عناوین موضوعات
آداب قرض الحسنه
۱- مفهوم شناسی قرض الحسنه
قرض الحسنه، وامی است که در آن بهرهای در کار نباشد. و به همین جهت است که قرض نیکو نام دارد. و هنگامی این نام باقی است که قرض دهنده علاوه بر آن هیچگونه اذیت و منّتی درحق قرض گیرنده روا نداشته باشد.
۲- اهمیت قرض الحسنه
مُحَمَّد بْن عِیسَى بْن زِیَادٍ : کُنْتُ فِی دِیوَانِ أَبِی عَبَّادٍ فَرَأَیْتُ کِتَاباً یُنْسَخُ فَسَأَلْتُ عَنْهُ فَقَالُوا کِتَابُ الرِّضَا إِلَى ابْنِهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ خُرَاسَانَ فَسَأَلْتُهُمْ أَنْ یَدْفَعُوهُ إِلَیَّ فَإِذَا فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَبْقَاکَ اللَّهُ طَوِیلًا وَ أَعَاذَکَ مِنْ عَدُوِّکَ یَا وَلَدِ فِدَاکَ أَبُوکَ قَدْ فَسَّرْتُ لَکَ مَا لِی وَ أَنَا حَیٌّ سَوِیٌّ رَجَاءَ أَنْ یُنْمِیَکَ اللَّهُ بِالصِّلَهِ لِقَرَابَتِکَ وَ لِمَوَالِی مُوسَى وَ جَعْفَرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَأَمَّا سَعِیدَهُ فَإِنَّهَا امْرَأَهٌ قَوِیَّهُ الْحَزْمِ فِی النَّحْلِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ قَالَ اللَّهُ: { مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً.} (بقره/ ۲۴۵) وَ قَالَ: { لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ.} (طلاق/ ۹۷) وَ قَدْ أَوْسَعَ اللَّهُ عَلَیْکَ کَثِیراً یَا بُنَیَّ فِدَاکَ أَبُوکَ لَا تَسْتُرُ دُونِیَ الْأُمُورُ لِحُبِّهَا فَتُخْطِئَ حَظَّکَ وَ السَّلَامُ. (بحار الأنوار ج۵۰ ص ۱۰۳)
محمّد بن عیسی بن زیاد: من در دیوان ابی عباد بودم که دیدم از روی یک نامه نسخه برداری میکند! پرسیدم نامه از کیست؟ گفت: نامه حضرت رضا (علیه السلام) است به فرزندش که از خراسان نوشتهاند. تقاضا کردم به من بدهد. دیدم در نامه چنین نوشته است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم. خدا تو را عمر طولانی دهد و از دشمن مصون و محفوظ بدارد. پسرم! پدرت فدایت! اموالم خود را در اختیار تو گذاشتم، در حالی که خودم زنده و سلامتم؛ به امید اینکه خداوند به واسطهی صلهی رحم و کمکی که به خویشاوندان و غلامان حضرت موسی بن جعفر و جعفر بن محمّد (علیهم السّلام) میکنی، به تو افزایش عنایت کند. اما سعیده، زنی است که در مورد بخشش و عطا بسیار خوددار و صرفهجوست، با اینکه نباید چنین باشد. خداوند در آن آیه میفرماید: { کیست آن کس که به [بندگانِ] خدا وام نیکویی دهد تا [خدا] آن را برای او چند برابر بیافزاید؟ } و فرمود: { بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند، و هر که روزی او تنگ باشد، باید از آنچه خدا به او داده خرج کند.} خداوند بسیار به تو وسعت عنایت کرده است. پسرم! فدایت شوم! مرا از کارها مطلع گردان و به جهت علاقهای که به آن کارها داری پنهان منما، زیرا موجب زیان تو میشود. و السلام.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ عَلَى النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) { مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها.} (نمل/ ۸۹ ) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اللَّهُمَّ زِدْنِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى { مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.} (أنعام/۱۶۰) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اللَّهُمَّ زِدْنِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ { مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً .} (بقره/۲۴۵) فَعَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّ الْکَثِیرَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُحْصَى وَ لَیْسَ لَهُ مُنْتَهَى. (بحارالأنوار ج۶۸ ص ۲۴۶)
هنگامی که آیه : { هر کس نیکى به میان آورد، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت. } به رسول گرامی نازل شد، عرض کرد: خدایا! بیشتر از این عنایت فرما. خداوند این آیه را نازل فرمود: { هر کس کار نیکى بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت.} پیامبر عرض کرد: خدایا! بیش از این عنایت فرما. خدای عزیز و بلندمرتبه این آیه را نازل کرد: { چه کسی حاضر است که به خدا قرض حسن و وام خوب و صدقه در راه خدا و برای خدا بدهد که خداوند به او پاداش مضاعف و اضافههای زیاد به او عنایت فرماید.} پیامبر اسلام صلی اللَّه علیه و آله متوجه شد که کثیر و زیاد از نظر خدای عزیز و بلندمرتبه به قدری زیاد است که حد و نهایت نداشته و قابل احصاء نیست.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَأَنْ أُقْرِضَ قَرْضاً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَصِلَ بِمِثْلِهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۹)
همانا اگر مالی قرض داده شود، در نزد من خوشایندتر است از اینکه همانند آن مال بخشیده شود.
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّ أَجْرَ الْقَرْضِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ ضِعْفاً مِنْ أَجْرِ الصَّدَقَهِ لِأَنَّ الْقَرْضَ یَصِلُ إِلَى مَنْ لَا یَضَعُ نَفْسَهُ لِلصَّدَقَهِ لِأَخْذِ الصَّدَقَهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۰)
پاداش قرض، هیجده برابر پاداش صدقه است؛ زیرا قرض به کسانی می رسد که برای گرفتن صدقه خود را در جایگاه صدقه قرار نمیدهند.
۳- آداب قرض الحسنه
اَللهُ تَعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلى أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَهِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَهً حاضِرَهً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلَّا تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ . (بقره/۲۸۲)
ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه به وامی تا سررسیدی معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده ای [صورت معامله را] بر اساس عدالت، میان شما بنویسد. و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن خودداری کند؛ همان گونه [و به شکرانه آن] که خدا او را آموزش داده است. و کسی که بدهکار است باید املا کند، و او [نویسنده] بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا کند، و از آن، چیزی نکاهد. پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ناتوان است، یا خود نمی تواند املا کند، پس ولیّ او باید با [رعایت] عدالت، املا کند. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید؛ پس اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن، از میان گواهانی که [به عدالت آنان] رضایت دارید [گواه بگیرید]، تا [اگر] یکی از آن دو [زن] فراموش کرد، [زنِ] دیگر، وی را یادآوری کند. و چون گواهان احضار شوند، نباید خودداری ورزند. و از نوشتنِ [بدهی] چه خُرد باشد یا بزرگ، غمگین نشوید، تا سررسیدش [فرا رسد]. این [نوشتنِ] شما، نزد خدا عادلانهتر، و برای شهادت استوارتر، و برای اینکه دچار شک نشوید [به احتیاط] نزدیکتر است، مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود [دست به دست] برگزار میکنید؛ در این صورت، بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و [در هر حال] هر گاه داد و ستد کردید، گواه بگیرید. و هیچ نویسنده و گواهی نباید زیان ببیند، و اگر چنین کنید، از نافرمانی شما خواهد بود. و از خدا پروا کنید، و خدا [بدین گونه] به شما آموزش میدهد، و خدا به هر چیزی داناست.
