فهرست مطالب
آداب گریه
چکیده
گریه، از رفتارهای طبیعی انسان است که در مواجهه با برخی از واقعیتها پدید میآید و از روح آدمی سرچشمه میگیرد. در موضوع آداب گریه آمده است که قرآن و روایات برای آن توصیههایی فرمودهاند. گریه، نشان از عطوفت، مهربانی و خوف دارد. گریه از فواید مادی و معنوی برخوردار است و انواع گوناگون هم دارد، مانند: گریهی خوف از غضب خدا و گریه بر مصیبتهای مقرّبان درگاه الهی.
واژگان مرتبط
دمع، عَبْرَهَ
۱- معنا و مفهوم بکاء
کلمه «بُکاء» از ریشه «بَکَیَ» مصدر و به معنای گریستن است. (لسان العرب)
۲- اهمیّت گریه
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: طَلَبْتُ نُورَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی التَّفَکُّرِ وَ الْبُکَاء. (مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۱۷۳)
روشنایی دل را جستم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ بُکَاؤُهُ عَلَی مَا مَضَی مِنْ زَمَانِهِ وَ حَنِینُهُ إِلَی أَوْطَانِهِ وَ حِفْظُهُ قَدِیمَ إِخْوَانِهِ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۲۶۴)
از کرامت شخص، گریه بر زمان گذشته، شوق به وطن، و نگهداری دوستان قدیمی است.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: الْمُؤْمِنُ یُحْسِنُ وَ یَبْکِی وَ الْمُنَافِقُ یُسِیءُ وَ یَضْحَک. (مجموعه ورام ج ۱ ص ۹۹)
مؤمن خوبی میکند و میگرید، ولی منافق بدی میکند و میخندد.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه:کُونُوا فِی الدُّنْیَا أَضْیَافاً…وَ أَکْثِرُوا التَّفَکُّرَ وَ الْبُکَاءَ. (بحار الأنوار ج ۷۰ ص۸۱)
در دنیا همچون مهمان باشید…و بسیار بیندیشید و بگریید.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: بَکَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) عِنْدَ مَوْتِ بَعْضِ وُلْدِهِ، فَقِیلَ لَهُ : یَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْکِی وَ أَنْتَ تَنْهَانَا عَنِ الْبُکَاءِ؟ فَقَالَ:…وَ إِنَّمَا هِیَ رِقَّهٌ وَ رَحْمَهٌ یَجْعَلُهَا اللَّهُ فِی قَلْبِ مَنْ شَاءَ مِنْ خَلْقِهِ. (بحار الأنوار ج ۷۹ ص۱۰۱)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هنگام مرگ یکی از فرزندانش گریست. به او عرض شد: ای رسول خدا! آیا میگریی! در حالی که ما را از گریستن باز میداری؟ فرمود: …گریه رقّت و رحمتی است که خداوند آن را در دل هر کسی از بندگانش که بخواهد قرار میدهد.
۳- الگوی گریه کنندگان
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: الْبَکَّاءُونَ خَمْسَهٌ: آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَام، فَأَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّهِ حَتَّی صَارَ فِی خَدَّیْهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِیَهِ الْخَبَر. (بحار الأنوار ج ۱۱ ص ۲۰۴)
بسیار گریه کنندگان پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر محمد و علی پسر حسین علیهم السلام. اما آدم به خاطر بهشت آنقدر گریه کرد که در گونه هایش مانند دره ها پدید آمد…
۴- گریه نکوهیده
۴-۱- گریه دروغ
الله تعالی: وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ. (یوسف/ ۱۶)
و شامگاهان گریان نزد پدر خود [باز] آمدند.
۴-۲- گریه نادان
قَالَ النَّبِی …:قَالَ شَمْعُونُ فَأَخْبِرْنِی عَنْ أَعْلَامِ الْجَاهِلِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) : وَ إِنْ ضَحِکَ فَهِقَ وَ إِنْ بَکَی خَارَ. (بحار الأنوار ج۱ ص۱۱۹)
…شمعون (به رسول خدا صلی الله علیه و آله) گفت: نشانههای نادان را به من بگو؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: و اگر بخندد، قهقهه کند و اگر بگرید، چون حیوان نعره کشد.
۵- گریه پسندیده
۵-۱- گریه ترس از خداوند متعال
الله تعالی: وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا. (اسراء/۱۰۹)
و بر روی زمین میافتند و میگریند و بر فروتنی آنها میافزاید.
الله تعالی: أُولَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا. (مریم/۵۸)
آنان کسانی از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانی داشت از فرزندان آدم بودند و از کسانی که همراه نوح [بر کشتی] سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانی که [آنان را] هدایت کردیم و برگزیدیم [و] هر گاه آیات [خدای] رحمان بر ایشان خوانده میشد، سجده کنان و گریان به خاک میافتادند.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ مِفْتَاحُ الرَّحْمَهِ. (عیون الحکم ص ۶۲)
گریستن از ترس خدا، کلید رحمت است.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: طُوبَی لِعَبْدٍ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ هُوَ یَبْکِی عَلَی خطیئه خَطِیئَتِهِ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَی ذَلِکَ الذَّنْبِ غَیْرُهُ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۵)
خوشا به حال بنده ای که خدا به او نظر کند در حالی که بر گناهی که کرده، از ترس خدا بگرید و کسی جز خدا از آن گناه خبر نداشته باشد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَا مِنْ قَطْرَهٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ قَطْرَهِ دَمْعٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ یُقَطِّرُهَا الْعَبْدُ مَخَافَهً مِنَ اللَّهِ لَا یُرِیدُ بِهَا غَیْرَهُ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۲)
هیچ قطرهای نزد خدا از قطره اشکی که در تاریکی شب از چشم بندهی خدا و از ترس او فرو میریزد و با آن جز خدا را نمیخواهد، محبوبتر نیست.
