محبوبیت
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: السَّخِیُّ مُحَبَّبٌ فِی السَّمَاوَاتِ مُحَبَّبٌ فِی الْأَرْضِ .(کافی ج۴ ص ۳۹)
سخاوتمند، محبوب آسمانها و زمین است.
شرایط در آداب سخاوتمندی
اَللهُ تَعالی: وَ لَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَی عُنُقِکَ وَ لَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا. (اسرا/۲۹)
و دستت را بخیلانه بسته مدار [که از انفاق در راه خدا باز مانی] و به طور کامل هم [در انفاق] دست و دلباز مباش [که چیزی برای معاش خودت باقی نماند] که در نهایت [نزد شایستگان] نکوهیده [و در زندگی خود] درمانده گردی.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ إِنْفَاقَ هَذَا الْمَالِ فِی طَاعَهِ اللَّهِ أَعْظَمُ نِعْمَهٍ وَ إِنَّ إِنْفَاقَهُ فِی مَعَاصِیهِ أَعْظَمُ مِحْنَهٍ. (تصنیف غرر الحکم ص ۳۷۶)
به راستی که هزینه کردن این مال در راه طاعت خدا بزرگترین نعمت است، و خرج کردن آن در راه معاصیِ او، بزرگترین محنت (رنج).
حدود در سخاوتمندی
عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا حَدُّ السَّخَاءِ قَالَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ الْحَقَّ الَّذِی أَوْجَبَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ فَتَضَعُهُ فِی مَوْضِعِهِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۳)
شخصی نقل میکند: از حضرت صادق (علیه السّلام) سؤال کردم: حدود سخاوت چیست؟ فرمود: حدود بخشندگی اینست که حقّی را که خداوند عزیز و بلندمرتبه بر تو واجب کرده است از مال خود خارج کنی، و آن را در جای خود قرار دهی.
وَ قِیلَ إِنَّ رَجُلًا سَأَلَ الصَّادِقَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا حَدُّ التَّدْبِیرِ وَ التَّبْذِیرِ وَ التَّقْتِیرِ فَقَالَ التَّبْذِیرُ أَنْ تَتَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِکَ وَ التَّدْبِیرُ أَنْ تُنْفِقَ بَعْضَهُ وَ التَّقْتِیرُ أَنْ لَا تُنْفِقَ مِنْ مَالِکَ شَیْئاً فَقَالَ زِدْنِی بَیَاناً یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَقَبَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْضَهً مِنَ الْأَرْضِ وَ فَرَّقَ أَصَابِعَهُ ثُمَّ فَتَحَ کَفَّهُ فَلَمْ یَبْقَ فِی یَدِهِ شَیْءٌ فَقَالَ هَذَا التَّبْذِیرُ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَهً أُخْرَی وَ فَرَّقَ أَصَابِعَهُ فَنَزَلَ الْبَعْضُ وَ بَقِیَ الْبَعْضُ فَقَالَ هَذَا التَّدْبِیرُ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَهً أُخْرَی وَ ضَمَّ کَفَّهُ حَتَّی لَمْ یَنْزِلْ مِنْهُ شَیْءٌ فَقَالَ هَذَا التَّقْتِیرُ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۸)
و نقل شده است که مردی از حضرت صادق (علیه السّلام) پرسید: ای پسر رسول خدا(صلّی اللَّه علیه و آله)، تدبیر و تبذیر و تقتیر چیست؟ فرمود: تبذیر آن است که تمامی اموال خود را صدقه دهی؛ و تدبیر آن است که بعضی از آن را صدقه بدهی، و تقتیر آن است که از اموال خود هیچ صدقه ندهی. عرض کرد: بیشتر از این بفرمایید؟ آن حضرت (برای آن که عملا مطلب را به او بفهماند.) مشتی خاک از زمین برداشت و سپس انگشتان خود را باز کرد و دست را سرازیر کرد. به طوری که تمامی خاک ها روی زمین ریخته شد. فرمود: این تبذیر است. و بعد مشتی دیگر برداشت و فقط انگشتان را مقداری باز کرد که قسمتی از خاک ها ریخته شد. فرمود: این تدبیر است. و بار دیگر مشتی برداشت و کف دست و انگشتان را محکم گرفت که هیچ از آن نریخت و فرمود: این تقتیر است.
سخاوتمندی برای دشمن
اَلسّجادُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنِّی لَأُبَادِرُ إِلَی قَضَاءِ حَاجَهِ عَدُوِّی خَوْفاً أَنْ یَقْضِیَهَا لَهُ غَیْرِی أَوْ أَنْ یَسْتَغْنِیَ. (إرشاد القلوب ج۱ ص ۱۳۶)
من در رفع نیاز دشمنم شتاب میکنم، زیرا ممکن است پیش از من دیگری حاجت او را برآورد و یا خود بینیاز گردد.
دوری از بُخل
اَللهُ تَعالی: الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ. (حدید/۲۴)
آنان که بخل میورزند و مردم را به بخل وا میدارند. و هر که رویگردان میشود، بداند که خدا بینیاز و ستودنی است.
