عناوین موضوعات
اهمیت و فایدهی گفتار
وَ سُئِلَ (أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام) أَیُّ شَیْءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَحْسَنُ فَقَالَ (عَلَیْهِ السَّلَام) الْکَلَامُ فَقِیلَ أَیُّ شَیْءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَقْبَحُ قَالَ الْکَلَامُ ثُمَّ قَالَ بِالْکَلَامِ ابْیَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْکَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ. (بحار الأنوار ج۷۵ ص ۵۵)
از امیر المؤمنین (علیه السلام) سؤال شد: چه چیز بهترین خلق خدا است؟ حضرت فرمود: سخن. باز پرسیدند: چه چیز بدترین خلق خدا است؟ باز فرمود: سخن. سپس فرمود: با سخن است که سپیدرو می شوند و با سخن است که سیاه رو می شوند.
أَمیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. (نهج البلاغه حکمت ۱۴۸)
انسان (و ارزش او) در زیر زبانش نهفته است.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۷)
ایمان بنده استوار نخواهد شد، تا وقتی که قلبش استوار شود و قلبش استوار نخواهد شد، مگر با استواری زبان.
أَنَّهُ- الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام- قَالَ لِرَجُلٍ وَ قَدْ کَلَّمَهُ بِکَلَامٍ کَثِیرٍ فَقَالَ أَیُّهَا الرَّجُلُ تَحْتَقِرُ الْکَلَامَ وَ تَسْتَصْغِرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ رُسُلَهُ حَیْثُ بَعَثَهَا وَ مَعَهَا فِضَّهٌ وَ لَا ذَهَبٌ وَ لَکِنْ بَعَثَهَا بِالْکَلَامِ وَ إِنَّمَا عَرَّفَ اللَّهُ نَفْسَهُ إِلَى خَلْقِهِ بِالْکَلَامِ وَ الدَّلَالاتِ عَلَیْهِ وَ الْأَعْلَامِ. (وسائل الشیعه ج۱۲ ص ۱۹۰)
مسعده بن صدقه از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که پس از سخنان زیادى با مردى، به او فرمود: اى مرد! تو سخن را بیمقدار و کوچک میشمارى! بدان که خداى عزیز و بلندمرتبه، رسولان خود را در هر مورد که فرستاده، با طلا و نقره نفرستاده است، بلکه آنها را با (سلاح) سخن (و بیان) مبعوث فرموده، و خداى عزیز و بلندمرتبه نیز خود را با همان سخن و نشانهها به آنها (به بندگانش) معرفى کرده است.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَام: کَانَ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ یَقُولُ یَا مُبْتَغِیَ الْعِلْمِ إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ خَیْرٍ وَ مِفْتَاحُ شَرٍّ فَاخْتِمْ عَلَى لِسَانِکَ کَمَا تَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِکَ وَ وَرِقِکَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۰۱)
ابوذر رحمه الله علیه میگفت: اى کسب کننده علم! همانا این زبان، کلید خیر و شر است. پس چنان که بر طلا و نقره ات (براى محفوظ ماندن) مُهر می زنى، بر زبانت نیز مُهر بزن.