۵-۲- گریه بر شهید
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه (فی ذِکرِاستِشهادِ جَعفَرِبنِ أبی طالِبٍ) لِفَاطِمَهَ: اذْهَبِی فَابْکِی عَلَی ابْنِ عَمِّکِ فَإِنْ لَمْ تَدْعِی بِثُکْلٍ فَمَا قُلْتِ فَقَدْ صَدَقْتِ. (بحار الأنوار ج ۲۱ ص ۵۷)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در شهادت جعفر بن ابوطالب به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: برو و بر پسرعمویت گریه کن، که اگر آه و وامصیبتاه نکنی، هر چه از فضائل او گفته باشی، راست گفته ای.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام لِأَبِی وَلَّادٍ الْکَاهِلِیِّ : رَأَیْتَ عَمِّی زَیْداً ؟ قَالَ: نَعَمْ، رَأَیْتُهُ مَصْلُوباً وَ رَأَیْتُ النَّاسَ بَیْنَ شَامِتٍ حَنِقٍ وَ بَیْنَ مَحْزُونٍ مُحْتَرِقٍ، فَقَالَ: أَمَّا الْبَاکِی فَمَعَهُ فِی الْجَنَّهِ وَ أَمَّا الشَّامِتُ فَشَرِیکٌ فِی دَمِه. (بحار الأنوار ج۴۶ ص۱۹۳)
حضرت صادق علیه السلام به ابی ولّاد کاهلی فرمود: عمویم زید را دیدی؟ عرض کرد: دیدم که او را به دار آویخته بودند. بعضی از مردم سرزنش میکردند و برخی ناراحت و اندوهگین بودند. فرمود: گریه کننده با او داخل بهشت میشود و سرزنش کننده، شریک خون اوست.
۵-۳- گریه شوق
الله تعالی: وَ إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَرَی أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ (مائده/۸۳)
و چون آنچه را به سوی این پیامبر نازل شده، بشنوند؛ میبینی بر اثر آن حقیقتی که شناختهاند اشک از چشمهایشان سرازیر میشود، میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم، پس ما را در زمرهی گواهان بنویس.
۵-۴- گریه وداع
الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَام: إِنِّی حَیْثُ أَرَادُوا الْخُرُوجَ بِی مِنَ الْمَدِینَهِ جَمَعْتُ عِیَالِی فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّی أَسْمَعَ ثُمَّ فَرَّقْتُ فِیهِمُ اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ دِینَارٍ ثُمَّ قُلْتُ أَمَا إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَی عِیَالِی أَبَد. (بحار الأنوار ج ۴۹ ص ۱۱۷)
وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند، زن و فرزندم را جمع کردم و گفتم بر من گریه کنند تا بشنوم. سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کردم. بعد گفتم که من دیگر به سوی اهل و عیالم بازگشت ندارم!
الکاظِم عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلَام لَمَّا أَسْکَنَ إِسْمَاعِیلَ وَ هَاجَرَ مَکَّهَ وَ وَدَّعَهُمَا لِیَنْصَرِفَ عَنْهُمَا بَکَیَا، فَقَالَ لَهُمَا إِبْرَاهِیمُ (عَلَیْهِ السَّلَام) مَا یُبْکِیکُمَا؟ فَقَدْ خَلَّفْتُکُمَا فِی أَحَبِّ الْأَرْضِ إِلَی اللَّهِ وَ فِی حَرَمِ اللَّهِ، فَقَالَتْ لَهُ هَاجَرُ: یَا إِبْرَاهِیمُ، مَا کُنْتُ أَرَی أَنَّ نَبِیّاً مِثْلَکَ یَفْعَلُ مَا فَعَلْتَ، قَالَ: وَ مَا فَعَلْتُ؟ فَقَالَتْ: إِنَّکَ خَلَّفْتَ امْرَأَهً ضَعِیفَهً وَ غُلَاماً ضَعِیفاً لَا حِیلَهَ لَهُمَا بِلَا أَنِیسٍ مِنْ بَشَرٍ وَ لَا مَاءٍ یَظْهَرُ وَ لَا زَرْعٍ قَدْ بَلَغَ وَ لَا ضَرْعٍ یُحْلَبُ، قَالَ(عَلَیْهِ السَّلَام): فَرَقَّ إِبْرَاهِیمُ (عَلَیْهِ السَّلَام) وَ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ عِنْدَ مَا سَمِعَ مِنْهَا. (بحار الأنوار ج ۱۲ ص ۱۱۴)
وقتی ابراهیم، اسماعیل و هاجر را در مکه سکونت داد و با آنان وداع کرد تا بازگردد، آن دو گریستند. ابراهیم (علیه السلام) به آنان فرمود: چه چیزی شما را به گریه آورده است؟ من شما را در محبوبترین نقطهی زمین و در حرم خدا به خدا سپردهام. هاجر به او گفت: ای ابراهیم! هیچ پیامبری را ندیدم که آن کاری را کند، که تو کردی! ابراهیم (علیه السلام) پرسید: من چه کردم؟ هاجر پاسخ داد: همانا تو زن و بچهای ناتوان و درمانده را رها کردی، بیآنکه همدمی از انسانها، آبی پیدا، کِشتی رسیده و حیوانی شیرده داشته باشند. حضرت فرمود: ابراهیم (علیه السلام) با شنیدن این سخن متأثر شد و اشک از چشمانش جاری گشت.
