فهرست مطالب
آداب پرسش و پاسخ
چکیده
راه دانش طلبی پرسش از دانشوران و شنیدن پاسخ آنان است، و انسانها در طول تاریخ با رعایت آداب پرسش و پاسخ، مشکلات زندگی خود را بر طرف کرده و میکنند. و آدمی نباید در این مسیر حیا داشته باشد. شرط موفقیت در پرسش و پاسخ رعایت تناسب بین آن دو و عدم استنکاف از آن دو میباشد.
۱- معنی و مفهومِ پرسش و پاسخ
سئوال: طلبِ شناختن، یا چیزی که انسان را به معرفت و شناخت میرساند. یا خواستن مال و آنچه که به مال میرساند. (مفردات راغب)
۲- اهمیتِ پرسش و پاسخ
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِیحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجَرُ أَرْبَعَهٌ السَّائِلُ وَ الْمُتَکَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ. (بحار الأنوار ج ۷۴ ص ۱۳۷)
دانش، همانند گنجینههایی است که کلیدهای آنها پرسش است. پس بپرسید- خداوند شما را رحمت کند- که در این بین چهار تَن اجر میبرند: سؤال کننده، پاسخ دهنده، شنونده و کسی که اینها را دوست دارد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا مُعَاذُ تَوَاضَعْ للَهِ یَرْفَعْکَ اللهُ وَ لَا تَقْضِیَنَّ إِلَّا بِعِلْمٍ فَإِنْ أَشْکَلَ عَلَیْکَ أَمْرٌ فَسَلْ وَ لَا تَسْتَحْیِ وَ اسْتَشِرْ. (بحارالانوار ج ۲۱ ص ۴۰۷)
خطاب به معاذ [هنگام اعزام او برای تبلیغ در یمن] فرمود: فروتن باش! تا خدا تو را عظمت بخشد و جز از روی علم داوری نکن و چنانچه امری برایت مُشتبه و مشکل بود [حکم الهی آن را ندانستی] سؤال کن و خجالت نکش و اهل مشورت کردن باش.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أُفٍّ لِرَجُلٍ لَا یُفَرِّغُ نَفْسَهُ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ لِأَمْرِ دِینِهِ فَیَتَعَاهَدُهُ وَ یَسْأَلُ عَنْ دِینِهِ. (کافی ج ۱ ص ۴۰)
اُف بر هر فردی که هفتهای یک روز جمعه را به کار آموختن امور دینی خود و پرسیدن مسائل دینیش اختصاص ندهد!
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:…یَا مَعْشَرَ النَّاسِ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی سَلُونِی فَإِنَّ عِنْدِی عِلْمَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ. (بحار الأنوار ج۴۰ ص ۱۲۷)
ای مردم! از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. از من بپرسید! چرا که علم اولین و آخرین نزد من است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: سَلْ عَمَّا لَا بُدَّ لَکَ مِنْ عِلْمِهِ وَ لَا تُعْذِرُ فِی جَهْلِهِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۶۰)
سؤال کن آنچه را که باید بدانی و در ندانستن آن عذرتان پذیرفته نیست!
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْقُلُوبُ أَقْفَالٌ وَ مَفَاتِحُهَا السُّؤَالُ. (تصنیف غرر الحکم ص ۶۰)
دلها بستهاند، و کلیدشان پرسش است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ رَبِّی وَهَبَ لِی قَلْباً عَقُولًا وَ لِسَاناً سَئُولًا. (بحارالأنوار ج ۴۰ ص ۱۵۷)
همانا پروردگارِ من قلبی عاقل و زبانی پرسشگر را به من بخشید.