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: اعْلَمْ أَنَّ مَنِ اسْتَدَانَ دَیْناً وَ نَوَى قَضَاءَهُ فَهُوَ فِی أَمَانِ اللَّهِ حَتَّى یَقْضِیَهُ فَإِنْ لَمْ یَنْوِ قَضَاءَهُ فَهُوَ سَارِقٌ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ أَدِّ إِلَى مَنْ لَهُ عَلَیْکَ وَ ارْفُقْ بِمَنْ لَکَ عَلَیْهِ حَتَّى تَأْخُذَهُ مِنْهُ فِی عَفَافٍ وَ کَفَافٍ فَإِنْ کَانَ غَرِیمُکَ مُعْسِراً وَ کَانَ أَنْفَقَ مَا أَخَذَ مِنْکَ فِی طَاعَهِ اللَّهِ فَأَنْظِرْهُ إِلَى مَیْسَرَهٍ وَ هُوَ أَنْ یَبْلُغَ خَبَرُهُ إِلَى الْإِمَامِ فَیَقْضِیَ عَنْهُ أَوْ یَجِدَ الرَّجُلُ طَوْلًا فَیَقْضِیَ دَیْنَهُ وَ إِنْ کَانَ [ما] أَنْفَقَ مَا أَخَذَهُ مِنْکَ فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ فَطَالِبْهُ بِحَقِّکَ فَلَیْسَ هُوَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الْآیَهِ. و المراد بالآیه قوله تعالى { فَنَظِرَهٌ إِلى مَیْسَرَهٍ. } (بقره/۲۸۰ ) (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۰)
بدان که! هرکس قرضی بگیرد و تصمیم بر پرداخت آن داشته باشد، وی در امان خداست تا آن قرض را بپردازد؛ و اگر تصمیم بر پرداخت آن نداشته باشد، پس او دزد است. بنابراین از خدا بترس و قرض خود را به طلبکارت بپرداز و با کسی که به تو مقروض است، با نرمش و ملایمت رفتار کن تا حقّت را از وی با عفاف و خویشتن داری بگیری.
پس اگر بدهکارت تنگدست بود و مالی را که از تو گرفته در راه اطاعت خدا هزینه کرده است، تا زمان گشایش به وی فرصت بده، به طوری که گزارش وضع او به امام برسد تا بدهی را از جانب وی بپردازد یا خودش توانگر شود و بدهیاش را ادا کند. و اگر مالی را که از تو گرفته در راه نافرمانی خدا مصرف کرده است، پس حقّت را از وی درخواست کن؛ زیرا او از اهل این آیه نیست: { پس تا [هنگام] گشایش، مهلتی [به او دهید.]. }
سُئِلَ الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ:{ فَنَظِرَهٌ إِلى مَیْسَرَهٍ. } (بقره/۲۸۰) فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ النَّظِرَهِ الَّتِی ذَکَرَهَا اللَّهُ لَهَا حَدٌّ یُعْرَفُ إِذَا صَارَ هَذَا الْمُعْسِرُ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ أَنْ یُنْتَظَرَ وَ قَدْ أَخَذَ مَالَ هَذَا الرَّجُلِ وَ أَنْفَقَ عَلَى عِیَالِهِ وَ لَیْسَ لَهُ غَلَّهٌ یُنْتَظَرُ إِدْرَاکُهَا وَ لَا دَیْنٌ یُنْتَظَرُ مَحِلُّهُ وَ لَا مَالٌ غَائِبٌ یُنْتَظَرُ قُدُومُهُ قَالَ نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی خَبَرُهُ إِلَى الْإِمَامِ فَیَقْضِی عَنْهُ مَا عَلَیْهِ مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِینَ إِذَا کَانَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اللَّهِ فَإِنْ کَانَ أَنْفَقَهُ فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ فَلَا شَیْءَ لَهُ عَلَى الْإِمَامِ قُلْتُ فَمَا لِهَذَا الرَّجُلِ الَّذِی ائْتَمَنَهُ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فِیمَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اللَّهِ أَوْ مَعْصِیَتِهِ قَالَ یَسْعَى لَهُ فِیمَا لَهُ فَیَرُدُّهُ وَ هُوَ صَاغِرٌ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۵)
شخصی از امام رضا (علیه السّلام) پرسید: فدایت شوم! خدای بزرگ و برتر میگوید: { پس تا [هنگام] گشایش، مهلتی [به او دهید] }، این نَظَره (مهلت دادن) که خدا از آن یاد کرده است، چیست؟ آیا حد و تعریفی دارد که معلوم شود به آن کس که در تنگدستی است تا چه اندازه باید مهلت دهند؟ او مالی قرض کرده و خرج عیال خود کرده است، و حال آنکه او را محصولی نیست که منتظر رسیدن آن باشد، و طلبی ندارد که چشم به راه وصولش باشد، و مال پنهانی ندارد که انتظار رسیدن آن را بکشد؟
امام فرمود : بله (حدی دارد)، به اندازهای مهلت میدهند تا خبر آن به امام برسد. پس امام به جای او بدهی وی را از سهم بدهکاران (که در زکات هست) میپردازد، به شرط آنکه مال وام گرفته را در راه بندگی خدا خرج کرده باشد؛ و اگر آن را در راه معصیت خدا صرف کرده باشد، پرداختن آن بر عهده امام نیست. گفتم: پس تکلیف مال این مردی که به آن شخص اعتماد کرده و نمیداند که آن مال را در طاعت خدا صرف کرده یا در معصیت خدا، چه میشود؟ امام فرمود: باید سعی کند مالش را از او پس بگیرد و او خوار است.
کَانَ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ رَجُلًا بَزَّازاً وَ کَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَهُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ فَجَاءَ الرَّجُلُ فَبَاعَ دَاراً لَهُ بِعَشَرَهِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَهَا إِلَیْهِ فَدَقَّ عَلَیْهِ الْبَابَ فَخَرَجَ إِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ هَذَا مَالُکَ الَّذِی لَکَ عَلَیَّ فَخُذْهُ فَقَالَ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَمِنْ أَیْنَ لَکَ هَذَا الْمَالُ وَرِثْتَهُ قَالَ لَا قَالَ وُهِبَ لَکَ قَالَ لَا وَ لَکِنِّی بِعْتُ دَارِیَ الْفُلَانِیَّ لِأَقْضِیَ دَیْنِی فَقَالَ ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ حَدَّثَنِی ذَرِیحٌ الْمُحَارِبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَنَّهُ قَالَ لَا یُخْرَجُ الرَّجُلُ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ بِالدَّیْنِ ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَهَ لِی فِیهَا وَ اللَّهِ إِنِّی مُحْتَاجٌ فِی وَقْتِی هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا یَدْخُلُ مِلْکِی مِنْهَا دِرْهَمٌ . (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۵)
محمد ابن ابی عمیر مردی پارچه فروش بود و از شخصی ده هزار درهم طلب داشت، آن شخص ورشکست شده و خانه اش را به ده هزار درهم فروخت و نزد پارچه فروش برد و در خانه اش را زد، محمد ابن ابی عمیر بیرون آمد و شخص بدهکار گفت: این بدهی من به توست، آن را بگیر. محمد گفت: این مال را از کجا آوردهای، آیا ارث بردهای؟ آن مرد گفت: نه. محمد گفت: به تو بخشیده شده؟ گفت: نه، من خانهای داشتم و فروختم تا بدهیام را بدهم. محمد ابن أبی عمیر گفت: ذریح المحاربی به نقل از امام صادق (علیه السّلام) بیان کرده است: هیچ آدمی از کاشانه خود با بدهکاری خارج کرده نشود. حال این پول را بردار، مرا به آن نیازی نیست و اکنون به یک درهم نیز احتیاج ندارم و از این پول، یک دِرهم نیز به خانه من داخل نمیشود.