۵-۵- گریه حزن و حسرت
الله تعالی: وَ تَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا أَسَفَی عَلَی یُوسُفَ و َابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ. (یوسف/۸۴)
آنگاه یعقوب (از شدّت حُزن) روی از آنها بگردانید و گفت: وای و تـأسف بر فراق یوسف! و از گریه غم چشمانش سفید شد و سوز هجران و داغ بر دل گذاشت.
الله تعالی: وَلَا عَلَی الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُوا مَا یُنْفِقُونَ. (توبه/۹۲)
و [نیز] گناهی نیست بر کسانی که چون پیش تو آمدند تا سوارشان کنی [و] گفتی چیزی پیدا نمیکنم تا بر آن سوارتان کنم. برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشک فرو میریخت که [چرا] چیزی نمییابند تا [در راه جهاد] خرج کنند.
۵-۶- گریه در فراق عزیزان
الباقرُ عَلَیْهِ السَّلَام: فَقَتَلَهُ قَابِیلُ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی آدَمَ، قَالَ لَهُ: یَا قَابِیلُ! أَیْنَ هَابِیلُ؟ فَقَالَ: مَا أَدْرِی وَ مَا بَعَثْتَنِی لَهُ رَاعِیاً فَانْطَلَقَ آدَمُ فَوَجَدَ هَابِیلَ مَقْتُولًا، فَقَالَ: لُعِنْتِ مِنْ أَرْضٍ کَمَا قَبِلْتِ دَمَ هَابِیلَ فَبَکَی آدَمُ عَلَی هَابِیلَ أَرْبَعِینَ لَیْلَه. (بحار الأنوار ج ۱۱ ص ۴۴)
قابیل؛ هابیل را کشت و به سوی آدم بازگشت. آدم به او گفت: ای قابیل! هابیل کجاست؟ جواب داد: نمیدانم، تو مرا مسؤول حفاظت از او نکرده بودی! آدم خود به سراغ هابیل رفت و او را کشته شده و بیجان پیدا کرد و گفت: لعنت بر آن زمینی که خون هابیل را به خود پذیرفت! آدم چهل شب بر هابیل گریست.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّ النَّبِیَّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) حِینَ جَاءَتْهُ وَفَاهُ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ زَیْدِ بْنِ حَارِثَهَ کَانَ إِذَا دَخَلَ بَیْتَهُ کَثُرَ بُکَاؤُهُ عَلَیْهِمَا جِدّاً وَ یَقُولُ کَانَا یُحَدِّثَانِی وَ یُؤَانِسَانِی فَذَهَبَا جَمِیعاً. (من لا یحضره الفقیه ج ۱ ص ۱۷۷)
هنگامی که خبر کشته شدن جعفر پسر ابی طالب (طیّار) و زید پسر حارثه (پسر خوانده رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله) به پیامبر (صلّی اللَّه علیه و آله) رسید، آن حضرت هر گاه به منزل خود وارد میشد، گریهاش بر آن دو بسیار شدّت مییافت و میفرمود: آن دو با من همصحبتی داشتند و انیسم بودند و هر دو با هم رفتند.
الحُسَین عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّمَا أَبْکِی لِخَصْلَتَیْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّهِ. (بحار الأنوار ج ۶ ص ۱۶۰)
من به جهت دو خصلت گریه میکنم: یکی از هول کسی که بر آن آگاهی مییابد و دیگری فراق دوستان.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَهً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُم. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۶۷)
با مردم چنان معاشرت کنید که اگر در میان آنان مُردید، بر شما بگریند، و اگر زنده هستید، به شما محبت ورزند.
۵-۷- گریه بر حوادث بعد از مرگ
السجّادُ عَلَیْهِ السَّلَام: أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی، أَبْکِی لِظُلْمَهِ قَبْرِی، أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی، أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ أَبْکِی لِخُرُوجِی عَنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَی ظَهْرِی. (بحار الأنوار ج ۹۵ ص ۸۹)
میگریم برای بیرون آمدن روحم. میگریم برای تاریکی قبرم. میگریم برای تنگی گورم. میگریم برای پرسش دو فرشتهی نکیر و منکر از من. میگریم برای بیرون آمدن از قبرم به صورت لخت و خوار و در حالیکه بار سنگین گناه را بر پشت میکشم.