أَبِی إِسْحَاقَ اللَّیْثِیِّ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّه أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِنِ… فَقَالَ لَا عَجَبَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ… فَمِمَ عَجِبْتَ یَا إِبْرَاهِیمُ سَلْ وَ لَا تَسْتَنْکِفْ وَ لَا تَسْتَحْسِرْ فَإِنَّ هَذَا الْعِلْمَ لَا یَتَعَلَّمُهُ مُسْتَکْبِرٌ وَ لَا مُسْتَحْسِرٌ… (بحار الأنوار ج ۵ ص ۲۲۵)
راوی میگوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! مرا از (علایم) شخصِ مؤمن آگاه فرما… حضرت فرمود: از امر خدا نباید تعجب کرد… و خطاب به ابراهیم (راوی) فرمود: از چه چیز تعجب میکنی؟ سؤال کن و از پرسش خودداری نکن و خستگی به خود راه نده، زیرا شخص متکبر و سست (و تنبل) نمیتواند علم دین را فرا گیرد…
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِحُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ فِی شَیْءٍ سَأَلَهُ إِنَّمَا یَهْلِکُ النَّاسُ لِأَنَّهُمْ لَا یَسْأَلُونَ. (کافی ج ۱ ص۴۰)
امام صادق (علیه السلام) در پی سؤال حمران ابن أعین درباره امری از ایشان، فرمود: مردم به خاطر سؤال نکردن (از مسائل دین) هلاک و گمراه میشوند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: فَإِنَّ دَوَاءَ الْعِیِّ السُّؤَالُ. (کافی ج ۱ ص ۴)
تنها شفای نادانی، پرسش است.
۳- آثارِ پرسش و پاسخ
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: وَ حُسْنُ السُّؤَالِ نِصْفُ الْعِلْمِ… (بحار الأنوار ج ۱ ص ۲۲۱)
و خوب پرسش کردن، نیمی از دانش است…
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَن أحسَنَ السؤالَ، عَلِمَ. (غرر الحکم ص ۵۸۷)
هر که خوب سؤال کند، دانا شود.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ سَأَلَ اسْتَفَادَ. (تصنیف غرر الحکم ص ۶۰)
هر کس سؤال کند، [از علم و تجربه دیگران] بهره میجوید.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَن عَلِمَ، أحْسَنَ السُّؤال. (غرر الحکم ص ۵۷۵)
هر که دانا باشد، خوب سؤال کند.
۴- پاسخ عالمانه
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یا أبا ذَرٍّ، إذا سُئلتَ عن عِلمٍ لا تَعلَمُهُ فَقُل: لا أعلَمُهُ تَنجُ مِن تَبِعَتِهِ و لا تُفْتِ بما لا عِلمَ لکَ بهِ تَنجُ مِن عَذابِ اللّهِ یَومَ القِیامَه. (بحار الأنوار ج ۷۴ ص۷۰)
ای ابوذر! اگر درباره چیزی از تو سؤال شد که نمی دانی، بگو : نمی دانم! تا از پیامدهای آن خلاص شوی. و دربارهی آنچه نمیدانی فتوا مده، تا از عذاب خدا در روز قیامت نجات یابی!
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ عَمِلَ عَلَی غَیْرِ عِلْمٍ کَانَ مَا یُفْسِدُهُ أَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُ. (بحار الأنوار ج ۱ ص ۲۰۸)
کسی که عملی را بدون آگاهی انجام دهد، فسادش بیشتر از اصلاح او است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا یَخَافُ عَبْدٌ إِلَّا ذَنْبَهُ وَ لَا یَرْجُو إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَسْتَحْیِی الْجَاهِلُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ لَا یَسْتَحْیِی أَحَدُکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ الصَّبْرُ مِنَ الْإِیمَانِ بِمَنْزِلَهِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ…( بحار الأنوار ج ۶۶ ص ۳۳۲)
اینکه بنده از چیزی، جز گناهش نترسد و فقط به پروردگارش امید داشته باشد و از آموختن آنچه که نمیداند خجالت نکشد و هنگامی که چیزی را که نمیداند از او میپرسند، از گفتنِ نمیدانم شرم نکند و بدانید که صبر و شکیبایی برای ایمان، مثل سر است برای بدن…
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا یَسْتَحْیِی الْعَالِمُ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا عِلْمَ لِی بِهِ. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۱۱۱)
دانشمندی که چیزی را نمیداند، بگوید نمیدانم و خجالت نکشد.
زُرَارَهَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مَا حَقُ اللَّهِ عَلَی الْعِبَادِ قَالَ أَنْ یَقُولُوا مَا یَعْلَمُونَ وَ یَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا یَعْلَمُونَ. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۱۱۳)
زراره پسر اعین: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم: خدا بر بندگان چه حقی دارد؟ فرمود: این که هر چه بدانند، بگویند ودر بارهی هر چه ندانند، توقف کنند و دم فرو بندند.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا لَمْ یَجْحَدُوا وَ لَمْ یَکْفُرُوا. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۱۱۱)
بندگان وقتی نادان باشند، اگر از اظهار نظر خودداری کنند [حق را] انکار نمیکنند و در نتیجه به کفر نمیگرایند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ أَفْتَی النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًی مِنَ اللَّهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِکَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلَائِکَهُ الْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْیَاهُ. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۱۱۱)
هر کس مردم را بدون علم و هدایت خداوند فتوا دهد، ملائکهی رحمت و عذاب او را لعنت کرده، و بال و گناه کسانی که به فتوای او عمل میکنند به گردن او میباشد.
۵- پاسخ مناسب
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا سَأَلَ سَائِلٌ فَلْیَعْقِلْ وَ إِذَا سُئِلَ مَسْئُولٌ فَلْیَثَّبَّتْ. (بحار الأنوار ج ۳۳ ص ۳۴۳)
آگاه باشید! شما در زمانی هستید که اگر سؤالکنندهای سؤال کرد، باید بیندیشد و هنگامی که از سؤال شوندهای، سوال شد، باید درنگ کند تا استوار شود.
مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدٍ: دَخَلْتُ عَلَی الرِّضَا (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) فَقَالَ لِی قُلْ لِلْعَبَّاسِیِّ یَکُفُّ عَنِ الْکَلَامِ فِی التَّوْحِیدِ وَ غَیْرِهِ وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ بِمَا یَعْرِفُونَ وَ یَکُفُّ عَمَّا یُنْکِرُونَ وَ إِذَا سَأَلُوکَ عَنِ التَّوْحِیدِ فَقُلْ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ} (توحید/۱-۴) وَ إِذَا سَأَلُوکَ عَنِ الْکَیْفِیَّهِ فَقُلْ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ}(شوری/۱۱) وَ إِذَا سَأَلُوکَ عَنِ السَّمْعِ فَقُلْ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ}(دخان/۶) کَلِّمِ النَّاسَ بِمَا یَعْرِفُونَ. ) بحار الأنوار ج ۴ ص ۲۹۷)
محمد بن عبید: خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. حضرت به من فرمود: به عباسی بگو تا از سخن گفتن در توحید و غیر آن باز ایستد و با مردم به آنچه میشناسند، سخن گوید، و از آنچه انکار میکنند و نمیدانند باز ایستد و چون تو را از توحید سؤال کنند؛ بگو: {او خداوند یگانه است. خدای عزیز و بلندمرتبه که مقصود همگان است. فرزند نیاورده و فرزندِ کسی نیست. و او را هیچ همتایی نباشد.} و چون تو را از کیفیت سؤال کنند؛ بگو: چنان که خدای عزیز و بلندمرتبه فرموده: { او را هیچ مانندی نیست.} و چون تو را از شنیدن خدا سؤال کنند؛ بگو: چنان که خدای عزیز و بلندمرتبه فرموده: {او شنوندهی داناست.} و با مردمان به آنچه می شناسند سخن بگو.
۶- پرسش از آگاهان
اَللهُ تَعالی:… فَسْـئلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ. (نحل/۴۳)
اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الذِّکْرُ أَنَا، وَ الْأَئِمَّهُ أَهْلُ الذِّکْر. (کافی ج ۱ ص ۵۲۲)
من ذکر هستم و اهل بیت اهل ذکر هستند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ… (بحار الأنوار ج ۲ ص ۲۵۸)
آنچه را نمی دانی از دانشمندان سؤال کن…
أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ (اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ)… فَقَالَ:… وَ اللَّهِ أَهْلُ الذِّکْرِ الَّذِینَ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی بِرَدِّ الْمَسْأَلَهِ إِلَیْنَا. (بحار الأنوار ج۲۳ ص ۱۷۲)
مردی از حضرت صادق (علیه السّلام) سؤال کرد… حضرت فرمود:… به خدا سوگند! ما اهل ذکر هستیم که خدا دستور داده از ما بپرسند.
