فهرست مطالب
آداب معاشرت
چکیده
آداب معاشرت، مجموعهایی از تعالیم قرآن و احادیث در باره چگونگی تعامل و زندگی با دیگران است. مسلمانان با رعایت آنها نظام اجتماعی را سامان میبخشند.
۱- اهمیّت آداب معاشرت
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: اعْمَلْ بِفَرَائِضِ اللَّهِ تَکُنْ أَتْقَی النَّاسِ… وَ أَحْسِنْ مُصَاحَبَهَ مَنْ صَاحَبَکَ تَکُنْ مُسْلِماً. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۵۹)
به واجبات خدا عمل کن تا پرهیزکارترین مردم باشی… و به هم صحبتِ خود، نیکی کن تا مسلمان باشی.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:یَا أَبَا ذَرٍّ إِیَّاکَ وَ هِجْرَانَ أَخِیکَ فَإِنَّ الْعَمَلَ لَا یُتَقَبَّلُ مِنَ الْهِجْرَان. یَا أَبَا ذَرٍّ أَنْهَاکَ عَنِ الْهِجْرَانِ وَ إِنْ کُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا فَلَا تَهْجُرْهُ فَوْقَ ثَلَاثَهِ أَیَّامٍ کَمَلًا فَمَنْ مَاتَ فِیهَا مُهَاجِراً لِأَخِیهِ کَانَتِ النَّارُ أَوْلَی بِهِ. (بحار الأنوار ج ۷۴ ص ۸۹)
ای ابوذر! بپرهیز که از برادر دینی خود که کناره بگیری و قطع رابطه کنی! زیرا اعمال تو در حالت قهر قبول نخواهد شد. ای ابوذر! تو را از کناره گیری و قهر با برادر دینی خود برحذر می دارم و اگر با وی قهر کردی، مبادا بیش از سه روز طول بکشد، که اگر کسی در این حال بمیرد به آتش سزاوارتر است.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَحَابِّینَ فِیَّ وَ الْمُتَجَالِسِینَ فِیَّ وَ الْمُتَبَاذِلِینَ فِیَّ. (مشکاه الأنوار ص ۲۰۸)
خداوند متعال فرماید: کسانی که به خاطر من با هم دوست شوند و با هم بنشینند، و با هم رفت و آمد کنند، من هم آنها را دوست میدارم.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لِتَجْمَعْ فِی قَلْبِکَ الِافْتِقَارَ إِلَی النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءَ عَنْهُمْ یَکُونُ افْتِقَارُکَ إِلَیْهِمْ فِی لِینِ کَلَامِکَ وَ حُسْنِ بِشْرِکَ وَ یَکُونُ اسْتِغْنَاؤُکَ عَنْهُمْ فِی نَزَاهَهِ عِرْضِکَ وَ بَقَاءِ عِزِّکَ.(بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۵۸)
در دلت، هم نیازِ به مردم باشد، و هم بی نیازی از آنها. نیازت در نرمگویی و خوشرویی باشد، و بینیازیات در آبروداری و عزتت.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَکْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَکْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِکُمْ زَعِیم. (کافی ج ۲ ص ۱۸۶)
یکدیگر را زیارت کنید؛ زیرا که در زیارتِ شما زنده گردانیدن دلهای شما، و یاد کردن احادیث ما است، و احادیث ما باعث مهربانی شما با یکدیگر است؛ پس اگر آنها را فرا گیرید و عمل کنید، راه راست و نجات یابید، و اگر آنها را واگذارید، گمراه شوید و هلاک گردید. پس آنها را فرا گیرید، و من به نجات یافتن شما ضامنم.
۲- آداب معاشرت
۲-۱- انتخاب افراد در معاشرت
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:الْمَرْءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۹۲)
آدمی بر دینِ (روش) دوستِ خود است. پس هر یک از شما باید بنگرد که چه کسی را به دوستی بر میگزیند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: زُهْدُکَ فِی رَاغِبٍ فِیکَ نُقْصَانُ عَقْلٍ وَ رَغْبَتُکَ فِی زَاهِدٍ فِیکَ ذُلُّ نَفْسٍ. (نهج البلاغه حکمت ۴۴۳)
کنارهگیری تو از کسی که مشتاق به تو است، کم عقلی است؛ و اشتیاق تو به کسی که از تو کناره میگیرد، خواری نفس است.
اَلسّجادُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ لِبَنِیهِ: جَالِسُوا أَهْلَ الدِّینِ وَ الْمَعْرِفَهِ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَالْوَحْدَهُ آنَسُ وَ أَسْلَمُ فَإِنْ أَبَیْتُمْ إِلَّا مُجَالَسَهَ النَّاسِ فَجَالِسُوا أَهْلَ الْمُرُوَّاتِ فَإِنَّهُمْ لَا یَرْفُثُونَ فِی مَجَالِسِهِمْ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۹۶)
امام سجاد (علیه السلام) به پسرانش فرمود: با مردمِ دیندار و با معرفت همنشین باشید. و اگر بر آنها دست نیافتید، تنهایی آرامتر و سالمتر است. و چنانچه همنشینی با مردم را نمیخواهید، حداقل با مردمِ با مُروّت و اهل مردانگی همنشین شوید؛ زیرا آنها در مجالس خود هرزهگویی ندارند.