۵-۸- گریه بر مصیبت
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) فِی الْبُکَاءِ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ وَ قَالَ النَّفْسُ مُصَابَهٌ وَ الْعَیْنُ دَامِعَهٌ وَ الْعَهْدُ قَرِیبٌ فَقُولُوا مَا أَرْضَی اللَّهَ وَ لَا تَقُولُوا الْهُجْر. (بحار الأنوار ج ۷۹ ص ۱۰۱)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گریه به هنگام مصیبت را اجازه داد و فرمود: دل مصیبتزده است و چشم اشکریز و عهد نزدیک است. پس هر چه خدا را راضی میکند، بگویید و دهان به هذیان نگشایید.
۵-۹- گریه کودک
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَکُمْ عَلَی بُکَائِهِمْ فَإِنَّ بُکَاءَهُمْ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ شَهَادَهُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ الصَّلَاهُ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ الدُّعَاءُ لِوَالِدَیْه. (بحار الأنوار ج ۵۷ ص ۳۸۱)
کودکان خود را برای گریستن آنها نزنید، زیرا گریه تا چهار ماه گواهی بر یگانگی خدا است و چهار ماه بعد صلوات بر پیغمبر و آلش و چهار ماه بعد دعا برای پدر و مادرش است.
۵-۱۰- گریه یتیم
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: أَنَّهُ إِذَا بَکَی الْیَتِیمُ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ مَنْ هَذَا الَّذِی أَبْکَی عَبْدِیَ الَّذِی سَلَبْتُهُ أَبَوَیْهِ فِی صِغَرِهِ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِی فِی مَکَانِی لَا أَسْکَتَهُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلَّا أَوْجَبْتُ لَهُ الْجَنَّه. (بحار الأنوار ج ۷۹ ص ۸۰)
چون یتیم بگرید، عرش برای او به لرزه درمیآید و خداوند تبارک و تعالی میفرماید: کیست آن کسی که بنده مرا که در کودکی پدر و مادر او را گرفتم گریانده است؟ سوگند به عزت و شکوه و رفعت جایگاهم، که هر بنده مؤمنی گریه او را فرو نشاند، بی تردید بهشت را بر او واجب میگردانم.
۶- اوقات گریه
۶-۱- هنگام سحر
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَعَ جَبْرَئِیلَ لِوَاءٌ مِنْ نُورٍ یُضْرَبُ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَهِ مَکْتُوبٌ عَلَی ذَلِکَ اللِّوَاءِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ طُوبَی لِأُمَّهِ مُحَمَّدٍ یُنَادُونَ بِالْأَسْحَارِ بِالْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ أُولَئِکَ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَه. (بحار الأنوار ج ۹۳ ص ۳۴۴)
همراه جبرئیل پرچمی از نور است که در آسمان هفتم زده میشود و بر این پرچم نوشته شده: لا اله الا الله محمد رسول الله (صلّی الله علیه و آله) خوشا به حال آن دسته از امت محمد (صلی الله علیه و آله) که در هنگام سحر با گریه و نیایش خدا را ندا میکنند، آنان کسانی هستند که در روز قیامت در امانند.
۶-۲- هنگام تلاوت قرآن
عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَائِبٍ قَالَ: فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) یَقُولُ إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَإِذَا قَرَأْتُمُوهُ بکوا [فَابْکُوا] فَإِنْ لَمْ تَبْکُوا فَتَبَاکَوْا. (بحار الأنوار ج ۸۹ ص ۱۹۱)
همانا من از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: قرآن با اندوه نازل شده. پس هنگامی که آن را میخوانید ،گریه کنید و اگر نمیگریید، تظاهر به گریستن کنید.
تفسیر قمی:…ثُمَّ قَالَ النَّجَاشِیُّ: یَا جَعْفَرُ هَلْ تَحْفَظُ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَی نَبِیِّکَ شَیْئاً، قَالَ: نَعَمْ فَقَرَأَ عَلَیْهِ سُورَهَ «مَرْیَمَ» فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی قَوْلِهِ :{ وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً.}(مریم/۲۵-۲۶) فَلَمَّا سَمِعَ النَّجَاشِیُّ بِهَذَا بَکَی بُکَاءً شَدِیداً. (بحار الأنوار ج ۱۸ص ۴۱۵)
…سپس نجاشی ادامه داد: ای جعفر! آیا از آن چه که خداوند بر پیامبرت نازل کرده، چیزی به خاطر داری؟ گفت: بله! سپس سورهی مریم را برای او خواند تا جایی که به این سخن خداوند رسید: {و تنه درخت خرما را به طرف خود (بگیر و) بتکان. بر تو خرمای تازه میریزد و بخور و بنوش و دیده روشن دار.} هنگامی که نجّاشی این را شنید، به شدّت گریست.
۶-۳- موقع نماز
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: کَانَ فِیمَا وَعَظَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِهِ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ (عَلَیْهِ السَّلَام) أَنْ قَالَ لَهُ:… یَا عِیسَی ابْکِ عَلَی نَفْسِکَ فِی الصَّلَاه.. (أمالی صدوق ص ۵۱۶)
از موعظههای خدای بزرگ و برتر به عیسی پسر مریم (علیه السلام) این بود : ای عیسی! در نماز بر نفس خود گریه کن.