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: احْسُبُوا کَلَامَکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ یَقِلَّ کَلَامُکُمْ إِلَّا فِی خَیْرٍ { أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ.} (یس/۴۷) عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ الْمُنْفِقَ بِمَنْزِلَهِ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَهِ مَنْ کَانَ عَلَى یَقِینٍ فَشَکَّ فَلْیَمْضِ عَلَى یَقِینِهِ فَإِنَّ الشَّکَّ لَا یَنْقُضُ الْیَقِین… (بحار الأنوار ج۱۰ ص ۹۸)
سخن گفتن را از اعمالتان به حساب آورید تا سخن شما جز در خیر و نیکی کمتر گردد. { آنچه را که خداوند- عزیز و بلندمرتبه – به شما روزی داده، انفاق کنید } که انفاق کننده به منزلهی جهادکننده در راه خداست. پس هر کس یقین کند که هر چه انفاق میکند عوض دارد، کوشش کرده و جان خود را به سخاوت وادار میسازد. هر کس یقین داشته باشد، سپس تردید کند، به دنبال یقینش برود که شکّ یقین را نمیشکند…
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: الْإِنْسَانُ لُبُّهُ لِسَانُهُ وَ عَقْلُهُ دِینُهُ … (بحار الأنوار ج۷۵ ص ۵۶)
زبان آدمی (نمایانگر) مغز اوست. و عقل او (معرّف) دینش است…
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ فِی الْإِنْسَانِ عَشْرَ خِصَالٍ یُظْهِرُهَا لِسَانُهُ: شَاهِدٌ یُخْبِرُ عَنِ الضَّمِیرِ وَ حَاکِمٌ یَفْصِلُ بَیْنَ الْخِطَابِ وَ نَاطِقٌ یُرَدُّ بِهِ الْجَوَابُ وَ شَافِعٌ تُدْرَکُ بِهِ الْحَاجَهُ وَ وَاصِفٌ تُعْرَفُ بِهِ الْأَشْیَاءُ وَ أَمِیرٌ یَأْمُرُ بِالْحَسَنِ وَ وَاعِظٌ یَنْهَى عَنِ الْقَبِیحِ وَ مُعَزٍّ تُسَکَّنُ [تَسْکُنُ] بِهِ الْأَحْزَانُ وَ حَامِدٌ تَجَلَّى بِهِ الضَّغَائِنُ وَ مُونِقٌ یُلْهِی الْأَسْمَاعَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ اعْلَمُوا أَیُّهَا النَّاسُ أَنَّهُ مَنْ لَمْ یَمْلِکْ لِسَانَهُ یَنْدَمْ. (بحار الأنوار ج۷۴ ص ۲۸۳)
اى مردم! همانا انسان را ده خصلت است که با زبانش آنها را آشکار میسازد: شاهدی است که از درونش گزارش میدهد. حاکمی که میان مردم قضاوت کند. ناطقى که به وسیلهی آن به پرسشها پاسخ داده میشود. واسطهای که با آن حاجت برآورده میشود. وصف کنندهای که با آن اشیاء شناخته میشود. فرماندهى که به کار نیک فرمان میدهد. پند دهندهاى که از زشتى جلوگیرى میکند. تسلیت دهندهاى که غمها را آرامش میدهد. حاضری که با آن کینهها برطرف میشود. دلربایى است که از آن گوشها لذت برند. اى مردم! در خاموشى، از سخن حکیمانه خیرى نیست، چنانکه در گفتار جاهلانه خیرى وجود ندارد. بدانید مردم! هر کس اختیار زبانش را نداشته باشد، پشیمان شود.
السجّادُ عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ کُلَّ یَوْمٍ عَلَى جَوَارِحِهِ فَیَقُولُ کَیْفَ أَصْبَحْتُمْ فَیَقُولُونَ بِخَیْرٍ إِنْ تَرَکْتَنَا وَ یَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِینَا وَ یُنَاشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ بِکَ وَ نُعَاقَبُ بِکَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۷۷)
زبان انسان هر روز با سایر اعضا و جوارح مواجه میشود و میپرسد: حالتان چطور است؟ پاسخ زبان را که میدهند، میگویند: حال ما خوب است، اگر تو بگذاری! و زبان را سوگند میدهند که تو را به خدا، که ما را مراعات کنی که ثواب ما و عقاب ما بسته به رفتار تو است.