۴- مهلت دادن به قرض گیرنده و پاداش آن
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: وَ مَنْ کَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ مَالٌ أَخَذَهُ وَ لَمْ یُنْفِقْهُ فِی إِسْرَافٍ أَوْ فِی مَعْصِیَهٍ فَعَسَرَ عَلَیْهِ أَنْ یَقْضِیَهُ فَعَلَى مَنْ لَهُ الْمَالُ أَنْ یُنْظِرَهُ حَتَّى یَرْزُقَهُ اللَّهُ فَیَقْضِیَهُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۸)
هرکس از شخصی مالی قرض کند و آن را با اسراف یا در امر معصیت خرج نکند، و برایش دشوار باشد که آن قرض را ادا کند، بر صاحب مال لازم است که به او مهلت دهد تا خداوند به وی وسعت روزی دهد و بتواند آن را پرداخت کند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ إِنْظَارَ الْمُعْسِرِ وَ مَنْ کَانَ غَرِیمُهُ مُعْسِراً فَعَلَیْهِ أَنْ یُنْظِرَهُ إِلَى مَیْسَرَهٍ وَ إِنْ کَانَ أَنْفَقَ ذَلِکَ فِی مَعْصِیَهِ اللَّهِ فَلَیْسَ عَلَیْهِ أَنْ یُنْظِرَهُ إِلَى مَیْسَرَهٍ وَ لَیْسَ هُوَ مِنْ أَهْلِ الْآیَهِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ { فَنَظِرَهٌ إِلى مَیْسَرَهٍ .} (بقره/ ۲۸۰ ). (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۳)
خدای عزیز و بلندمرتبه مهلت دادن به (بدهکار) تنگدست را دوست دارد، و هر کس بدهکارش تنگدست بود، بر اوست که تا زمان گشایش به او مهلت دهد، و اگر مالی را که گرفته در راه نافرمانی خدا صرف کرده است، پس نباید به او تا زمان گشایش مهلت داده شود، زیرا او از اهل این آیهای که خدای عزیز و بلندمرتبه فرمود، نیست: {پس تا هنگام گشایش، مهلتی به او دهید.}
مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَنْ أَبِی لُبَابَهَ بْنِ عَبْدِ الْمُنْذِرِ أَنَّهُ جَاءَ یَتَقَاضَى أَبَا الْبِشْرِ دَیْناً لَهُ عَلَیْهِ فَسَمِعَهُ یَقُولُ: قُولُوا لَهُ لَیْسَ هُوَ هُنَا فَصَاحَ أَبُو لُبَابَهَ یَا أَبَا الْبِشْرِ اخْرُجْ إِلَیَّ فَخَرَجَ إِلَیْهِ فَقَالَ: مَا حَمَلَکَ عَلَى هَذَا فَقَالَ: الْعُسْرُ یَا أَبَا لُبَابَهَ قَالَ اللَّهَ قَالَ اللَّهَ قَالَ أَبُو لُبَابَهَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَسْتَظِلَّ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ فَقُلْنَا کُلُّنَا نُحِبُّ ذَلِکَ قَالَ فَلْیُنْظِرْ غَرِیماً أَوْ لِیَدَعْ لِمُعْسِرٍ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۹)
امام باقر (علیه السّلام) و ایشان از ابولبابه بن عبدالمنذر روایت می کند که او برای گرفتن طلبش از ابا بشر نزد وی رفت. (وقتی به آنجا رسید) از او شنید که می گفت: به ابولبابه بگویید که أبابشر خانه نیست. پس (ابو لبابه) فریاد زد: ای ابا بشر! از خانه بیرون بیا. و أبا بشر بیرون آمد. ابولبابه به وی گفت: چه چیزی تو را به این کار واداشت؟ أبا بشر گفت: تنگدستی، ای ابولبابه! ابولبابه گفت: تو را به خدا سوگند! راست میگویی؟ أبابشر گفت: به خدا سوگند! راست میگویم. ابولبابه گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: چه کسی دوست دارد از شدت گرمای دوزخ به سایه پناه ببرد؟ گفتیم: همهی ما طالب آن هستیم. ایشان فرمود: پس باید به بدهکار مهلت دهید یا از بدهی تنگدست درگذرید.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یُبْعَثُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِیَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ قَالَ: فَتَشَرَّفُ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَیَقُولُونَ هَؤُلَاءِ الْأَنْبِیَاءُ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَیْسَ هَؤُلَاءِ بِأَنْبِیَاءَ قَالَ: فَیَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ لَیْسَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءَ وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کَانُوا یُیَسِّرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى یُیَسَّرَ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۹)
روز قیامت گروهی محشور میشوند که در سایهی عرش جای میگیرند و چهرهها و جامههایشان از نور است و بر تختهایی از نور مینشینند. پس خلایق به آنان نظر میکنند و میگویند: اینان پیامبرانند! در آن حال منادی از زیر عرش ندا میدهد که اینان پیامبر نیستند. مردم میگویند: اینان شهدایند. منادی از زیر عرش ندا میکند که اینان شهید نیستند، بلکه اینان کسانی هستند که کار را بر مؤمنان آسان میگرفتند و به بدهکار تنگدست مهلت میدادند تا گشایشی برای او حاصل شود.