۲-۲- سلام کردن و دست دادن
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:السَّلَامُ تَطَوُّعٌ وَ الرَّدُّ فَرِیضَهٌ. (کافی ج ۲ ص ۶۴۴)
سلام کردن مستحب است و جواب آن واجب است.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا لَقِیَ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ فَلْیُسَلِّمْ عَلَیْهِ وَ لْیُصَافِحْهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَکْرَمَ بِذَلِکَ الْمَلَائِکَهَ فَاصْنَعُوا صَنِیعَ الْمَلَائِکَهِ. (مشکاه الأنوار ص ۲۰۰)
هر گاه یکی از شما برادرش را ملاقات کرد؛ به او سلام کند، و به او هم دست بدهد. زیرا خداوند برای این عمل ملایکه را اکرام فرمود. پس شما هم کاری مانندکار آنها انجام دهید.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) رَجُلًا قَطُّ فَنَزَعَ یَدَهُ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یَنْزِعُ یَدَهُ مِنْهُ. (مشکاه الأنوار ص ۲۰۱)
رسول اکرم (صلی اللَّه علیه و آله) با مردی مصافحه نمیکرد، مگر اینکه تا آخر، دست خود را از دست او بر نمیداشت و تا آن گاه که آن مرد دست خود را میگرفت (رها میکرد).
۲-۳- دست در گردن انداختن
سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَنْ أَجْرِ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا الْتَقَیَا وَ اعْتَنَقَا فَقَالَ لَهُ: إِذَا اعْتَنَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَهُ فَإِذَا الْتَزَمَا لَا یُرِیدَانِ بِذَلِکَ إِلَّا وَجْهَهُ وَ لَا یُرِیدَانِ عَرَضاً مِنْ أَعْرَاضِ الدُّنْیَا قِیلَ لَهُمَا مَغْفُورٌ لَکُمَا فَاسْتَأْنِفَا… (مشکاه الأنوار ص ۲۰۱)
مردی از امام صادق (علیه السّلام) سؤال کرد: پاداش دو نفر مؤمن هنگامی که با هم برخورد کنند و دست در گردن یکدیگر بیندازند، چیست؟ فرمود: هر گاه آنها با هم معانقه کنند، رحمت، آنها را فرا میگیرد، در صورتی که آنها با این معانقه، فقط رضای خدا را در نظر بگیرند و مقصود دنیوی در بین نباشد، به آنها گفته میشود: خداوند شما را رحمت کرد؛ عمل خود را از سر گیرید…
۲-۴- اجازه ورود به منزل و اتاق
جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یُرِیدُ فَاطِمَهَ (عَلَیْهِا السَّلَامُ) وَ أَنَا مَعَهُ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَی الْبَابِ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ فَدَفَعَهُ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ فَاطِمَهُ (عَلَیْهِا السَّلَامُ) عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ قَالَتْ ادْخُلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ أَنَا وَ مَنْ مَعِی فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ عَلَیَّ قِنَاعٌ فَقَالَ یَا فَاطِمَهُ خُذِی فَضْلَ مِلْحَفَتِکِ فَقَنِّعِی بِهِ رَأْسَکِ فَفَعَلَتْ ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَدْخُلُ قَالَتْ نَعَمْ ادْخُلْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَنَا وَ مَنْ مَعِی قَالَتْ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ قَالَ جَابِرٌ فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ دَخَلْتُ أَنَا … (بحار الأنوار ج۴۳ ص ۶۲)
جابر بن عبداللَّه انصاری روایت می کند که گفت: یک روز که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به طرف خانه فاطمه زهرا ( علیها سلام) میرفت. من هم با آن بزرگوار بودم. موقعی که پشت در خانه رسیدیم، رسول خدا دست مبارک خود را روی در گذاشت و فرمود: السلام علیکم. فاطمه زهرا پاسخ داد: علیک السلام، یا رسول اللَّه! داخل شو. رسول خدا فرمود: شخصی به همراه من است. آیا با او داخل شوم؟ فاطمه گفت: من مقنعه ندارم. پیغمبر خدا فرمود: گوشه لباس خود را مقنعه قرار بده. وقتی فاطمه این عمل را انجام داد، رسول خدا دیگر بار فرمود: السلام علیکم. فاطمه پاسخ داد: و علیکم السلام یا رسول اللَّه! داخل شو. فرمود: اجازه هست که داخل شوم؟ فاطمه گفت: آری. فرمود: با شخصی که همراه من است داخل شوم؟ گفت: آری.