۷- رعایت تقدّم در پاسخ
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَتَی النَّبِیَّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) رَجُلَانِ رَجُلٌ مِنْ ثَقِیفٍ وَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ: الثَّقَفِیُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ حَاجَتِی قَالَ: سَبَقَکَ أَخُوکَ الْأَنْصَارِیُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ: إِنِّی عَلَی ظَهْرِ سَفَرٍ وَ إِنِّی عَجْلَانُ فَقَالَ: الْأَنْصَارِیُّ إِنِّی قَدْ أَذِنْتُ فَقَالَ: النَّبِیُّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِنْ شِئْتَ سَأَلْتَنِی وَ… (بحار الأنوار ج ۹۶ ص ۱۳)
مردی از بنی ثقیف و مردی از انصار نزد پیامبر آمدند. مرد ثقفی عرض کرد: ای رسول خدا! حاجتی دارم. رسول خدا فرمود: برادر انصاریات پیش از تو خواهان پاسخ به حاجتش است. سپس مرد ثقفی گفت: ای پیامبر خدا! من آماده سفرم و عجله دارم! آن مردی که از انصار بود گفت: من اجازه دادم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: اگر میخواهی سؤالت را بپرس و…
۸- اجازه برای پرسش
هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ: قَالَ لِی أَبُو شَاکِرٍ الدَّیَصَانِیُّ إِنَّ لِی مَسْأَلَهً تَسْتَأْذِنُ لِی عَلَی صَاحِبِکَ فَإِنِّی قَدْ سَأَلْتُ عَنْهَا جَمَاعَهً مِنَ الْعُلَمَاءِ فَمَا أَجَابُونِی بِجَوَابٍ مُشْبِعٍ فَقُلْتُ: هَلْ لَکَ أَنْ تُخْبِرَنِی بِهَا فَلَعَلَ عِنْدِی جَوَاباً تَرْتَضِیهِ فَقَالَ: إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَلْقَی بِهَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ فَدَخَلَ فَقَالَ: لَهُ أَ تَأْذَنُ لِی فِی السُّؤَالِ فَقَالَ لَهُ سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ… (بحار الأنوار ج ۳ ص ۵۰)
هشام ابن حکم: ابو شاکر دیصانی به من گفت که برای من مسألهای هست. آیا برایم از صاحبت(امام) اجازه میطلبی؟ چرا که من جماعتی از علماء را از آن سؤال کردم و مرا به جواب قانعکننده جواب ندادند. من گفتم: آیا مایلی مرا به آن مسأله خبر دهی، شاید که در نزد من جوابی باشد که تو آن را بپسندی؟ ابو شاکر گفت: من دوست دارم که به واسطه آن، امام صادق (علیه السلام) را ملاقات کنم. پس برای او رخصت طلبیدم و او داخل شد و به حضرت عرض کرد: اجازه سؤال میدهی؟ فرمود: سؤال کن از آنچه برایت رخ داده…
۹- عجله نداشتن در پاسخ
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ أَسْرَعَ فِی الْجَوَابِ لَمْ یُدْرِکِ الصَّوَابَ. (تصنیف غررالحکم ص ۲۲۵)
کسی که شتابزده پاسخ میدهد، از دادن پاسخِ درست باز مانَد.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ أَخْلَاقِ الْجَاهِلِ الْإِجَابَهُ قَبْلَ أَنْ یَسْمَعَ وَ الْمُعَارَضَهُ قَبْلَ أَنْ یَفْهَمَ وَ الْحُکْمُ بِمَا لَا یَعْلَمُ. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۶۲)
ویژگیهای نادان، پاسخ گفتن پیش از شنیدن، و ستیزه کردن پیش از فهمیدن و به نادانی حکم دادن است!