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَمَا لَا یَحِلُّ لِلْغَرِیمِ الْمَطْلُ وَ هُوَ مُوسِرٌ کَذَلِکَ لَا یَحِلُّ لِصَاحِبِ الْمَالِ أَنْ یُعْسِرَ الْمُعْسِرَ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۰)
همانگونه که بر بدهکار، در صورتی که توانگر باشد، روا نیست که پرداخت بدهی خود را به تاخیر بیاندازد، بر صاحب مال نیز روا نیست که بدهکار تنگدست را در فشار و تنگنا قرار دهد.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۱)
هر کس که در امان ماندن از باد داغ جهنم او را خرسند میکند، بر اوست که به بدهکار تنگدست مهلت دهد یا از حق خود درگذرد.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُنَفِّسُ اللَّهُ کُرْبَتَهُ فَلْیُیَسِّرْ عَلَى مُؤْمِنٍ مُعْسِرٍ أَوْ فَلْیَدَعْ لَهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یُحِبُّ إِغَاثَهَ الْمَلْهُوفِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۲)
هر کس که دوست دارد خداوند اندوهش را تسلّی دهد، بر اوست که به مؤمن تنگدست مهلت دهد، یا از حق خود درگذرد. همانا خداوند متعال دستگیری از دردمند را دوست دارد.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهٌ بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَیْهِ حَتَّى یَسْتَوْفِیَ حَقَّهُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۱)
هر کس به بدهکار تنگدستی مهلت دهد، در هر روز نزد خداوند پاداش صدقهای به اندازهی بدهیاش دارد، تا وقتی که حقش را دریافت کند.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ یَسَّرَ عَلَى مُؤْمِنٍ وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِ حَوَائِجَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ انتفوا [انْتَفِعُوا] بِالْعِظَهِ وَ ارْغَبُوا فِی الْخَیْرِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۲)
هرکس بر مؤمنی تنگدست [در مورد پرداخت بدهیاش] آسان بگیرد، خداوند نیز، برآورده شدن حاجات او را در دنیا و آخرت آسان و هموار میگرداند. همانا خدای عزیز و بلندمرتبه به مؤمنی که به برادر مؤمنش کمک میکند، یاری میرساند. پس، از موعظه و اندرز بهره بگیرید و به کار خیر روی آورید.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: … وَ إِیَّاکُمْ وَ إِعْسَارَ أَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِکُمُ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ تُعْسِرُوهُ بِالشَّیْءِ یَکُونُ لَکُمْ قِبَلَهُ وَ هُوَ مُعْسِرٌ فَإِنَّ أَبَانَا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) کَانَ یَقُولُ: لَیْسَ لِلْمُسْلِمِ أَنْ یُعْسِرَ مُسْلِماً وَ مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَظَلَّهُ اللَّهُ بِظِلِّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ… (بحار الأنوار ج۷۵ ص ۲۱۸)
… مبادا یکى از برادران مسلمان خود را به سختى و عسرت گرفتار کنید و در حال تنگدستى (و بىپولى)، طلب خود را از او بخواهید. پدرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مىفرمود: مسلمان را نرسد که مسلمان دیگرى را به سختی اندازد؛ و هر کس شخص تنگدستى را مهلت دهد، خدا- در روزى که هیچ سایهاى جز سایه او نیست- وى را در سایهی خود جاى خواهد داد…
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا مِنْ مُسْلِمٍ أَقْرَضَ مُسْلِماً قَرْضاً یُرِیدُ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا احْتُسِبَ لَهُ أَجْرُهَا بِحِسَابِ الصَّدَقَهِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَیْهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۹)
هیچ مسلمانی نیست که برای رضای خدا به مسلمان دیگری قرض بدهد، مگر آنکه تا زمانی که آن مال به او باز گردد، پاداش صدقه دادن به حساب او ثبت شود.
۵- دعا برای پرداخت قرض
رُوِیَ أَنَّ فَاطِمَهَ (عَلَیْها سَلَامُ) زَارَتِ النَّبِیَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: لَهَا أَ لَا أُزَوِّدُکِ، قَالَتْ: نَعَمْ، قَالَ: قُولِی اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَ رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ مُنْزِلَ التَّوْرَاهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْفُرْقَانِ فَالِقَ الْحَبِّ وَ النَّوَى أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا أَنْتَ الْأَوَّلُ فَلَیْسَ قَبْلَکَ شَیْءٌ وَ أَنْتَ الْآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَیْءٌ وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ فَلَیْسَ فَوْقَکَ شَیْءٌ وَ أَنْتَ الْبَاطِنُ فَلَیْسَ دُونَکَ شَیْءٌ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ وَ اقْضِ عَنِّی الدَّیْنَ وَ أَغْنِنِی مِنَ الْفَقْرِ وَ یَسِّرْ لِی کُلَّ الْأَمْرِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. (بحار الأنوار ج۹۲ ص ۴۰۶)
نقل شده است روزی حضرت زهرا (علیها السلام) به دیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفتند. سپس پیامبر فرمود: آیا میخواهی توشهای به تو دهم؟ حضرت فاطمه (علیها السّلام) عرض کرد: بلی. پیامبر فرمود: بخوان:
خداوندا! پروردگار ما و پروردگار همه چیز! ای فرود آورنده تورات و انجیل و قرآن، ای شکافنده دانه و هسته، پناه میبرم به تو از شرّ هر حرکت کنندهای که تو گرفتی اختیار او را، تویی پیش از همه چیز. پس نیست پیش از تو چیزی و تویی بعد از همه چیز. پس نیست پس از تو چیزی و تویی آشکار. پس نیست بالای تو چیزی و تویی دانا به امور پنهان. پس غیر از تو چیزی نیست. رحمت فرست بر محمّد و بر اهل خانه او که بر او و بر ایشان سلام باد و قرض مرا ادا کن و مرا از درویشی، بی نیاز گردان و برای من هر کاری را آسان گردان. ای رحم کننده ترین رحم کنندگان!
أَنَّ رَجُلًا شَکَا إِلَى عِیسَى (عَلَیْهِ السَّلَامُ) دَیْناً عَلَیْهِ فَقَالَ: قُلِ اللَّهُمَّ یَا فَارِجَ الْهَمِّ وَ مُنَفِّسَ الْغَمِّ وَ مُذْهِبَ الْأَحْزَانِ وَ مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّینَ رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا أَنْتَ رَحْمَانِی وَ رَحْمَانُ کُلِّ شَیْءٍ فَارْحَمْنِی رَحْمَهً تُغْنِینِی بِهَا عَنْ رَحْمَهِ مَنْ سِوَاکَ وَ تَقْضِی بِهَا عَنِّی الدَّیْنَ فَلَوْ کَانَ عَلَیْکَ مِلْءُ لْأَرْضِ ذَهَباً لَأَدَّاهُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْکَ بِمَنِّهِ. (جنه الأمان الواقیه ص ۱۷۴)
شخصی نزد عیسی (علیه السلام) از دِین (بدهی) خود نالید.حضرت به او فرمود: پس این دعا را بخوان: بار خدایا! ای گشایشگر نگرانیها و بر طرف کننده غصهها و ای از بین برنده حزن و اندوه و ای اجابت کننده دعای نیازمندان و ای بخشنده و مهربان دنیا وآخرت. تو بخشنده هستی و بخشندهی همه چیز. پس به من رحم کن و مرا از رحمت غیر خودت بی نیاز کن. و دِین مرا ادا کن.
حضرت فرمود : اگر دِین تو به اندازهی زمینِ پر از طلا باشد، خدا به لطف خویش آن را ادا میکند.
وَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) دَیْناً لِی عَلَى أُنَاسٍ فَقَالَ: قُلِ اللَّهُمَ لَحْظَهً مِنْ لَحَظَاتِکَ تَیَسَّرْ عَلَى غُرَمَائِی بِهَا الْقَضَاءَ وَ تَیَسَّرْ لِی بِهَا الِاقْتِضَاءَ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. (کافی ج۲ ص ۵۵۴)
ولید بن صبیح: به حضرت صادق (علیه السلام) از وامى که از من به گردن مردمى است (و من از آنها بستانکارم و نمیتوانند یا نمیخواهند بدهند) شکایت بردم. فرمود: بگو:
بار خدایا ! نظرى فرما که بدهکارانِ من توان پرداخت یابند و من توانِ دریافت. تو بر هر چیز توانایى.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ لَقِیتُ شِدَّهً مِنْ وَسْوَسَهِ الصَّدْرِ وَ أَنَا رَجُلٌ مَدِینٌ مُعِیلٌ مُحْوِجٌ فَقَالَ: لَهُ کَرِّرْ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ { تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ.} (فرقان /۲۵ ) { وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً } (اسراء/ ۱۱۱) فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ جَاءَهُ فَقَالَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی وَسْوَسَهَ صَدْرِی وَ قَضَى عَنِّی دَیْنِی وَ وَسَّعَ عَلَیَّ رِزْقِی. (کافی ج۲ ص۵۵۵)
مردى نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله) آمده عرض کرد: اى رسول خدا! من از وسوسهی خاطر سختى کشیدهام، و مردى عیالوار و بدهکار و نیازمند هستم. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به او فرمود: این کلمات را بسیار بگو: { و بر آن زنده ای که هرگز نمیمیرد توکّل کن. } {و همه ستایشها ویژه خداست که نه فرزندی گرفته و نه در فرمانروایی شریکی دارد و نه او را به سبب ناتوانی و ذلّت یار و یاوری است. و او را بسیار بزرگ شمار.} پس زمانى نگذشت که آن مرد نزد آن حضرت آمده و عرض کرد: خداوند وسوسه خاطرم را برطرف کرد و بدهى و قرضم را ادا فرمود و روزیم را فراوان ساخت.
مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) کَانَ کَتَبَهُ لِی فِی قِرْطَاسٍ: اللَّهُمَّ ارْدُدْ إِلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ مَظَالِمَهُمُ الَّتِی قِبَلِی صَغِیرَهَا وَ کَبِیرَهَا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ وَ مَا لَمْ تَبْلُغْهُ قُوَّتِی وَ لَمْ تَسَعْهُ ذَاتُ یَدِی وَ لَمْ یَقْوَ عَلَیْهِ بَدَنِی وَ یَقِینِی وَ نَفْسِی فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ مَا عِنْدَکَ مِنْ فَضْلِکَ ثُمَّ لَا تَخْلُفْ عَلَیَّ مِنْهُ شَیْئاً تَقْضِیهِ مِنْ حَسَنَاتِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الدِّینَ کَمَا شُرِعَ وَ أَنَّ الْإِسْلَامَ کَمَا وُصِفَ وَ أَنَّ الْکِتَابَ کَمَا أُنْزِلَ وَ أَنَّ الْقَوْلَ کَمَا حُدِّثَ { وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ.} (نور/۲۵) ذَکَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ بِخَیْرٍ وَ حَیَّا مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ بِالسَّلَامِ.(کافی ج۲ ص ۵۵۵)
موسى بن بکر از حضرت کاظم (علیه السّلام) روایت کند که (براى پرداخت بدهکارى که داشتم این دعا را) براى من در کاغذى نوشت: خداوندا! بازگردان به سوى همه آفریدگانت، مظلمههاى ایشان را که بر عهدهی من است، خُرد آنها را و بزرگ آنها را، در آسانى از تو و عافیت، و آنچه نرسد به آن توانایى من، و فرا نگیرد آن را آنچه در دست من است، و توانایى ندارد بر آن، تن من و یقین من و جان من. پس برسان آن را و بده از جانب من، از بسیار آنچه نزد تو است از فضل تو؛ پس باز پس مگذار بر من از آن چیزى را که ادا کند آن را از ثوابهاى من. اى مهربانتر از مهربانان! گواهى مىدهم که نیست خدایى، مگر خداى تنها. نیست شریکى از برایش، و گواهى مىدهم که محمد بنده و فرستاده او است، و آنکه دین، چنان است که مشروع و بیان شده، و آن که اسلام، چنان است که وصف شده، و آنکه قرآن، چنان است که فرو فرستاده شده، و آنکه گفتار، چنان است که حدیث شده، { و آن که خدا، او است حقِ آشکار.} یاد کند خدا محمد و خاندان او را به خوبى، و درود گوید محمد و خاندان او را به سلام. (کافى ج۴ ص۴۹۷)
۶- آثار قرض دادن در دنیا
اَللهُ تَعالی: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً ۚ وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. (بقره/۲۴۵)
کیست آنکه به خدا وام نیکو دهد، تا آن را برایش چندین برابر بیافزاید؟ و خداست که [روزی را] تنگ میگیرد و وسعت می دهد؛ و [همه شما برای دریافت پاداش] به سوی او بازگردانده میشوید.
اَللهُ تَعالی: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ. (حدید/ ۱۱)
کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا خدا آن را برای او دو چندان کند و او را پاداشی نیکو و با ارزش باشد؟
اَللهُ تَعالی: إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ . (حدید/ ۱۸)
بی تردید مردان و زنان انفاق کننده و آنان که به خدا وام نیکو داده اند، [وامشان در پیشگاه خدا] برای آنان دو چندان شود، و برای آنان پاداش باارزشی است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُقْرِضُ مُؤْمِناً یَلْتَمِسُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا حَسَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَهُ بِحِسَابِ الصَّدَقَهِ … (بحار الأنوار ج۷۱ ص ۳۱۱)
و مومنی نیست که برای رضای خدا به مومنی قرض بدهد، مگر اینکه خدا مزد صدقه به او بدهد؛ …
۷- آثار قرض دادن در آخرت
… وَ قَالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاهَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاهَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ. (مائده/۱۲)
…و خدا به آنان فرمود: یقیناً من با شمایم، اگر نماز را برپا دارید، و زکات بپردازید، و به پیامبرانم ایمان آورید، و آنان را تقویت و یاری کنید و به خدا وامی نیکو دهید، مسلماً گناهانتان را محو میکنم، و شما را در بهشتهایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است در میآورم؛ پس هر که از شما بعد از این کافر شود، یقیناً راه راست را گم کرده است.
اَللهُ تَعالی: وَ أَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَ آتُوا الزَّکَاهَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ . (مزمل/۲۰)
و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و وام نیکو به خدا بدهید؛ و آنچه را از عمل خیر برای خود پیش میفرستید، آن را نزد خدا به بهترین صورت و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بخواهید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
اَللهُ تَعالی: إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ . (تغابن/۱۷)
اگر به خدا وام نیکو دهید، آن را برای شما دو چندان میکند و شما را می آمرزد و خدا عطا کنندهی پاداش فراوان در برابر عمل اندک میباشد و بردبار است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا مِنْ شَیْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ إِخْرَاجِ الدِّرْهَمِ إِلَى الْإِمَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَجْعَلُ لَهُ الدِّرْهَمَ فِی الْجَنَّهِ مِثْلَ جَبَلِ أُحُدٍ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ: {مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ.} (حدید: ۱۱) ثُمَّ قَالَ: هُوَ وَ اللَّهِ فِی صِلَهِ الْإِمَامِ خَاصَّهً. (بحار الأنوار ج۲۴ ص ۲۷۹ )
چیزی در نظر خدای عزیز و بلندمرتبه محبوبتر از پول دادن به امام نیست. و همانا خداوند درهمی را که به امام میدهند، در بهشت مانند کوه احد قرار میدهد. سپس گفت، خداوند میفرماید: { کیست آن کس که به خدا وامى نیکو دهد تا [نتیجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟ } فرمود: به خدا قسم! این اختصاص به رسیدگی و پیوند با امام دارد.