جابر می گوید: رسول خدا داخل شد و من هم داخل شدم…
أُمِّ سَلَمَهَ: جَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَدَقَّ الْبَابَ قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قُومِی فَافْتَحِی لَهُ الْبَابَ فَفَتَحْتُ لَهُ الْبَابَ فَأَخَذَ بِعِضَادَتَیِ الْبَابِ حَتَّی لَمْ یَسْمَعْ حِسّاً وَ لَا حَرَکَهً وَ صِرْتُ إِلَی خِدْرِی اسْتَأْذَنَ فَدَخَلَ. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۶)
ام سلمه: روزی هنگام صبح امیر المؤمنین (علیه السّلام) به در خانه ما آمد و در زد. رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله) فرمود: برخیز و در را باز کن. من در را برای ایشان باز کردم. امام (علیه السّلام) دو طرف در را گرفت (تا در کاملا باز نشود و ) تا اینکه هیچ حس و حرکتی از من نبیند، وقتی که داخل رفتم، اجازه خواست؛ سپس وارد شد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:یُسَلِّمُ الرَّجُلُ إِذَا دَخَلَ عَلَی أَهْلِهِ وَ إِذَا دَخَلَ یَضْرِبُ بِنَعْلَیْهِ وَ یَتَنَحْنَحُ یَصْنَعُ ذَلِکَ حَتَّی یُؤْذِنَهُمْ أَنَّهُ قَدْ جَاءَ حَتَّی لَا یَرَی شَیْئاً یَکْرَهُهُ. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۳)
مرد هنگامی که وارد منزل میگردد، بر اهلش سلام کند. و با صدای حرکت کفش خود، اعلام ورود کند تا اهل خانه بدانند که مَرْدِشان آمد، برای اینکه چیزی مشاهده نکند که او را ناراحت کند.
۲-۵- گفتگوی شایسته با دیگران
الله تعالی: …وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً. (بقره/۸۳ )
با مردم به زبان خوش سخن بگویید.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِهِ { وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً. } (بقره/۸۳) قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ یُحِبُّ الْحَیِیَّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّفَ.(بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۶۱)
درباره این سخن خداوند که: {با مردم، به زبان خوش سخن بگویید…} فرمود: بهترین سخنی که دوست دارید مردم به شما بگویند، به آنها بگویید، چرا که خداوند؛ لعنت کنندهِ دشنامْ ده، زخم زبانْ زنْ بر مؤمنان، زشت گفتارِ بدزبانْ و گدای سِمِجْ را دشمن میدارد. و با حیا و بردبارْ، و عفیفِ پارسا را دوست دارد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَلَیْکُمْ بِاتِّقَاءِ اَللَّهِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ اَلْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ وَ اَلْخُرُوجِ عَنْ مَعَاصِی اَللَّهِ وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ عِنْدَ اَلْغَضَبِ وَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحْسِنْ صُحْبَهَ مَنْ صَحِبَهُ وَ مُرَافَقَهَ مَنْ رَافَقَهُ وَ مُخَالَطَهَ مَنْ خَالَطَهُ وَ مُجَاوَرَهَ مَنْ جَاوَرَهُ وَ مُجَامَلَهَ مَنْ جَامَلَهُ وَ مُمَالَحَهَ مَنْ مَالَحَهُ وَ… (مشکوه الانوار ص ۱۹۳)
بر شما باد به ترس از خدا و راستگویی،و پرهیزگاری و کوشش در عبادت،و ترک گناهان! و آگاه باشید هر کس بر غضب و خشم خود مسلط نباشد از ما نیست،و هر که با همراه خود حق رفاقت را مراعات نکند و خوب رفاقت نکند،و معاشرتش خوب نباشد و همسایه را آزار دهد و به همنشین خود ستم کند و آداب غذا خوردن را رعایت نکند از ما نیست و …
۲-۶- اظهار دوستی
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: التَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ. (کافی ج ۲ ص ۶۴۳)
اظهار دوستی با مردم نیمی از خرد است.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ أَعْرَابِیّاً مِنْ بَنِی تَمِیمٍ أَتَی النَّبِیَّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ لَهُ أَوْصِنِی فَکَانَ مِمَّا أَوْصَاهُ تَحَبَّبْ إِلَی النَّاسِ یُحِبُّوکَ. (کافی ج ۲ ص ۶۴۲)
عربی از بنی تمیم نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: به من سفارشی فرما. از جمله سفارشها به او این بود که: با مردم، اظهار دوستی کن ، تا دوستت بدارند.
۲-۷- گشاده رویی
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ثَلَاثٌ یُصْفِینَ وُدَّ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ یَلْقَاهُ بِالْبِشْرِ إِذَا لَقِیَهُ وَ یُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَیْهِ وَ یَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَیْهِ. (کافی ج ۲ ص ۶۴۳)
سه چیز دوستی مسلمانان را نسبت به هم، صفا دهد: با دوست خود با خوشرویی برخورد کند، در مجالس برای او جا باز کند، و او را با نامی که بیشتر آن را دوست دارد صدا کند.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:الِانْقِبَاضُ مِنَ النَّاسِ مَکْسَبَهٌ لِلْعَدَاوَهِ. (کافی ج۲ ص ۶۳۸)
با ترشرویی با مردم برخورد کردن، باعث دشمنی است.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:أَتَی رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَکَانَ فِیمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ: الْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ. (کافی ج ۲ ص ۱۰۳)
مردی به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه! مرا وصیّت کن و بفرما چه کنم. و در آنچه پیغمبر او را وصیّت کرد، این بود که فرمود: برادر خود را ملاقات کن با روی گشاده.
۲-۸- معاشرت با نیکان
اللهُ تَعالی: وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً. (کهف/۲۸)
و با کسانی که پروردگارشان را (همواره و در هر) صبحگاه و شامگاه میخوانند و خشنودی او را میجویند، خود را شکیبا ساز و دیدگانت را از آنان برمگیر که زیور دنیا را بطلبی و از کسانی که دلشان را از یاد خود غافل کردهایم و در پی هوس خویشند و کارشان بر گزافه و زیادهروی است، پیروی مکن.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام فِی وَصِیَّتِهِ لِلْحَسَنِ (عَلَیْهِ السَّلَام): قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ بَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۸۸)
امیر مومنان (علیه السلام) در وصیت به امام حسن (علیه السلام) فرمود: با خوبان معاشرت کن تا از آنان باشی و از بدان دوری کن تا از آنان نباشی.