۱۰- پاسخ مناسب
مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ: سَأَلْتُ الصَّادِق (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَنْ مَسْأَلَهٍ فَقُلْتُ: أَسْأَلُکَ عَنْهَا ثُمَّ یَسْأَلُکَ غَیْرِی فَتُجِیبُهُ بِغَیْرِ الْجَوَابِ الَّذِی أَجَبْتَنِی بِهِ فَقَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ یَسْأَلُنِی عَنِ الْمَسْأَلَهِ یَزِیدُ فِیهَا الْحَرْفَ فَأُعْطِیهِ عَلَی قَدْرِ مَا زَادَ وَ یَنْقُصُ الْحَرْفَ فَأُعْطِیهِ عَلَی قَدْرِ مَا یَنْقُصُ. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۲۳۸)
منصور حازم: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: من مسئلهای از شما میپرسم و سپس همین مسئله را شخص دیگری از شما میپرسد. پس به او جوابی غیر از جوابی که به من دادید، میدهید! حضرت فرمود: مردی از من مسئله میپرسد و در بارهی آن سخنِ بسیاری میگوید. پس آن مرد را به اندازهای که برای سؤالش حرف زده، جواب میدهم و دیگری سؤالی میکند و کم حرف میزند؛ پس به او به همان اندازهی کم عطا میکنم.
اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَا هِشَامُ إِیَّاک و… قُلْتُ فَإِنْ لَمْ أَجِدْ مَنْ یَعْقِلُ السُّؤَالَ عَنْهَا قَالَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَاغْتَنِمْ جَهْلَهُ عَنِ السُّؤَالِ حَتَّی تَسْلَمَ مِنْ فِتْنَهِ الْقَوْلِ… (بحار الأنوار ج ۷۵ ص ۳۱۴)
ای هشام! هوشیار باش!… عرض کردم: اگر کسی را نیافتم که درک سؤال از آن را داشته باشد چه کنم؟ فرمود: جهلش را در سؤال از آن (دانش) غنیمت شمار تا از گزافه گویی و گرفتاری بزرگِ ردّ و انکار در امان بمانی.
۱۱- پاسخ عالمانه و منصفانه
رُوِیَ أَنَّ أَعْرَابِیّاً أَتَی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَا تَغْضَبْ. قَالَ: سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ فَإِنْ کَانَ عِنْدِی أَجَبْتُکَ وَ إِلَّا سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ… (بحار الأنوار ج ۹ ص ۲۵۵)
مردی عرب خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: من میخواهم چند سؤال از شما کنم، آیا خشمگین نمیشوی؟ فرمود: هر چه میخواهی سؤال کن، اگر خودم میدانستم برای تو خواهم گفت و گر نه از جبرئیل سؤال خواهم کرد…
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَهٍ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ. (بحار الأنوار ج ۱ ص ۲۲۱)
امیر المؤمنین (علیه السلام) به کسی که از او مشکلی را پرسید، فرمود: برای دانستن بپرس، نه برای آزار دادن! به درستی که نادانِ آموزنده، همانند داناست و دانای برون از راه انصاف، همانند نادانِ پُر چون و چراست.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ…:…وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ… (نهج البلاغه حکمت ۸۲)
شما را به پنج چیز سفارش میکنم…:… اگر از یکی سؤال کردند و نمیداند، شرم نکند و بگوید نمیدانم،…
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ مَنْ أَجَابَ فِی کُلِّ مَا یُسْأَلُ عَنْهُ لَمَجْنُونٌ. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۱۱۷)
به راستی کسی که به هر چه از او پرسیده شود پاسخ گوید، دیوانه است!
۱۲- پرسش سودمند
وَ قِیلَ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلی الله عَلیهِ وَ آله فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ کَتَبَ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ فَقَامَ عُکَّاشَهُ بْنُ مِحْصَنٍ… فَقَالَ: أَ فِی کُلِّ عَامٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَأَعْرَضَ عَنْهُ، حَتَّی عَادَ مَرَّتَیْنِ، أَوْ ثَلَاثاً. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): وَیْحَکَ وَ مَا یُؤْمِنُکَ أَنْ أَقُولَ نَعَمْ وَ اللَّهِ وَ لَوْ قُلْتُ: نَعَمْ، لَوَجَبَتْ وَ لَوْ وَجَبَتْ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ لَوْ تَرَکْتُمْ کَفَرْتُمْ فَاتْرُکُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَهِ سُؤَالِهِمْ وَ اخْتِلَافِهِمْ عَلَی أَنْبِیَائِهِمْ فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ إِذَا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَاجْتَنِبُوهُ. (بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۱)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخنرانی ایراد کرد و فرمود: به راستی که خداوند حج را بر شما واجب کرد. عُکّاشه پسر مِحصن بلند شد… و عرض کرد: ای رسول خدا ! آیا هر سال فریضهی حج را به جا آوریم؟ پیامبر از پاسخ خودداری کرد. تا آنجا که دو تا سه بار سؤال تکرار شد و پیامبر از پاسخ صرف نظر کرد. بعد پیامر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: وای برتو! اگر بگویم آری هر سال واجب است چه خواهی کرد؟ به خدا قسم! اگر بگویم بله، انجام فریضهی حج هر ساله واجب میشود؛ و اگر واجب شود، شما توان هر ساله آن را نخواهید داشت! و اگر حج را واگذارید و انجام ندهید از دین بیرون خواهید شد! بنابراین همان گونه که من شما را آزاد نهادهام شما نیز در طرح سؤالهای بیجا اصرار نورزید.
عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَنَّ دَاوُدَ قَالَ: کُنَّا عِنْدَهُ فَارْتَعَدَتِ السَّمَاءُ فَقَالَ الصَّادِق عَلَیْهِ السَّلَام هُوَ: سُبْحَانَ مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَهُ مِنْ خِیفَتِهِ (رعد/۱۳) فَقَالَ لَهُ: أَبُو بَصِیرٍ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ لِلرَّعْدِ کَلَاماً فَقَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا یَعْنِیکَ وَ دَعْ مَا لَا یَعْنِیکَ. (بحار الأنوار ج۱ص ۲۰۹)
یونس بن عبدالرحمن روایت کرده است که داود گفت: ما در نزد امام صادق (علیه السّلام) بودیم که ناگهان رعد و برق در آسمان پدید آمد و حضرت این آیه را خواند: {رعد با ستایش او و فرشتگان از بیم او تسبیح میکنند و او صاعقهها را فرو میفرستد.} ابی بصیر عرض کرد: فدایت شوم! آیا رعد و برق هم سخن میگوید؟ حضرت فرمود: ای ابو محمد! از چیزی که برایت فایده دارد سئوال کن و از چیزی که برایت فایده ندارد بگذر.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا یَسَعُ النَّاسَ حَتَّی یَسْأَلُوا وَ یَتَفَقَّهُوا وَ یَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ… (بحار الأنوار ج۱ ص ۲۰۹)
مردم در وسعت نیستند، (گشایش ندارند) مگر اینکه سئوال کنند و بفهمند و امامشان را بشناسند و…
۱۳- پاسخ کامل
اَلسّجادُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: سُئِلَ امِیرِ الْمُؤْمِنِین (عَلَیْهِ السَّلَام) مَنْ أَفْصَحُ النَّاسِ قَالَ: الْمُجِیبُ الْمُسْکِتُ عِنْدَ بَدِیهَهِ السُّؤَالِ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۲۷۴)
از حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) سؤال شد: فصیحترین مردم کیست؟ فرمود: فصیحترین مردم آن کسی است که در مقابل سؤال ناگهانی پاسخی دهد که سوال کننده را ساکت سازد. (اقناع شود)
۱۴- پرسش یا پاسخ ممنوع
اَللهُ تَعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِینَ یُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَکُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ. (مائده/۱۰۱)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از اموری که اگر برایتان آشکار شود ناراحتتان میکند نپرسید، و اگر هنگام نزول قرآن از آنها سؤال کنید، برایتان روشن میشود. خداوند از سؤالهای نابجای شما گذشت و خداوند آمرزندهای بردبار است.
به عنوان مثال: اگر کسی از تاریخ فوت بپرسد و آگاه شود، بیگمان از نشاط و تلاش باز میماند و هر روزی که بر وی میگذرد احساس میکند مرگش نزدیکتر شده است.
اَللهُ تَعالی: لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ. (انبیاء/۲۳)
او (خداوند) از آنچه انجام میدهد سؤال نمیشود، امّا آنها (مردم، در انجام کارهایشان) مورد پرسش قرار میگیرند.