۶-۴- هنگام توبه
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: فَأَمَّا تَوْبَهُ الْعَامِ فَأَنْ یَغْسِلَ بَاطِنَهُ بِمَاءِ الْحَسْرَهِ وَ الِاعْتِرَافِ بِالْجِنَایَهِ دَائِماً وَ اعْتِقَادِ النَّدَمِ عَلَی مَا مَضَی وَ الْخَوْفِ عَلَی مَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ وَ لَا یَسْتَصْغِرَ ذُنُوبَهُ فَیَحْمِلَهُ ذَلِکَ إِلَی الْکَسَلِ وَ یُدِیمَ الْبُکَاءَ وَ الْأَسَفَ عَلَی مَا فَاتَهُ مِنْ طَاعَهِ اللَّهِ. (بحار الأنوار ج ۶ ص ۳۱)
حقیقتِ توبه برای عموم این است که باطن خود را به اشک حسرت و ندامت بشوید که از معاصی آلوده و کدر شده است؛ و اعتراف کند به تقصیر و جنایت خود دائما و در همه حال، و از صمیم دل بر اعمال سوء و غفلت گذشتهی خود اظهار پشیمانی کند، و پیوسته نسبت به آینده خود ترسناک و مضطرب باشد، و هرگز معصیت و خلاف را کوچک نشمارد، تا موجب جرأت و بیاعتنایی و کسل بودن او گردد. و بر آنچه از طاعات خدا که از دستش رفته است، گریه و تأسف را ادامه دهد.
۷- موانع گریه
۷-۱- قساوت قلب
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوب. (بحار الأنوار ج ۶۷ ص ۵۵)
چشمها خشک نمیشوند، مگر در اثر قساوت و سختدلی؛ و دلها هم سخت نمیشود، مگر در اثر گناهان زیاد.
۷-۲- شقاوت
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مِنْ عَلَامَهِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ وَ قَسْوَهُ الْقَلْبِ وَ شِدَّهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا وَ الْإِصْرَارُ عَلَی الذَّنْب. (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۰۷)
از نشانههای شقاوت و بدبختی، خشکیِ چشم و قساوت قلب و حرص زیاد در طلب دنیا و اصرار بر گناه است.
۸- تباکی
سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَام) : أَتَبَاکَی فِی الدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۴)
سعید بن یسار: به حضرت صادق (علیه السّلام) عرض کردم: اگر در حال دعا اشکی از چشمانم جاری نشد، آیا میتوانم تباکی داشته باشم؟ فرمود: بله، حتی اگر به اندازه سر مگسی باشد!
مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ بُزُرْجَ: أَنَّهُ سَأَلَ الصَّادِقَ (عَلَیْهِ السَّلَام) عَنِ الرَّجُلِ یَتَبَاکَی فِی الصَّلَاهِ الْمَفْرُوضَهِ حَتَّی یَبْکِیَ، فَقَالَ: قُرَّهُ عَیْنٍ وَ اللَّهِ وَ قَالَ: إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَاذْکُرْنِی عِنْدَهُ. (وسائل الشیعه ج ۷ ص ۲۴۷)
منصور بن یونس بزرج از امام صادق (علیه السّلام) سؤال کرد در باره شخصی که در نماز واجب گریه اش نیاید، ولی خود را به گریه وادارد، تا جایی که واقعا بگرید. آن حضرت فرمود: به خدا قسم! که روشنی چشم است. و نیز فرمود: هر گاه چنین شود، پس مرا در آن حال یاد کن.
۹- تاثیر غذا بر اشک
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: عَلَیْکُمْ بِالْعَدَسِ فَإِنَّهُ مُبَارَکٌ مُقَدَّسٌ یُرَقِّقُ الْقَلْبَ وَ یُکْثِرُ الدَّمْعَهَ وَ قَدْ بَارَکَ فِیهِ سَبْعُونَ نَبِیّاً آخِرُهُمْ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ (عَلَیْهِ السَّلَام) . (بحار الأنوار ج ۱۴ ص ۲۵۴)
از عدس استفاده کنید. چرا که خوراک مبارک و مقدّسی است که قلب را رقیق و لطیف میگرداند و اشک را افزون میسازد؛ و هفتاد پیامبر که آخرینشان عیسی بن مریم (علیه السلام) بودند، آن را مبارک و خجسته گرداندهاند.
۱۰- آثار گریه
۱۰-۱- حفظ عقل
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ خَافَ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ وَجْدٍ بِمُصِیبَهٍ فَلْیُفِضْ مِنْ دُمُوعِهِ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ عَنْه. (بحار الأنوار ج ۷۹ ص ۱۰۵)
هر که بر خود بترسد که به سبب حزنی که از مصیبت به او رسیده، عقلش زایل شود؛ پس باید گریه کند که گریه، غم و اندوه را ساکن میگرداند.
مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَام) وَجْداً وَجَدْتُهُ عَلَی ابْنٍ لِی هَلَکَ حَتَّی خِفْتُ عَلَی عَقْلِی فَقَالَ: إِذَا أَصَابَکَ مِنْ هَذَا شَیْءٌ فَأَفِضْ مِنْ دُمُوعِکَ فَإِنَّهُ یَسْکُنُ عَنْکَ.(کافی ج ۳ ص ۲۵۰)
منصور صیقل، از پدرش نقل میکند: از اندوه شدیدی که بر اثر مرگ فرزندم به من دست داد و میترسیدم در اثر آن، عقلم را از دست بدهم، به حضرت صادق (علیه السلام) شکایت بردم. فرمود: هر گاه چنین حالتی به تو دست داد، اشک بریز! زیرا این کار، تو را آرام میکند.
۱۰-۲- قُرب به خداوند
الباقرُ عَلَیْهِ السَّلَام: کَانَ فِیمَا نَاجَی اللَّهُ بِهِ مُوسَی (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَلَی الطُّورِ أَنْ یَا مُوسَی أَبْلِغْ قَوْمَکَ أَنَّهُ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُکَاءِ مِنْ خَشْیَتِی. (بحار الأنوار ج ۱۳ ص ۳۴۹)
از مناجات حضرت موسی (علیه السلام) و خداوند در کوه طور این بود: ای موسی! به قومت خبر بده که هیچ چیز مثل گریه از روی پروای از من، انسانها را به من نزدیک نمیکند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی (عَلَیْهِ السَّلَام) إِنَ عِبَادِی لَمْ یَتَقَرَّبُوا إِلَیَّ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ الزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا وَ الْوَرَعِ عَنِ الْمَعَاصِی وَ الْبُکَاءِ مِنْ خَشْیَتِی. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۳)
خداوند به موسی (علیه السلام) وحی کرد: بندگان من به چیزی محبوبتر از سه خصلت به من تقرب پیدا نکردند: زهد در دنیا، پرهیز از معاصی و گریستن از ترس من.
الکاظِم عَلَیْهِ السَّلَام: أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُمِنَ الرَّبِّ وَ هُوَ سَاجِدٌ یَبْکِی. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۴)
نزدیکترین حالات بنده به پروردگارش این است که به سجده رود و در آن حال، گریه کند.
۱۰-۳- نورانیت قلب
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: الْبُکَاءُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ یُنِیرُ الْقَلْبَ وَ یَعْصِمُ مِنْ مُعَاوَدَهِ الذَّنْب. (غرر الحکم ص ۱۱۲)
گریه از ترس خداوند، قلب را روشن میگرداند و از بازگشتن به گناه باز میدارد.
۱۰-۴- پاک شدن گناهان
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: بِالْبُکَاءِ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ تُمَحَّصُ الذُّنُوبُ. (عیون الحکم ص ۱۸۶)
به وسیلهی گریستن از ترس خدا، گناهان پاک کرده میشوند.
۱۰-۵- رفع عذاب
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَا مِنْ عَیْنٍ إِلَّا وَ هِیَ بَاکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا عَیْناً بَکَتْ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ، وَ مَا اغْرَوْرَقَتْ عَیْنٌ بِمَائِهَا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَی النَّار. (کافی ج ۲ ص ۴۸۲)
هیچ چشمی نیست جز اینکه روز قیامت گریان است، مگر چشمی که از ترس خدا گریسته باشد. و هیچ چشمی نیست که از ترس خداوند به اشک خود پر شود، جز اینکه خدای عزیز و بلندمرتبه، همهی آن بدن را به آتش دوزخ حرام گرداند.
الباقرُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَا مِنْ عَیْنٍ اغْرَوْرَقَتْ فِی مَائِهَا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ إِلَّا حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَی النَّارِ فَإِنْ سَالَتْ دُمُوعُهَا عَلَی خَدِّ صَاحِبِهَا لَمْ یَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّهٌ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۲)
هیچ چشمی نیست که از ترس خدا در اشک خود پُر گردد، مگر این که خداوند آن را بر آتش حرام میکند؛ اگر اشک آن چشم برگونهی صاحب آن جاری گردد، چهرهی او را تاریکی و ذلّت فرا نمیگیرد.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ بَکَی عَلَی ذَنْبِهِ حَتَّی تَسِیلَ دُمُوعُهُ عَلَی لِحْیَتِهِ حَرَّمَ اللَّهُ دِیبَاجَهَ وَجْهِهِ عَلَی النَّارِ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۵)
هر که از گناه خود چندان بگرید که اشکهایش بر محاسنش فرو ریزد، خداوند چهرهاش را بر آتش حرام گرداند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَ لَهُ کَیْلٌ أَوْ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعَ فَإِنَ الْقَطْرَهَ مِنْهَا تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ وَ إِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَیْنُ بِمَائِهَا لَمْ یَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّهٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَی النَّارِ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۱)
هر چیزی پیمانه و وزنی دارد، مگر اشکها که هر قطرهای از آن لهیب دریاهای آتش خشم الهی را فرو مینشاند، و اگر اشک در چشم کسی حلقه زند، تنگدستی و مذلّت بر او نخواهد شد، و اگر آن اشکها به رخسار آدمی جاری شود، خداوند او را بر آتش دوزخ حرام میسازد.