۲-۹- آبروداری دیگران
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَضَحَهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِهِ. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۰)
لغزشهای مؤمنان را دنبال مکنید. زیرا هرکس به دنبال لغزشهای برادر دینی خود باشد، خداوند لغزشهای او را دنبال خواهد کرد، و هرکس که خداوند دنبال لغزشهای او باشد، رسوایش سازد؛ گرچه در اندرون خانهاش باشد.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ کُلُّهُ عِرْضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُهُ. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۰)
آبروی مؤمن، مانند مال و خون او محترم میباشد و نباید متعرض حیثیت او شد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: اذْکُرْ أَخَاکَ إِذَا تَوَارَی عَنْکَ بِمَا تُحِبُّ أَنْ یَذْکُرَکَ بِهِ إِذَا تَوَارَیْتَ عَنْهُ وَ دَعْهُ مِنْ کُلِّ مَا تُحِبُّ أَنْ یَدَعَکَ مِنْهُ فَإِنَّ ذَلِکَ هُوَ الْعَمَلُ وَ اعْمَلْ عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ مَجْزِیٌّ بِالْإِحْسَانِ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَام. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۰)
برادر خود را هنگامی که غایب است طوری یاد کن که دوست میداری او تو را یاد کند؛ و واگذار او را از آنچه دوست میداری که تو را از آن واگذارد. زیرا این از عمل صالح است،و بمانند کسی کار انجام ده که میداند جزای خیر و شر عمل او دامنگیرش میشود.
۲-۱۰- مدارا با دیگران
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاهِ النَّاسِ کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ. (کافی ج ۲ ص ۱۱۷)
پروردگارم، همان گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده ، به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: فِی التَّوْرَاهِ مَکْتُوبٌ فِیمَا نَاجَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ : یَا مُوسَی اکْتُمْ مَکْتُومَ سِرِّی فِی سَرِیرَتِکَ وَ أَظْهِرْ فِی عَلَانِیَتِکَ الْمُدَارَاهَ عَنِّی لِعَدُوِّی وَ عَدُوِّکَ مِنْ خَلْقِی وَ لَا تَسْتَسِبَّ لِی عِنْدَهُمْ بِإِظْهَارِ مَکْتُومِ سِرِّی فَتَشْرَکَ عَدُوَّکَ وَ عَدُوِّی فِی سَبِّی. (کافی ج ۲ ص ۱۱۷)
از جمله نجواهای خداوند عزیز و بلندمرتبه با موسی بن عمران که در تورات نوشته شده است [این است که] : ای موسی! رازِ پنهانِ مرا در دل خویش نهان دار و در آشکار با دشمن من و دشمن خودت مدارا کن و با فاش کردن رازِ نهان من، باعث ناسزاگویی آنان به من مشو، که در آن صورت در ناسزاگویی به من، با دشمن من و دشمن خودت شریک گشته ای.
۲-۱۱- عدم طمع به مال دیگران
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لِتَجْمَعْ فِی قَلْبِکَ الِافْتِقَارَ إِلَی النَّاسِ وَ الِاسْتِغْنَاءَ عَنْهُمْ یَکُونُ افْتِقَارُکَ إِلَیْهِمْ فِی لِینِ کَلَامِکَ وَ حُسْنِ بِشْرِکَ وَ یَکُونُ اسْتِغْنَاؤُکَ عَنْهُمْ فِی نَزَاهَهِ عِرْضِکَ وَ بَقَاءِ عِزِّکَ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۵۸)
در دلت، هم نیاز به مردم ، و هم بینیازی از آنها باشد، نیازت در نرمگویی و خوشرویی، و بی نیازی تو در آبروداری و عزت خودت باشد.
اَلسّجادُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: رَأَیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ مَنْ لَمْ یَرْجُ النَّاسَ فِی شَیْءٍ وَ رَدَّ أَمْرَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ اسْتَجَابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِی کُلِّ شَیْءٍ. (کافی ج ۲ ص ۱۴۸)
من همه خیر را در این دیدم که باید طمع از هرچه در دست مردم است بُرید. هر که در هیچ کاری به مردم امید نبندد و همه کارهای خود را به خدای عزیز و بلندمرتبه واگذارد، خدای عزیز و بلندمرتبه هر خواسته ای که او داشته باشد اجابت کند .
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَی النَّاسِ اسْتِلَابٌ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَهٌ لِلْحَیَاءِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزٌّ لِلْمُؤْمِنِ فِی دِینِهِ وَ الطَّمَعُ هُوَ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ. (بحار الأنوار ج ۷۲ ص ۱۱۰)
درخواست حوایج از مردم، از بین برندهی عزت است و شرم و حیا را میبرد، و بیطمعی در آنچه مردم دارند، عزت مؤمن است در دین او، و طمع، فقر حاضر و آماده است.