اَللهُ تَعالی: قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَهِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَهَ الْإِنْفاقِ وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً. (أسری/ ۱۰۰)
بگو: اگر شما مالک گنجینههای رحمت پروردگارم بودید، باز هم از بیم خرج کردن قطعاً امساک میورزیدید؛ و انسان همواره بسیار بخیل است.
ناپسندی بُخل
اَللهُ تَعالی: وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ إِنْ یَسْئَلْکُمُوها فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ. (محمد/۳۶- ۳۸)
و اگر ایمان بیاورید و پروا بدارید [خدا] پاداش شما را میدهد و اموالتان را [در عوض] نمیخواهد. اگر [اموال] شما را بخواهد و به اصرار از شما طلب کند بخل میورزید، و کینههای شما را برملا میکند. شما همان [مردمی] هستید که برای انفاق در راه خدا فرا خوانده شدهاید. پس برخی از شما بخل میورزند، و هر کس بخل ورزد تنها به زیان خود بخل ورزیده، و [گرنه] خدا بینیاز است و شما نیازمندید؛ و اگر روی برتابید [خدا] جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود.
اَللهُ تَعالی: مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ. (قلم /۱۲)
بسیار مانع از کار خیر و متجاوز و گنهکار است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ السَّخَاءُ وَ ضِدَّهُ الْبُخْلَ . (کافی ج۱ ص ۲۳)
و سخاوت که ضد آن خسیس بودن است.( در بیان لشکریان عقل و جهل)
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنْ کَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۰)
اگر عوض دادن از جانب خداوند عزیز و بلندمرتبه است، بخل برای چیست؟
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَقَلُ النَّاسِ رَاحَهً الْبَخِیلُ وَ أَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۰)
کمترین راحتی در میان مردم، از آنِ بخیل است؛ و بخیلترینِ مردم کسی است که نسبت به آنچه خداوند بر او واجب کرده، بخل بورزد.
ویژگیهای بخیل
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَجِبْتُ لِمَنْ یَبْخَلُ بِالدُّنْیَا وَ هِیَ مُقْبِلَهٌ عَلَیْهِ أَوْ یَبْخَلُ بِهَا وَ هِیَ مُدْبِرَهٌ عَنْهُ فَلَا الْإِنْفَاقُ مَعَ الْإِقْبَالِ یَضُرُّهُ وَ لَا الْإِمْسَاکُ مَعَ الْإِدْبَارِ یَنْفَعُهُ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۲۹۹)
در شگفتم از کسی که به دنیا بخل می ورزد! درحالی که دنیا به او روی آورده است. یا به آن بخل می ورزد، در حالی که دنیا به وی پشت کرده است! پس نه انفاق درحال اقبال ضرری به آن می زند، و نه امساک در حال پشت کردن دنیا به آن سودی می رساند.
اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْبَخِیلُ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۵)
بخیل کسی است که نسبت به آنچه خداوند بر او واجب کرده بخل ورزد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الْبَخِیلُ حَقّاً مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۶)
بخیل حقیقی کسی است که نزد او یاد شوم، پس بر من صلوات نفرستد.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: حَسْبُ الْبَخِیلِ مِنْ بُخْلِهِ سُوءُ الظَّنِّ بِرَبِّهِ مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّهِ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۷)
کافی است برای بخیل از بخلش که به پروردگارش بدگمان است. هر کس به آینده یقین داشته باشد، در بخشش تلاش میکند.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا عَلِیُّ … وَ لَا تُشَاوِرِ الْبَخِیلَ فَإِنَّهُ یَقْصُرُ بِکَ عَنْ غَایَتِکَ بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۴)
ای علی! … و با بخیل مشورت نکن، چرا که او تو را از هدفت باز میدارد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَهٌ. (نهج البلاغه حکمت ۳)
بخل ننگ و ترس نقص است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْبَخِیلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۵)
بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.
شدیدتر از بخل
الْفُضَیْلِ بْنِ عِیَاضٍ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَ تَدْرِی مَنِ الشَّحِیحُ فَقُلْتُ هُوَ الْبَخِیلُ فَقَالَ الشَّحِیحُ أَشَدُّ مِنَ الْبَخِیلِ إِنَّ الْبَخِیلَ یَبْخَلُ بِمَا فِی یَدَیْهِ وَ إِنَّ الشَّحِیحَ یَشُحُّ بِمَا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ عَلَی مَا فِی یَدَیْهِ حَتَّی لَا یَرَی فِی أَیْدِی النَّاسِ شَیْئاً إِلَّا تَمَنَّی أَنْ یَکُونَ لَهُ بِالْحِلِّ وَ الْحَرَامِ وَ لَا یَشْبَعُ وَ لَا یَقْنَعُ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ تَعَالَی.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۶)
فضیل بن عیاض: امام صادق (علیه السلام) فرمود: آیا میدانی شَحیح چه کسی است؟ عرض کردم: او همان بخیل است. فرمود: شحیح از بخیل شدیدتر است. بخیل، نسبت به آنچه در اختیار دارد بخل میورزد، ولی شحیح، نسبت به آنچه در دست مردم و در دست خود است نیز بخل میورزد تا جایی که در دست مردم چیزی را نمیبیند مگر اینکه آرزو میکند که آن برای وی بود، چه از راه حلال و چه از راه حرام؛ و سیر نمیشود و قانع نمیشود به آنچه خداوند متعال به او روزی کرده است.
الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ: فِیمَا سَأَلَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) ابْنَهُ الْحَسَنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَنْ قَالَ لَهُ مَا الشُّحُّ قَالَ أَنْ تَرَی مَا فِی یَدَیْکَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً.(بحار الأنوارج۷۰ ص ۳۰۵)
در پرسشهای امیرالمومنین (علیه السلام) از امام حسن (علیه السلام) آمده است که به ایشان فرمود؟ شُح چیست؟ امام حسن (علیه السلام) پاسخ دادند: آن است که آنچه در اختیار داری را با ارزش و آنچه انفاق کردی را هدر رفته بدانی.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِیَّاکُمْ وَ الشُّحَّ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِالشُّحِّ أَمَرَهُمْ بِالْکَذِبِ فَکَذَبُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالظُّلْمِ فَظَلَمُوا وَ أَمَرَهُمْ بِالْقَطِیعَهِ فَقَطَعُوا.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۳)
از شحیح (بخیل) بپرهیزید، چرا که کسانی که پیش از شما بودند با بخل هلاک شدند. بخل آنها را به دروغ فرمان داد، پس دروغ گفتند؛ و به ستم فرمان داد، پس ستمگری کردند؛ و به جدایی فرمان داد، پس جدا شدند.
آثار بخل
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا مَحَقَ الْإِیمَانَ مَحْقَ الشُّحِّ شَیْءٌ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِهَذَا الشُّحِّ دَبِیباً کَدَبِیبِ النَّمْلِ وَ شُعَباً کَشُعَبِ الشِّرْکِ. (بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۱)
هیچ چیز همچون بخل ایمان را از بین نمیبرد. سپس فرمود: برای این بخل حرکت آرامی است، همچون حرکت مورچه؛ و برای آن شعبههایی هست، همچون شعبههای شرک.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَهً الْبَخِیلُ وَ أَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ. (بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۰)
کمترین راحتی در میان مردم از آنِ بخیل است؛ و بخیلترین مردم کسی است که نسبت به آنچه خداوند بر او واجب کرده بخل بورزد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِی الْعُیُوبِ وَ هُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِإِلَی کُلِّ سُوءٍ. (نهج البلاغه حکمت ۳۷۸)
بخل، جمع کننده بدترین عیبها است، و نیز زمامی است که به وسیله آن به هر بدی کشیده می شود.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَجِبْتُ لِمَنْ یَبْخَلُ بِالدُّنْیَا وَ هِیَ مُقْبِلَهٌ عَلَیْهِ أَوْ یَبْخَلُ بِهَا وَ هِیَ مُدْبِرَهٌ عَنْهُ فَلَا الْإِنْفَاقُ مَعَ الْإِقْبَالِ یَضُرُّهُ وَ لَا الْإِمْسَاکُ مَعَ الْإِدْبَارِ یَنْفَعُهُ.(بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۰)
در شگفتم از کسی که به دنیا بخل می ورزد! درحالی که آن به او روی آورده یا به آن بخل می ورزد، در حالی که دنیا به وی پشت کرده است. پس نه انفاق درحال اقبال ضرری به آن می زند و نه امساک در حال پشت کردن دنیا به آن سودی می رساند.
اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السَّخَاءُ شَجَرَهٌ فِی الْجَنَّهِ أَغْصَانُهَا فِی الدُّنْیَا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْهَا أَدَّتْهُ إِلَی الْجَنَّهِ وَ الْبُخْلُ شَجَرَهٌ فِی النَّارِ أَغْصَانُهَا فِی الدُّنْیَا فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصَانِهَا أَدَّتْهُ إِلَی النَّارِ أَعَاذَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ النَّارِ.(بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۵۴)
سخاوت درختی است در بهشت که شاخههای آن در دنیا آویخته است. هر کس که به شاخهای از آن متمسک شود، او را به بهشت میبرد. و بخل هم درختی است در دوزخ که شاخههای آن در دنیا است. هر کس که به شاخههای از آن متمسک شود، او را به آتش میکشاند، که خداوند مهربان ما را و شما را از آتش در پناه لطف خود قرار دهد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: السَّخِیُّ قَرِیبٌ مِنَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ النَّاسِ قَرِیبٌ مِنَ الْجَنَّهِ وَ الْبَخِیلُ بَعِیدٌ مِنَ اللَّهِ بَعِیدٌ مِنَ النَّاسِ قَرِیبٌ مِنَ النَّارِ. (بحار الأنوار ج۷۰ ص ۳۰۸)
بخشنده، نزدیک به خدا، نزدیک به مردم و نزدیک به بهشت است؛ و بخیل، دور از خدا، دور از مردم و دور از آتش است.
« همدلی، سخاوتمندی و بخشندگی میان مردم، از نکات مهم در آداب زندگی است.»
ثبت دیدگاه