۸- پاداش قرض دادن
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهُ عَلَى النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): {مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها.} (نمل/ ۸۹ ) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): اللَّهُمَّ زِدْنِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى { مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.} (أنعام/۱۶۰) فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): اللَّهُمَّ زِدْنِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً (البقره/ ۲۴۵) فَعَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): أَنَّ الْکَثِیرَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُحْصَى وَ لَیْسَ لَهُ مُنْتَهَى. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۴۶)
هنگامی که آیه : { هر کس نیکى به میان آورد، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت. } به رسول گرامی (صلی اللَّه علیه و آله) نازل شد، عرض کرد: خدایا! بیشتر از این عنایت فرما. خداوند بزرگ و برتر این آیه را نازل فرمود: { هر کس کار نیکى بیاورد، ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت. } پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله) عرض کرد: خدایا! بیش از این عنایت فرما. خدای عزیز و بلندمرتبه این آیه را نازل کرد: {چه کسی حاضر است که به خدا قرض حسن و وام خوب و صدقه در راه خدا و برای خدا بدهد که خداوند به او پاداش مضاعف و اضافههای زیاد به او عنایت فرماید.} پیامبر اسلام (صلی اللَّه علیه و آله) متوجه شد که کثیر و زیاد از نظر خدای عزیز و بلندمرتبه به قدری زیاد است که حد و نهایت نداشته و قابل احصاء نیست.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَلَى بَابِ الْجَنَّهِ مَکْتُوبٌ الْقَرْضُ بِثَمَانِیَهَ عَشَرَ وَ الصَّدَقَهُ بِعَشَرَهٍ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْقَرْضَ لَا یَکُونُ إِلَّا فِی یَدِ الْمُحْتَاجِ وَ الصَّدَقَهَ رُبَّمَا وَقَعَتْ فِی یَدِ غَیْرِ مُحْتَاجٍ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۸)
بر در بهشت نوشته شده است: ثواب قرض دادن، هجده برابر و ثواب صدقه، ده برابر است؛ چرا که قرض همواره به نیازمند داده میشود و صدقه گاهی در دست غیر نیازمند قرار میگیرد.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا مِنْ مُسْلِمٍ أَقْرَضَ مُسْلِماً یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ حَسَنَاتُ الصَّدَقَهِ حَتَّى یَرُدَّهُ عَلَیْهِ. (مستدرک الوسائل ج۱۲ ص ۳۶۵ )
هیج مسلمانی نباشد که به مسلمان دیگر قرض الحسنه بدهد، جز آنکه خداوند هر روز ثواب صدقه دادن آن را به حساب وی ثبت کند، تا زمانی که آن مال به او باز گردد.
۹- ترجیح قرض به صدقه
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَکْتُوبٌ عَلَى بَابِ الْجَنَّهِ الصَّدَقَهُ بِعَشَرَهٍ وَ الْقَرْضُ بِثَمَانِیَهَ عَشَرَ وَ إِنَّمَا صَارَ الْقَرْضُ أَفْضَلَ مِنَ الصَّدَقَهِ لِأَنَّ الْمُسْتَقْرِضَ لَا یَسْتَقْرِضُ إِلَّا مِنْ حَاجَهٍ وَ قَدْ یَطْلُبُ الصَّدَقَهَ مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَیْهَا.(بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۹)
بر در بهشت نوشته شده است: ثواب صدقه ده برابر و قرض هیجده برابر است و قرض از صدقه برتر است، زیرا قرض کننده جز از روی نیاز قرض نمیکند، ولی گاهی غیرنیازمند درخواست صدقه میکند.
اَلْعَسْکَرِیُّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَمَّا الْقَرْضُ فَقَرْضُ دِرْهَمٍ کَصَدَقَهِ دِرْهَمَیْنِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): فَقَالَ: هُوَ عَلَى الْأَغْنِیَاءِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۰ )
اما قرض؛ قرض دادنِ یک درهم، همانند صدقه دادن دو درهم است. از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: قرض دادن بر عهده اغنیاء است.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَلْفُ دِرْهَمٍ أُقْرِضُهَا مَرَّتَیْنِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِهَا مَرَّهً وَ کَمَا لَا یَحِلُّ لِغَرِیمِکَ أَنْ یَمْطُلَکَ وَ هُوَ مُوسِرٌ فَکَذَلِکَ لَا یَحِلُّ لَکَ أَنْ تُعْسِرَهُ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مُعْسِرٌ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۹ )
اگر مبلغ هزار درهم، دو بار قرض داده شود، در نزد من خوشایندتر از آن است که آن هزار درهم یک بار (و یک جا) صدقه داده شود. و همچنان که برای آن شخصی که از تو قرض میگیرد، جایز نیست در صورت توانایی، بازدهی قرض خود را به تأخیر بیاندازد، برای تو نیز جایز نیست – اگر بدانی که او در مضیقه و تنگدستی است – او را در فشار قرار دهی.
۱۰- کمک خداوند به قرض گیرنده
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّ مَنْ کَانَ عَلَیْهِ دَیْنٌ یَنْوِی قَضَاءَهُ یُنْصَبُ مِنَ اللَّهِ حَافِظَانِ یُعِینَانِهِ عَلَى الْأَدَاءِ فَإِنْ قَصَرَتْ نِیَّتُهُ نَقَصُوا عَنْهُ مِنَ الْمَعُونَهِ بِمِقْدَارِ مَا یَقْصُرُ مِنْ نِیَّتِهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۷)
هر کس قرضی بر گردن داشته باشد و قصد پرداخت آن را کند، از جانب خداوند دو [فرشته] نگهبان بر او گماشته میشود تا او را بر ادای قرضش یاری کنند. پس هرگاه آن شخص در انجام نیت خویش کوتاهی کند، به اندازه کوتاهیاش از میزان یاری آن دو فرشته نگهبان کاسته میشود.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ اللَّهَ مَعَ الدَّائِنِ حَتَّى یَقْضِیَ دَیْنَهُ مَا لَمْ یَکُنْ دَیْنُهُ فِی أَمْرٍ یَکْرَهُهُ اللَّهُ …(بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۳)
تا وقتی که قرض در مورد کار ناخوشایند خداوند نباشد، خداوند با بدهکار است تا قرضش را بپردازد…
۱۱- اهمیت پس دادن قرض
اَللهُ تَعالی: فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ. (بقره /۲۸۳)
و اگر برخی از شما برخی دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپردهی وی را بازپس دهد؛ و باید از خداوند که پروردگار اوست، پروا کند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: السُّرَّاقُ ثَلَاثَهٌ مَانِعُ الزَّکَاهِ وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّسَاءِ وَ کَذَلِکَ مَنِ اسْتَدَانَ وَ لَمْ یَنْوِ قَضَاءَهُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۶)
دزدها سه گروهاند: کسانی که زکات نپردازند، و کسانی که مهریه زنان را حلال شمارند، و نیز کسانی که وام و قرضی بگیرند و قصد پرداخت آن را نداشته باشند.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کُلُّ ذَنْبٍ یُکَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ إِلَّا الدَّیْنَ فَإِنَّهُ لَا کَفَّارَهَ لَهُ إِلَّا أَدَاؤُهُ أَوْ یَقْضِیَ صَاحِبُهُ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی لَهُ الْحَقُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۱)
شهادت در راه خدا، کفاره همه گناهان قرار میگیرد به جز قرض، مگر اینکه گیرنده قرض، قرضش را ادا کند و یا صاحب مال آن را بر او ببخشد.