۲-۱۲- ملاطفت و نرم خویی با دیگران
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الرِّفْقُ یُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ. (کافی ج ۲ ص ۱۱۹)
نرمی کردن با مردم مبارک است، و درشتی کردن، شوم و نامبارک.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَحِقُّ عَلَی الْمُسْلِمِینَ الِاجْتِهَادُ فِی التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَی التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاهُ لِأَهْلِ الْحَاجَهِ وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَی بَعْضٍ حَتَّی تَکُونُوا کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ: {رُحَماءُ بَیْنَهُمْ.} (فتح/۲۹) مُتَرَاحِمِینَ … (کافی ج ۲ ص ۱۷۵)
لازم است بر مسلمانان که در پیوستن به یکدیگر کوشش کنند، و همدیگر را بر مهربانی یاری دهند، و با اهل حاجت مواسات کنند، و بر یکدیگر عطوفت و مهربانی کنند، تا چنان باشند که خدای عزیز و بلندمرتبه ایشان را امر فرموده است: { با یکدیگر مهربان هستند. } بر همدیگر مهربان باشید…
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ فَمِنْ رِفْقِهِ بِعِبَادِهِ تَسْلِیلُهُ أَضْغَانَهُمْ وَ مُضَادَّتَهُمْ لِهَوَاهُمْ وَ قُلُوبِهِمْ وَ… (کافی ج ۲ ص ۱۱۸)
به راستی خدای بزرگ و برتر نرمش را دوست دارد و از نرمش او با بندههاست که کینهها را از سینههای آنها بیرون کشد و آنها را مخالف هوس و خواسته دلشان سازد و …
۲-۱۳- اهتمام به امور مردم
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ یَسْمَعْ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۳۳۹)
هر کس صبح کند، بدون توجه به امور مسلمانان، مسلمان نیست؛ و هر کس بشنود که مردی فریاد میزند: ای مسلمانان! به دادم برسید؛ و به او پاسخ ندهد، همانا مسلمان نیست.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ تَوَلَّی أَمْراً مِنْ أُمُورِ النَّاسِ فَعَدَلَ وَ فَتَحَ بَابَهُ وَ رَفَعَ سِتْرَهُ وَ نَظَرَ فِی أُمُورِ النَّاسِ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُؤْمِنَ رَوْعَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ یُدْخِلَهُ الْجَنَّهَ سُئِلَ مَا أَدْنَی حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَی أَخِیهِ قَالَ أَنْ لَا یَسْتَأْثِرَ عَلَیْهِ بِمَا هُوَ أَحْوَجُ إِلَیْهِ مِنْهُ. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۲)
هر کس یکی از کارهای مردم را در دست گرفت و در آن با عدالت رفتار کرد و در خانهاش را بروی مردم باز کرد؛ خداوند عزیز و بلندمرتبه بر خود واجب کرده که روز قیامت او را نترساند و به بهشت وارد کند. از امام (علیه السّلام) سؤال شد: پایینترین حق مؤمن چیست؟ فرمود: اینکه نیازمندیهای او را رفع کند و خود را بر او مقدم نداند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَنْ أَحَبُ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ قَالَ أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاسِ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۳۳۹)
از رسول خدا پرسش شد:محبوبترین مردم در درگاه خدا کیست؟ فرمود: سودمندترین مردم برای مردم.
۲-۱۴- آشتی دادن مردم
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَأَنْ أُصْلِحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِدِینَارَیْنِ. (بحار الأنوار ج ۷۳ ص ۴۴)
اگر میان دو کس آشتی دهم، بیشتر دوست دارم از اینکه دو دینار صدقه بدهم.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: صَدَقَهٌ یُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَیْنَ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَیْنَهُمْ إِذَا تَبَاعَدُوا. (بحار الأنوار ج ۷۳ ص ۴۴)
صدقه ای که خدا آن را دوست دارد، عبارت است از: اصلاح میان مردم، هرگاه رابطه شان تیره شد، و نزدیک کردن آنها به یکدیگر، هرگاه از هم دور شدند .
۲-۱۵- آداب نشست و برخاست
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا جَلَسْتُمْ إِلَی الْمُعَلِّمِ أَوْ جَلَسْتُمْ فِی مَجَالِسِ الْعِلْمِ فَادْنُوا وَ لْیَجْلِسْ بَعْضُکُمْ خَلْفَ بَعْضٍ وَ لَا تَجْلِسُوا مُتَفَرِّقِینَ کَمَا یَجْلِسُ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّهِ. (مشکاه الأنوار ص ۲۰۴)
زمانی که در نزد معلم و یا در مجالس علم مینشینید، نزدیک به هم نشسته و برخی در پشت برخی دیگر بنشینید و جدا جدا و دور از یکدیگر ننشینید و مانند اهالی دوران جاهلیت پراکنده ننشینید.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لَا یُقِیمَنَّ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ مِنْ مَجْلِسِهِ ثُمَّ یَجْلِسُ فِیهِ. (مشکاه الأنوار ص ۲۰۴)
برادر خود را از جایش بلند نکنید که خود جای او بنشینید.