۱۰-۶- پاداش
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ بَکَی عَلَی الْجَنَّهِ دَخَلَ الْجَنَّهَ وَ مَنْ بَکَی عَلَی الدُّنْیَا دَخَلَ النَّار. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۳)
کسی که بر بهشت بگرید، داخل بهشت میشود و کسی که بر دنیا بگرید، داخل آتش جهنم میشود.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: وَ مَنْ ذَرَفَتْ عَیْنَاهُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ ،کَانَ لَهُ بِکُلِّ قَطْرَهٍ مِنْ دُمُوعِهِ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ یَکُونُ فِی مِیزَانِهِ مِنَ الْأَجْرِ، وَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ قَطْرَهٍ عَیْنٌ فِی الْجَنَّهِ عَلَی حَافَتَیْهَا مِنَ الْمَدَائِنِ وَ الْقُصُورِمَا لَا عَیْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَی قَلْبِ بَشَرٍ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۴)
کسی که از ترس خدا اشک چشمش جاری گردد، در برابر هر قطره از آن اشکها به مقدار کوه احد در پروندهی اعمالش اجر و پاداش ثبت میگردد و در مقابل هر قطره، چشمهای در بهشت برای او خواهد بود. در دو طرف این چشمه، شهرها و قصرهایی قرار دارد که نه چشمت آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.
الباقرُ عَلَیْهِ السَّلَام: أَنَّ إِبْرَاهِیمَ النَّبِیَّ (عَلَیْهِ السَّلَام) قَالَ: إِلَهِی! مَا لِعَبْدٍ بَلَ وَجْهَهُ بِالدُّمُوعِ مِنْ مَخَافَتِکَ؟ قَالَ: جَزَاؤُهُ مَغْفِرَتِی وَ رِضْوَانِی یَوْمَ الْقِیَامَه. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۴)
ابراهیم نبی (علیه السّلام) از خداوند پرسید: خدایا! برای بندهای که چهرهاش را با اشکهایی که از خوف تو ریخته شده، خیس شود، چه خواهد بود؟ خداوند متعال پاسخ داد: پاداش او، آمرزش من و مقام رضوان من در قیامت خواهد بود.
۱۰-۷- محفوظ ماندن در قیامت
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ خَرَجَ مِنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ الذُّبَابِ مِنَ الدَّمْعِ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ آمَنَهُ اللَّهُ بِهِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۳۳۶)
هر که به قدر بال مگسی از ترس خدا اشک بریزد، خداوند از ترس قیامت نگهش بدارد.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: یَا عَلِیُّ! کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا ثَلَاثَهَ أَعْیُنٍ عَیْنٌ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِوَ عَیْنٌ فَاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ. (بحار الأنوار ج ۷۴ ص ۶۳)
یا علی! هر چشمی در قیامت گریان است، جز سه چشم: یکی آنکه در راه خدا شب بیدار باشد، دیگر آنکه به راه حرام باز نشود و سوم آنکه از ترس خدا بگرید.
۱۰-۸- نجات
السجّادُ عَلَیْهِ السَّلَام: ثَلَاثٌ مُنْجِیَاتٌ لِلْمُؤْمِنِ کَفُّ لِسَانِهِ عَنِ النَّاسِ وَ اغْتِیَابِهِمْ وَ إِشْغَالُهُ نَفْسَهُ بِمَا یَنْفَعُهُ لآِخِرَتِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ طُولُ الْبُکَاءِ عَلَی خَطِیئَتِهِ. (بحار الأنوار ج ۷۵ ص ۱۴۰)
سه چیز موجب نجات مؤمن است: بازداشتن زبان از مردم و عدم بدگویی ایشان، پرداختن به کارهایی که سود آخرت و دنیا در بردارد، و گریهی طولانی بر گناهش.
۱۱- اهمیت گریه بر امام حسین و اهل بیت علیهم السّلام
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: لِکُلِّ سِرٍّ ثَوَابٌ إِلَّا الدَّمْعَهَ فِینَا. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۷)
هر عمل خیری که مخفیانه انجام گیرد ثواب دارد، غیر از گریه کردن برای ما.