۱۲- ادای بدهی والدین
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: قُبِضَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ ثَمَانُ مِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ الْحَسَنُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) ضَیْعَهً لَهُ بِخَمْسِمِائَهِ أَلْفٍ وَ قَضَاهَا عَنْهُ وَ بَاعَ ضَیْعَهً لَهُ أُخْرَى بِثَلَاثِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَقَضَاهَا عَنْهُ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ یَذَرُ مِنَ الْخُمُسِ شَیْئاً وَ کَانَتْ تَنُوبُهُ نَوَائِبُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۵)
حضرت علی (علیه السّلام) وقتی رحلت کرد که هشتصد هزار درهم قرض داشت. بنابراین امام حسن (علیه السّلام) ملکی از اموال آن بزرگوار را به پانصد هزار درهم و زمینی از وی را به سیصد هزار درهم فروخت و دِین او را ادا کرد. علت این دِین آن بود که آن بزرگوار با وجود گرفتاریهای فراوانی که داشت، چیزی از خمس را برای خود نگاه نمیداشت (و همه را بین مستحقان تقسیم میکرد.).
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قُتِلَ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) بَاعَ ضَیْعَهً لَهُ بِثَلَاثِ مِائَهِ أَلْفٍ لِیَقْضِیَ دَیْنَ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ عِدَاتٍ کَانَتْ عَلَیْهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۵)
امام حسین (علیه السّلام) وقتی به شهادت رسید، مقروض بود و امام زین العابدین (علیه السّلام) ملکی از وی را به سیصد هزار درهم فروخت و دِین ایشان و وعده هایی را که داده بود، ادا کرد.
۱۳- ادای قرض دیگران
الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَدَّعِی عَلَى الْمُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ دَیْناً عَلَیْهِ قَالَ: فَقَالَ: ذَهَبَ بِحَقِّی قَالَ: فَقَالَ: ذَهَبَ بِحَقِّکَ الَّذِی قَتَلَهُ ثُمَّ قَالَ: لِلْوَلِیدِ قُمْ إِلَى الرَّجُلِ فَاقْضِهِ مِنْ حَقِّهِ فَإِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُبَرِّدَ عَلَیْهِ جِلْدَهُ وَ إِنْ کَانَ بَارِداً . (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۳)
پس از کشته شدن معلّی بن خنیس، شخصی نزد امام صادق (علیه السّلام) آمد و ادعا کرد که معلّی به او بدهکار است و گفت: او حق مرا ضایع کرد. امام به او فرمود: کسی که او را کشت، حق تو را از میان برد! سپس ایشان به ولید فرمود: به سوی این مرد برو و حقش را بپرداز؛ زیرا من می خواهم پوست معلی را خنک کنم؛ هر چند که خنک است. (کنایه از برداشتن عذاب از او)
۱۴- آثار قرض ندادن
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنِ احْتَاجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِی قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۸)
هر کس برادر مسلمانش در قرض به وی نیاز پیدا کند و توانایی [قرض دادن] داشته باشد و به او ندهد، خداوند بوی بهشت را بر وی حرام میگرداند.
۱۵- اقسام طلبکار و بدهکار
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الدَّیْنُ عَلَى ثَلَاثَهِ وُجُوهٍ رَجُلٌ إِذَا کَانَ لَهُ فَأَنْظَرَ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْهِ أَعْطَى وَ لَمْ یُمَاطِلْ فَذَلِکَ لَهُ وَ لَا عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ إِنْ کَانَ لَهُ اسْتَوْفَى وَ إِنْ کَانَ عَلَیْهِ أَوْفَى فَذَلِکَ لَا لَهُ وَ لَا عَلَیْهِ وَ رَجُلٌ إِذَا کَانَ لَهُ اسْتَوْفَى وَ إِذَا کَانَ عَلَیْهِ مَطَلَ فَذَاکَ عَلَیْهِ وَ لَا لَهُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۷)
وام و قرض بر سه قسم است: اول، کسی که اگر طلبکار باشد، مهلت میدهد و اگر بدهکار باشد، آن را میپردازد و به تأخیر نمیاندازد؛ بنابراین (معامله قرضی با چنین کسی) سودمند است و بی زیان. دوم، کسی که اگر طلبکار باشد، طلب خود را به طور کامل میستاند و نسبت به بدهیاش متعهد است؛ معامله با چنین کسی نه سود دارد نه زیان. سوم، کسی که طلبش را تمام و کمال میستاند و بدهیاش را به تأخیر میاندازد. معامله با چنین کسی زیانبار است و بی سود.
۱۶- قرض به خویشاوندان
إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: { مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ.} (حدید/۱۱ ) قَالَ: نَزَلَتْ فِی صِلَهِ الْأَرْحَامِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۳۸)
اسحاق بن عمار: از ابو ابراهیم (علیه السّلام) درباره سخن خداوند متعال در این آیه پرسیدم: { کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا [نتیجه اش را] برای وی دوچندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟ } ایشان فرمود: این آیه در باب صلهی ارحام (خویشاوندان) نازل شده است.
۱۷- اهتمام به بدهکار نبودن
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خَفِّفُوا الدَّیْنَ فَإِنَّ فِی خِفَّهِ الدَّیْنِ زِیَادَهَ الْعُمُرِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۵)
قرض و دِین خود را کم و سبک کنید، زیرا کم بودن قرض، موجب زیادی عمر میشود.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِیَّاکُمْ وَ الدَّیْنَ فَإِنَّهُ مَذَلَّهٌ بِالنَّهَارِ وَ مَهَمَّهٌ بِاللَّیْلِ وَ قَضَاءٌ فِی الدُّنْیَا وَ قَضَاءٌ فِی الْآخِرَهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۱ )
بپرهیزید از بدهکاری که آن مایه خواری در روز و موجب اندوه در شب است و پرداختنی در دنیا و پرداختنی در آخرت دارد.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الدَّیْنُ رَایَهُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یُذِلَّ عَبْداً وَضَعَهُ فِی عُنُقِهِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۱)
قرض و وام پرچم خدای عزیز و بلندمرتبه در زمین است، و اگر بخواهد بندهای را خوار گرداند، آن را بر گردن او قرار میدهد.