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:إِذَا أَخَذَ الْقَوْمُ مَجَالِسَهُمْ فَإِنْ دَعَا رَجُلٌ أَخَاهُ فَأَوْسَعَ لَهُ فِی مَجْلِسِهِ فَلْیَأْتِهِ فَإِنَّمَا هِیَ کَرَامَهٌ أَکْرَمَهُ بِهَا أَخُوهُ وَ إِنْ لَمْ یُوَسِّعْ لَهُ أَحَدٌ فَلْیَنْظُرْ أَوْسَعَ مَکَانٍ یَجِدُهُ فَلْیَجْلِسْ فِیهِ. (مشکاه الأنوار ص ۲۰۵)
هر گاه مردم در مجلس مستقر شدند، اگر مردی برای برادرش جا باز کرد و به او تعارف کرد،باید قبول کند، و اگر جایی برایش باز نشد،منتظر بماند تا جایی پیدا شود و در آن بنشیند.
اَلعَسکریُّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ رَضِیَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّی یَقُومَ. (بحار الأنوار ج ۷۲ ص ۴۶۶)
هر کس وارد مجلسی شد و بدون در نظر گرفتن مقام و اعتبار در جایی نشست، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت میخواهند، تا هنگامی که برخیزد.
۲-۱۶- پاسخ عطسه
ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ: عَطَسَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ فَلَمْ یُسَمِّتْهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ قَالَ: نَقَصَنَا حَقَّنَا ثُمَّ قَالَ: إِذَا عَطَسَ أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ. قَالَ: فَقَالَ: الرَّجُلُ فَسَمَّتَهُ أَبُو جَعْفَرٍ. (کافی ج۲ ص ۶۵۴)
ابن ابی عمیر از برخی از اصحابش روایت کند که گفت: مردی در خدمت حضرت باقر (علیه السّلام) عطسه زد و گفت: الحمد للَّه. حضرت باقر (علیه السّلام) جواب عطسه او را نداد و فرمود: از حق ما کاست. سپس فرمود: چون یکی از شماها عطسه کرد، بگوید: الحمد للَّه رب العالمین و صلی اللَّه علی محمد و أهل بیته. ابی عمیر گوید: پس آن مرد آنچنان گفت و حضرت نیز جواب عطسه او را داد. (یعنی به او فرمود: یَرْحَمُکَ اللَّهُ. رحمت خدا بر تو باد. )
۲-۱۷- هدیه دادن
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مِنْ تَکْرِمَهِ الرَّجُلِ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَقْبَلَ تُحْفَتَهُ أَوْ یُتْحِفَهُ مِمَّا عِنْدَهُ وَ لَا یَتَکَلَّفَ شَیْئاً. (بحار الأنوار ج ۷۲ ص ۴۵۶)
از احترام مرد به برادرش این است که پیشکش او را بپذیرد و از همان چیزی که نزد خود دارد به او پیشکشی دهد و برای پیشکش دادن چیزی به او، خود را به زحمت نیندازد.
۲-۱۸- تکریم بزرگان
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:إِذَا أَتَاکُمْ سَیِّدُ قَوْمٍ فَاعْرِفُوا سُؤْدَدَهُ. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۲)
هر گاه بزرگِ یک ملتی و گروهی نزد شما آمد، جایگاه او را محترم بشمارید.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: ثَلَاثَهٌ لَا یَجْهَلُ حَقَّهُمْ إِلَّا مُنَافِقٌ مَعْرُوفٌ بِالنِّفَاقِ ذُو الشَّیْبَهِ فِی الْإِسْلَامِ وَ حَامِلُ الْقُرْآنِ وَ الْإِمَامُ الْعَادِلُ. (کافی ج ۲ ص ۶۵۸)
سه کس هستند که حق و حرمت ایشان را (کسی) نادیده نمیگیرد، مگر منافقی که نفاقش معروف باشد، (اما آن سه کس- دسته): صاحب موی سفید در اسلام (یعنی کسی که مویش در اسلام سفید شده باشد)، و حامل قرآن، و پیشوای عادل.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلَالُ الْمُؤْمِنِ ذِی الشَّیْبَهِ وَ مَنْ أَکْرَمَ مُؤْمِناً فَبِکَرَامَهِ اللَّهِ بَدَأَ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِمُؤْمِنٍ ذِی شَیْبَهٍ أَرْسَلَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَنْ یَسْتَخِفُّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ. (کافی ج۲ ص ۶۵۸)
از احترام خدای عزیز و بلندمرتبه احترام پیرمرد سفیدموی مؤمن است و هرکس مؤمنی را گرامی دارد،به گرامی داشتن خدای عزیز و بلندمرتبه آغاز کرده است، و هرکس که مؤمن سپیدموی را سبک شمارد،خدای عزیز و بلندمرتبه کسی را پیش از مرگش به سوی بگمارد و او را سبک شمارد.
۲-۱۹- رازداری
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَرْفَعَنَّ إِلَیْنَا عَوْرَهَ أَخِیهِ الْمُسْلِم. (مشکاه الأنوار ص ۱۹۳)
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید از اسرار زندگی برادر مسلمانش چیزی برای ما نگوید.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَهِ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَهً أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ. (کافی ج ۲ ص ۶۶۰)
مجالس امانتاند، و کسی حق ندارد کلام محرمانهی همصحبت خود را بازگو کند، مگر به اجازهی خود او، جز در موردی که به شنوندهی آن اطمینان دارد یا ذکر خیری از آن رفیق باشد.