الرضّا عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ تَذَکَّرَ مُصَابَنَا فَبَکَی وَ أَبْکَی لَمْ تَبْکِ عَیْنُهُ یَوْمَ تَبْکِی الْعُیُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یَحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ. (بحار الأنوار ج ۱ ص ۲۰۰)
کسی که مصیبتهای ما را یادآوری کند و گریه کند یا بگریاند؛ چشمش گریان نشود، روزی که چشمها گریان است. و کسی که در مجلسی بنشیند و امر ما را در آنجا زنده کند، قلبش زنده است، روزی که تمام قلبها میمیرد.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: بَیْنَا أَنَا وَ فَاطِمَهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) إِذِ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَبَکَی. فَقُلْتُ : مَا یُبْکِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: أَبْکِی مِمَّا یُصْنَعُ بِکُمْ بَعْدِی، فَقُلْتُ : وَ مَا ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَی الْقَرْنِ ،وَ لَطْمِ فَاطِمَهَ خَدَّهَا ،وَ طَعْنَهِ الْحَسَنِ فِی الْفَخِذِ ،وَ السَّمِّ الَّذِی یُسْقَی وَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ قَالَ، فَبَکَی أَهْلُ الْبَیْتِ جَمِیعا. (بحار الأنوار ج ۲۸ ص ۵۱)
روزی من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم که ایشان ناگاه رو به ما کرده و گریستند. عرض کردم: ای رسول خدا! چرا گریه میکنید؟ فرمود: به آنچه که پس از من بر شما خواهد آمد، گریه میکنم. گفتم: ای رسول خدا! مگر چه بر سر ما خواهد آمد؟ فرمود: گریهی من از ضربتی است که بر سر تو فرود میآید. از اینکه فاطمه بر گونهاش لطمه میزند. از نیزهای که به ران حسن میزنند و سمّی که به او نوشانده میشود، و از کشته شدن حسین. در این هنگام اهل بیت همگی گریستند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَام) فَقَالَ: یَا عَبْرَهَ کُلِ مُؤْمِنٍ! فَقَالَ: أَنَا یَا أَبَتَاهْ فَقَالَ نَعَمْ یَا بُنَی. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۰)
روزی حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) به امام حسین (علیه السلام) نظری کرد و به او فرمود: ای (باعث) اشک تمام مؤمنان! امام حسین گفت: منظور شما من هستم؟ فرمود: آری، ای پسر عزیزم!
الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلَام: أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۴)
من شهید اشک هستم، هیچ مؤمنی مرا به خاطر نمیآورد، مگر اینکه گریان میشود.
۱۲- آثار گریه بر امام حسین علیه السّلام و اهل بیت علیهم السّلام
۱۲-۱- پاداش
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: یَا فَاطِمَهُ ،کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَهٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا {ضاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ. }(عبس/۳۸) بِنَعِیمِ الْجَنَّهِ. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۹۳)
ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است، غیر از چشمی که در مصیبت حسین (علیه السّلام) گریه کند، زیرا صاحب آن چشم خندان و مژده نعمتهای بهشت به وی داده خواهد شد.
الباقرُ عَلَیْهِ السَّلَام: وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ دَمْعاً، حَتَّی یَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ لِأَذًی مَسَّنَا مِنْ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّأَهُ اللَّهُ مُبَوَّأَ صِدْق. (بحارالأنوار ج ۴۴ ص۲۸۱)
و هر مؤمنی به خاطر آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند، تا اشکش بر گونههایش جاری شود، خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ بَیْتاً مِنْ شِعْرٍ فَبَکَی، وَأَبْکَی عَشَرَهً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّهُ. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۹)
کسی که در مرثیه حضرت امام حسین (علیه السّلام) یک بیت شعر بخواند و گریه کند، و ده نفر را بگریاند، همانا بهشت برای او و آن ده نفر است.
الباقرُ عَلَیْهِ السَّلَام: أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَام) دَمْعَهً حَتَّی تَسِیلَ عَلَی خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّهِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَابا. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۵)
هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین (علیه السلام) گریان شود، به طوری که اشک بر گونههایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن او را در غرفههای بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آنها به سر بَرَد.
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: کُلُّ عَیْنٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بَاکِیَهٌ وَ کُلُّ عَیْنٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ سَاهِرَهٌ إِلَّا عَیْنَ مَنِ اخْتَصَّهُ اللَّهُ بِکَرَامَتِهِ وَ بَکَی عَلَی مَا یَنْتَهِکُ مِنَ الْحُسَیْنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِم السَّلَام) . (بحار الأنوار ج ۱۰ ص ۱۰۳)
در روز قیامت همهی چشمها گریانند و هیچ چشمی خواب ندارد، مگر آن چشمی که خداوند آن را به کرامت خود اختصاص داده است و بر شکستن حرمت حسین و خاندان محمد (علیهم السلام) گریسته باشد.
۱۲-۲- صلوات و رحمت خدا
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: أَلَا وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی الْبَاکِینَ عَلَی الْحُسَیْنِ رَحْمَهً وَ شَفَقَهً وَ اللَّاعِنِینَ لِأَعْدَائِهِم. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۳۰۴)
آگاه باشید! خدا بر گریهکنندگان حسین (علیه السّلام) و اشخاصی که دشمنان او را لعنت کنند و افرادی که قلبشان از کینه و خشم از آنان پر باشد، صلوات و رحمت میفرستد.
۱۲-۳- بخشش گناهان
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ ذَکَرَنَا أَوْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ دَمْعٌ مِثْلُ جَنَاحِ بَعُوضَهٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْر. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۷۸)
کسی که نام ما را ببرد یا نام ما نزد او برده شود و به اندازهی بال مگس اشک از چشمش خارج شود، خدا گناهان او را میآمرزد و لو اینکه مثل کف دریا باشد.
الرضّا عَلَیْهِ السَّلَام: فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَام) فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام. (بحار الأنوار ج ۴۴ ص ۲۸۳)
پس گریه کنندگان باید بر شخصی مثل حسین (علیه السلام) گریه کنند، زیرا گریه برای آن حضرت باعث آمرزش گناهان بزرگ خواهد شد.
ثبت دیدگاه