اَللهُ تَعالی: أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسی مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ. (بقره /۱۰۸)
آیا بنا دارید از پیامبرتان سؤالات و درخواستهایی (نابجا) بکنید!؟ آنگونه که پیش از این، موسی (از طرف بنی اسرائیل) مورد سؤال قرار گرفت!؟ و هر کس (با این بهانهجوییها، از ایمان سرباز زند و) کفر را با ایمان مبادله کند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
سَأَلَ ابْنُ الْکَوَّاءِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: کَمْ بَیْنَ مَوْضِعِ قَدَمِکَ إِلَی عَرْشِ رَبِّکَ قَالَ: ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ الْکَوَّاءِ سَلْ مُتَعَلِّماً وَ لَا تَسْأَلْ مُتَعَنِّتاً مِنْ مَوْضِعِ قَدَمِی إِلَی عَرْشِ رَبِّی أَنْ یَقُولَ: قَائِلٌ مُخْلِصاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. (بحار الأنوار ج ۹۰ ص ۱۹۲)
ابن کواء از امیر المؤمنین (علیه السلام) پرسید: فاصلهی بین قدمهای شما تا عرش خدا چقدر است؟ حضرت فرمود: مادرت به مرگ تو بگرید! ای پسر کواء! سؤالی بکن برای یاد گرفتن، نه سؤال برای لجبازی و آزمایش کردن! از محل قدم من تا عرش پروردگارم به اندازهی فاصله گفتن یک لا اله الا الله، از روی اخلاص است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِیَ الصَّوَابُ. (بحار الأنوار ج ۱ ص ۲۲۱)
هرگاه پاسخها همانند و دَرهم بود، پاسخِ درست، پوشیده و مبهم میماند.
الْمِنْقَرِیِّ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ ثُمَّ عَادَ لِیَسْأَلَ عَنْ مِثْلِهَا فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مَکْتُوبٌ فِی الْإِنْجِیلِ لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْمَلُونَ وَ لَمَّا عَمِلْتُمْ بِمَا عَلِمْتُمْ فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ یُعْمَلْ بِهِ لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً. (بحار الأنوار ج ۲ ص ۲۸)
منقری: مردی خدمت امام سجاد (علیه السلام) رسید و از آن حضرت سؤالاتی کرد و سپس برگشت تا مانند آن مسائل را سؤال کند. امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: در انجیل نوشته شده است: چون به دانشتان عمل نکردید، علم آنچه را که نمیدانید طلب نکنید، زیرا علم، زمانی که به آن عمل نشود، جز از خدا دوری نمیافزاید.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ فَفِیهِمَا هَلَکَ مَنْ هَلَکَ إِیَّاکَ أَنْ تُفْتِیَ النَّاسَ بِرَأْیِکَ أَوْ تَدِینَ بِمَا لَا تَعْلَمُ. (کافی ج ۱ ص۴۲)
هشدار! بپرهیز از دو خصلت هلاککننده: اینکه به مردم از رأی و نظر شخصی خودت فتوا دهی، و دیگر اینکه کورکورانه از دین و آئینی که ندانی پیروی و دینداری کنی.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:… إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: {وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی.} (نجم/۴۲) فَإِذَا انْتَهَی الْکَلَامُ إِلَی اللَّهِ فَأَمْسِکُوا. (بحار الأنوار ج ۳ ص ۲۵۷)
همانا خداوند میفرمایید:{به راستی که همهی امور به پروردگارت باز میگردد.} پس چون سخن به خدای عزیز و بلندمرتبه منتهی شود، از آن باز ایستید.
ابْنُ عَبَّاسٍ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی قَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ فَقَالَ مَا لَکُمْ تَتَکَلَّمُونَ فَقَالُوا نَتَفَکَّرُ فِی خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ وَ کَذَلِکَ فَافْعَلُوا تَفَکَّرُوا فِی خَلْقِهِ وَ لَا تَتَفَکَّرُوا فِیه. (البرهان فی تفسیر القرآن ج۱ ص ۷۲۵)
ابن عباس: روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزد عدّهای که مشغول بحث و گفتگو بودند، آمد و فرمود: دربارهی چه بحث و گفتگو می کنید؟ عرض کردند: درباره آفریدهی خدای عزیز و بلندمرتبه میاندیشیم. حضرت فرمود: همین کار را بکنید؛ درباره آفریدگان او بیندیشید، اما درباره خودش (ذات خدا) اندیشه نکنید.
ثبت دیدگاه