۳- آداب معاشرت با دوستان
۳-۱- دیدار برادران دینی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لِقَاءُ الْإِخْوَانِ مَغْنَمٌ جَسِیمٌ وَ إِنْ قَلُّوا. (کافی ج ۲ ص ۱۷۹)
دیدار برادران دینی، غنیمت بزرگی است و اگر چه کم باشند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِی جَانِبِ الْمِصْرِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ فَهُوَ زَوْرُهُ وَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُکْرِمَ زَوْرَهُ. (کافی ج ۲ ص ۱۷۶)
هر که برادر خویش را در گوشه شهر زیارت کند، به جهت طلب کردن رضای خدا، چنین کسی زائر خدا است که به زیارت او رفته، و بر خدا لازم است که زیارتکننده خود را گرامی دارد.
۳-۲- احترام و بزرگداشت دوستان
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَظِّمُوا أَصْحَابَکُمْ وَ وَقِّرُوهُمْ وَ لَا یَتَهَجَّمْ بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ لَا تَضَارُّوا وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ إِیَّاکُمْ وَ الْبُخْلَ کُونُوا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ الصَّالِحِینَ. (کافی ج ۲ ص ۶۳۷)
یاران خود را بزرگ شمارید و احترامشان کنید و برخی از شما بر برخی دیگر هجوم نبرید، و به هم زیان نزنید و بر هم حسد نورزید و از بخل بپرهیزید تا از بندگان با اخلاص [و شایسته] خدا باشید.
۴- عدم معاشرت با بدان
۴-۱- عدم همنشینی با افراد منحرف
الله تعالی: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا (فرقان/۲۹ و ۲۸ و ۲۷)
و روزی که ستمکار (مشرک) دو دست خود را (از روی حسرت) به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با پیامبر همراه میشدم! ای وای بر من! کاش فلانی را دوست خود نمیگرفتم. رفیق من بعد از آن که حقّ از طرف خدا برای من آمد، مرا گمراه ساخت. و شیطان انسان را تنها میگذارد.
۴-۲- دوری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسْ فِی مَجْلِسٍ یُسَبُّ فِیهِ إِمَامٌ وَ یُعَابُ فِیهِ مُسْلِمٌ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: { وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ.} ( أنعام/۶۸ ). (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۹۵)
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، در مجلسی نمینشیند که در آن به امام دشنام بدهند (یا امام را مذمت کنند) و درباره مسلمانی عیبگویی کنند؛ چون خدا میفرماید: {و چون ببینی کسانی [از روی دشمنی] در آیات ما گفت و گو میکنند، از آنها رویگردان شو، تا به سخنی جز آن پردازند. و اگر شیطان تو را [در این باره ] به فراموشی انداخت، چون به یادت آمد، با آن مردم ستمکاره منشین.}
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: ثَلَاثَهُ مَجَالِسَ یَمْقُتُهَا اللَّهُ وَ یُرْسِلُ نَقِمَتَهُ عَلَی أَهْلِهَا فَلَا تُقَاعِدُوهُمْ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ مَجْلِساً فِیهِ مَنْ یَصِفُ لِسَانُهُ کَذِباً فِی فُتْیَاهُ وَ مَجْلِساً ذِکْرُ أَعْدَائِنَا فِیهِ جَدِیدٌ وَ ذِکْرُنَا فِیهِ رَثٌّ وَ مَجْلِساً فِیهِ مَنْ یَصُدُّ عَنَّا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ… (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۲۱۵)
سه مجلس است که خدا دشمنشان میدارد، و عذابش را بر اهل آن میفرستد؛ با آنها ننشینید و با آنها هم مجلس نشوید: مجلس کسی که زبانش به دروغ فتوی میدهد؛ مجلسی که یاد دشمنان ما در آن نوآوری، و یاد ما در آن کهنهپرستی به حساب میآید؛ مجلسی که در آن بازدارنده از ما باشد، و تو میدانی…
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:صَدِیقُ عَدُوِّ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَدُوُّ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ). (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۹۷)
دوستِ دشمنِ علی (علیه السلام) ، دشمنِ علی (علیه السلام) است.
۴-۳ عدم مجالست با نادان و احمق
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَحْکَمُ النَّاسِ مَنْ فَرَّ مِنْ جُهَّالِ النَّاسِ.
حکیمترین مردم کسی است که از مردمان نادان بگریزد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ: یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَهَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّک. (نهج البلاغه حکمت ۳۸)
ای پسرم! از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که او میخواهد به تو نفعی برساند، اما زیان میرساند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:… وَ مَنْ لَمْ یَجْتَنِبْ مُصَادَقَهَ الْأَحْمَقِ أَوْشَکَ أَنْ یَتَخَلَّقَ بِأَخْلَاقِهِ. (أمالی صدوق ص ۱۶۲)
… و هر که از دوستی با احمق دوری نکند، به زودی خُلق و خوی او را به خود گیرد.
۴-۴- کناره گیری از کسانی که منفعت دینی ندارند
دَاوُدَ الرَّقِّیِّ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) انْظُرْ إِلَی کُلِّ مَنْ لَا یُفِیدُکَ مَنْفَعَهً فِی دِینِکَ فَلَا تَعْتَدَّنَّ بِهِ وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِی صُحْبَتِهِ فَإِنَّ کُلَّ مَا سِوَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مُضْمَحِلٌّ وَخِیمٌ عَاقِبَتُهُ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۹۱ )
داود رقی: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ببین هر کس که سود دینی برایت ندارد، به او تکیه مکن، و به مصاحبت با او رغبت نکن؛ زیرا هر چیز جز خدای بزرگ و برتر در معرض نابودی است و عاقبت بدی دارد.