۱۸- زشتی فرار از پرداخت بدهی در حال توانایی و آثار آن
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنْ یَمْطُلْ عَلَى ذِی حَقٍّ حَقَّهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى أَدَاءِ حَقِّهِ فَعَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ خَطِیئَهُ عَشَّارٍ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۶ )
هر کس با وجود توانایی [مالی]، در ادای حقِ صاحب حقی تعلل کند و آن را به تأخیر بیاندازد، در هر روز [تأخیر]، برای او گناه باج گیری نوشته میشود.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَا یُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ الْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ خَمْسَمِائَهِ عَامٍ عَلَى رِجْلَیْهِ حَتَّى یَسِیلَ مِنْ عَرَقِهِ أَوْدِیَهٌ وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هَذَا الظَّالِمُ الَّذِی حَبَسَ عَنِ الْمُؤْمِنِ حَقَّهُ قَالَ فَیُوَبَّخُ أَرْبَعِینَ عَاماً ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۷)
ای یونس! هر که حق مؤمنی را نگهدارد (و از ادای آن سر باز زند)، خداوند در روز قیامت او را به مدت پانصد سال روی دو پایش نگه میدارد تا عرق بدنش یا خونش جاری شود و منادیای از جانب خداوند ندا سر میدهد: این همان ستمکاری است که حق مؤمن را از او دریغ کرده و نزد خویش نگه داشته است. حضرت فرمود: پس چهل سال مورد توبیخ قرار میگیرد، آنگاه فرمان داده میشود که او را به دوزخ برند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَیُّمَا مُؤْمِنٍ حَبَسَ مُؤْمِناً عَنْ مَالِهِ وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَیْهِ لَمْ یَذُقْ وَ اللَّهِ مِنْ طَعَامِ الْجَنَّهِ وَ لَا یَشْرَبُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۷)
هر مؤمنی که مال مؤمنی را در نزد خود نگاه دارد و به او نپردازد، در حالی که آن مؤمن بدان نیازمند است، به خدا سوگند که غذای بهشتی را نخواهد چشید، و از نوشیدنی گوارای سر به مُهر (رحیق مختوم) نخواهد نوشید.
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: کَمَا لَا یَحِلُّ لِلْغَرِیمِ الْمَطْلُ وَ هُوَ مُوسِرٌ کَذَلِکَ لَا یَحِلُّ لِصَاحِبِ الْمَالِ أَنْ یُعْسِرَ الْمُعْسِرَ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۰)
همان گونه که بر بدهکار، در صورتی که توانگر باشد، روا نیست که پرداخت بدهی خود را به تاخیر بیاندازد، بر صاحب مال نیز روا نیست که بدهکار تنگدست را در فشار و تنگنا قرار دهد.
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: اعْلَمْ أَنَّ مَنِ اسْتَدَانَ دَیْناً وَ نَوَى قَضَاءَهُ فَهُوَ فِی أَمَانِ اللَّهِ حَتَّى یَقْضِیَهُ فَإِنْ لَمْ یَنْوِ قَضَاءَهُ فَهُوَ سَارِقٌ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ أَدِّ إِلَى مَنْ لَهُ عَلَیْکَ وَ ارْفُقْ بِمَنْ لَکَ عَلَیْهِ حَتَّى تَأْخُذَهُ مِنْهُ فِی عَفَافٍ وَ کَفَافٍ… . (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۰)
بدان که! هرکس قرضی بگیرد و تصمیم بر پرداخت آن داشته باشد، وی در امان خداست تا آن قرض را بپردازد؛ و اگر تصمیم بر پرداخت آن نداشته باشد، پس او دزد است. بنابراین از خدا بترس و قرض خود را به طلبکارت بپرداز و با کسی که به تو مقروض است، با نرمش و ملایمت رفتار کن تا حقّت را از وی با عفاف و خویشتن داری بگیری…
۱۹- بخشیدن قرض بدهکار در صورت ناتوانی
اَللهُ تَعالی: وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلى مَیْسَرَهٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. (بقره /۲۸۰ )
و اگر [بدهکارتان] تنگدست باشد، پس تا [هنگام] گشایش، مهلتی [به او دهید]؛ و [اگر به راستی قدرت پرداخت ندارد،] بخشیدن آن برای شما بهتر است، اگر بدانید.
۲۰- آثار سخت گیری بر بدهکار ناتوان
إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): إِنَّ لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَهَ دَیْناً عَلَى رَجُلٍ قَدْ مَاتَ کَلَّمْنَاهُ أَنْ یُحَلِّلَهُ فَأَبَى فَقَالَ: وَیْحَهُ أَ مَا یَعْلَمُ أَنَّ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ عَشْراً إِذَا حَلَّلَهُ وَ إِنْ لَمْ یُحَلِّلْهُ إِنَّمَا هُوَ دِرْهَمٌ بَدَلَ دِرْهَمٍ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۰)
ابن عبد الحمید: به امام صادق (علیه السّلام) گفتم: عبد الرحمن بن سیابه قرضی از مردی دارد که مرده است، ما با او گفتگو کردیم که او را حلال کند، اما وی امتناع کرد. پس امام فرمود: وای بر او! آیا نمیداند که چون او را حلال کند، در برابر هر درهمی ده درهم، و اگر او را حلال نکند، تنها درهمی به جای یک درهم نصیب او خواهد شد!
مَرَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) بِرَجُلٍ قَدِ ارْتَفَعَ صَوْتُهُ عَلَى رَجُلٍ یَقْتَضِیهِ شَیْئاً یَسِیراً فَقَالَ: بِکَمْ تُطَالِبُهُ فَذَکَرَ مَبْلَغَهُ فَقَالَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): یَکْفِیکَ أَنَّهُ کَانَ یُقَالُ: لَا دِینَ لِمَنْ لَا مُرُوَّهَ لَهُ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۵۲)
امام صادق (علیه السّلام) بر مردی گذشت که صدایش را بر شخصی که مبلغ ناچیزی به او مقروض بود، بلند کرده بود. پس امام فرمود: چقد از او طلب داری؟ آن مرد مبلغ را بیان کرد. آنگاه امام به او فرمود: برای تو همین کافی است که گفته شود: دین ندارد کسی که مروت ندارد.
دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ: أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مَا لِفُلَانٍ یَشْکُوکَ قَالَ: طَالَبْتُهُ بِحَقِّی فَقَالَ: أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ تَرَى أَنَّکَ إِذَا اسْتَقْصَیْتَ عَلَیْهِ لَمْ تُسِئْ بِهِ أَرَى الَّذِی حَکَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَوْلِهِ: { وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ. } (رعد/۲۱) یَخَافُونَ أَنْ یَجُورَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ اللَّهِ مَا خَافُوا ذَلِکَ وَ لَکِنَّهُمْ خَافُوا الِاسْتِقْصَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ سُوءَ الْحِسَابِ. (بحار الأنوار ج۱۰۰ ص ۱۴۹)
مردی نزد امام صادق (علیه السّلام) آمد، امام پرسید: چرا فلانی از تو شکایت دارد؟ مرد گفت: چون تمام حقم را از او مطالبه کرده ام. امام فرمود: گویا تو فکر کردهای، اگر حقت را به طور کامل از او بگیری، به او بدی نکردهای؟ آیا سخن خدای عزیز و بلندمرتبه را در قرآن ندیدهای که فرمود: { و از سختی حساب بیم دارند. } آیا می ترسند خداوند به آنها ستم کند؟ به خدا سوگند نه! از این نمی ترسند!؟ بلکه آنها از آن میترسند که در حسابشان نهایت دقت و موشکافی صورت گیرد و به همین دلیل خداوند آن را «سوء الحساب» نام نهاد.
ثبت دیدگاه