۴-۵- دوری از گناهکاران
الشَّیْخِ الشَّامِیِّ سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَیُّ صَاحِبٍ شَرٌّ قَالَ الْمُزَیِّنُ لَکَ مَعْصِیَهَ اللَّهِ. (بحار الأنوار ج۷۱ ص ۱۹۰)
شیخ شامی از امیر مومنان (علیه السلام) پرسید: یار بد کدام است؟ فرمود: آن کسی که نافرمانی خدا را در پیش تو آراسته جلوه میدهد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَی اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَی تَغْیِیرِهِ. (کافی ج ۲ ص ۳۷۴)
برای مؤمن سزاوار نیست در مجلسی بنشیند که نافرمانی خدا شود، در حالی که توان بر هم زدن آن را نداشته باشد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَ لَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النَّاسِ کَوَاحِدٍ مِنْهُمْ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۲۰۱)
رفاقت نکنید با بدعتگزاران، و همنشین آنها نشوید، تا در نظر مردم یکی از آنها شمرده نشوید.
۴-۶- پرهیز از معاشرت با اشرافِ خوشگذران و تنآسا
الله تعالی: إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ. (واقعه/۴۵)
اینان پیش از این از نازپروردگان بودند.
أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ (عَلَیْهِ السَّلَام) أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ: یَا فُلَانُ لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِیَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ یُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ یَرَی أَنَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَهً فَمَا یَقُومُ حَتَّی یَرَی أَنْ لَیْسَ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَهٌ. ( أمالی صدوق ص ۱۵۳)
ای فلانی! با توانگران همنشین نشو، زیرا بندهی خدا عقیده دارد، که خداوند به آدمی نعمت عطا کرده است، و حال آنکه شخص از کنار توانگران بلند نشود، مگر اینکه این باور از او گرفته شده است. (چون که زندگی خود را در برابر توانگران نابود و ناچیز می شمارد.)
۴-۷- دوری از مواضع تهمت
الرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَوْلَی النَّاسِ بِالتُّهَمَهِ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَهِ. (بحار الأنوار ج ۷۲ ص ۹۰)
سزاوارترین مردم به تهمت، آن کسی است که با اهل تهمت همنشین باشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَقُومُ مَکَانَ رِیبَهٍ. (کافی ج ۲ ص ۳۷۷ و ۳۷۸)
هرکس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، در محل تهمت نایستد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهَمَهِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِهِ. (بحار الأنوار ج ۷۲ ص ۹۱)
هر کس خود را در جایگاه تهمت بیندازد، کسی را که به او بدبین میشود، سرزنش نکند.
۵- مراقبت در قطع رابطه
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَا تَقْطَعْ أَوِدَّاءَ أَبِیکَ فَیُطْفَأَ نُورُکَ. (بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۱۸۷)
با دوستان پدرت قطع ارتباط نکن، تا نورت خاموش نشود.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:لَا یَفْتَرِقُ رَجُلَانِ عَلَی الْهِجْرَانِ إِلَّا اسْتَوْجَبَ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَهَ وَ اللَّعْنَهَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِکَ کِلَاهُمَا فَقَالَ لَهُ مُعَتِّبٌ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ هَذَا الظَّالِمُ فَمَا بَالُ الْمَظْلُومِ قَالَ لِأَنَّهُ لَا یَدْعُو أَخَاهُ إِلَی صِلَتِهِ وَ لَا یَتَغَامَسُ لَهُ عَنْ کَلَامِهِ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ إِذَا تَنَازَعَ اثْنَانِ فَعَازَّ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ فَلْیَرْجِعِ الْمَظْلُومُ إِلَی صَاحِبِهِ حَتَّی یَقُولَ لِصَاحِبِهِ أَیْ أَخِی أَنَا الظَّالِمُ حَتَّی یَقْطَعَ الْهِجْرَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ صَاحِبِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَکَمٌ عَدْلٌ یَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ. (بحار الأنوار ج ۷۲ ص ۱۸۴)
هیچ گاه دو مرد با حالت قهر از یکدیگر جدا نشوند، مگر اینکه یکی از آن دو سزاوار بیزاری [خدا و رسولش از او ]و لعنت باشد و چه بسا که هر دوی آنها سزاوار این امر باشند. معتّب عرض کرد: خدا مرا فدایتان گرداند! ظالم، درست [که مستحق این کیفر است ]اما مظلوم چرا؟ حضرت فرمود: برای آنکه برادرش را به آشتی با خود دعوت نمیکند و از سخن او چشم نمیپوشد. شنیدم پدرم می فرمود: هرگاه دو نفر با هم ستیزه کردند و یکی از آن دو بر دیگری چیره آمد، باید آنکه در حقّ او ستم شده نزد آن دیگری برود و به او بگوید: ای برادر! ستمکار منم! تا قهر و جدایی میان او و رفیقش برطرف شود. زیرا خداوند بزرگ و برتر داوری عادل است و حقّ ستمدیده را از ستمگر میستاند.
ثبت دیدگاه