الگوهای گفتار
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: أَلَا إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَهٌ مِنَ الْإِنْسَانِ فَلَا یُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ وَ لَا یُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْکَلَامِ وَ فِینَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَیْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ وَ اعْلَمُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ أَنَّکُمْ فِی زَمَانٍ الْقَائِلُ فِیهِ بِالْحَقِّ قَلِیلٌ وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ کَلِیلٌ وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِیلٌ أهْلُهُ مُعْتَکِفُونَ عَلَى الْعِصْیَانِ، مُصْطَلِحُونَ عَلَى الْإِدْهَانِ الْخَبَرَ. (نهج البلاغه خطبه ۲۳۳)
آگاه باشید، همانا زبان، پارهاى از وجود انسان است، اگر آمادگى نداشته باشد، سخن نمیگوید، و به هنگام آمادگى، گفتار او را مهلت نمیدهد، همانا ما(اهل بیت) امیران سخن هستیم، درخت سخن در ما ریشه دوانده، و شاخه هاى آن بر ما سایه افکنده است. خدا شما را رحمت کند، بدانید که همانا شما در روزگارى هستید که گوینده حق اندک، و زبان از گفتار راست و حق عاجز است، و حق طلبان خوار و بى ارزشند، مردم این زمان همدم گناهند و بر سازش و سستی همگام…
آداب گفتار
۳-۱- گفتار عاقلانه
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَص الْکَلَامُ. (نهج البلاغه حکمت ۷۱)
عقل چون کامل گردد، گفتار اندک شود.
العَسکری عَلَیْهِ السَّلَام: قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکِیمِ فِی قَلْبِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۱۲)
قلب احمق و نادان، در دهان او است و دهان حکیم و دانشمند، در قلب او است.
فِی وَصِیَّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ لِلْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا: یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلْعَاقِلِ مِنْ أَنْ یَنْظُرَ فِی شَأْنِهِ فَلْیَحْفَظْ لِسَانَهُ وَ لْیَعْرِفْ أَهْلَ زَمَانِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۰۷)
ای فرزندم! چاره نیست و بر عاقل لازم است که در کار خود دقت کند. بنابراین باید زبانش را حفظ کرده و اهل زمان و مردم را خوب بشناسد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ مَازَ مَوْضِعَ کَلَامِهِ مِنْ عَقْلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ فِیمَا لَا یَعْنِیهِ. (وسائل الشیعه ج ۱۲ ص ۱۹۸)
هر که موقعیّت گفتارش را با عقلش تمیز دهد، سخنش در چیزهایی که سودى ندارد کاسته می شود.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّ مِنْ عَلَامَهِ الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ یُجِیبُ إِذَا سُئِلَ وَ یَنْطِقُ إِذَا عَجَزَ الْقَوْمُ عَنِ الْکَلَامِ وَ یُشِیرُ بِالرَّأْیِ الَّذِی فِیهِ صَلَاحُ أَهْلِهِ فَمَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ الثَّلَاثِ شَیْءٌ فَهُوَ أَحْمَقُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۸)
از علامت و نشانهی عاقل این است که در او سه خصلت باشد: هنگامی که چیزی از او سؤال شد، پاسخ بگوید. هنگامی که دیگران از سخن گفتن عاجز و ناتوان شدند، سخنرانی و نطق کند و نظری که به مصلحت باشد اظهار کند. پس کسی که این خصلتها در او نباشد احمق است .
۳-۲- فصاحت
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: ذَلَاقَهُ اللِّسَانِ رَأْسُ الْمَالِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
زبانِ فصیح، سرمایه است.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: وَ الْفَصَاحَهُ زِینَهُ الْکَلَام. (بحار الأنوار ج۷۴ ص ۱۳۱)
و فصیح گفتن، زینت کلام است.
۳-۳- نیک گفتاری
الله تعالی: وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً. (بقره/ ۸۳)
و به مردمان سخن نیک گویید.
الله تعالی: قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً » (اسراء/۵۳)
و به بندگانم بگو: آنچه را که بهتر است بگویند. همانا که شیطان میانشان را به هم میزند. زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است.
الله تعالی: وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً. (فرقان/ ۶۳)
و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ میدهند.
الله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً. ( أحزاب/ ۷۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید.
تفسیر قوله عز وجل: { وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً.} (بقره/۸۳) قالَ الصادقُ (عَلَیْهِ السَّلَام): وَ قُولُوا لِلنَّاسِ کُلِّهِمْ حُسْناً مُؤْمِنِهِمْ وَ مُخَالِفِهِمْ أَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ بِشْرَهُ وَ أَمَّا الْمُخَالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُدَارَاهِ لِاجْتِذَابِهِمْ فَإِنْ یَیْأَسْ مِنْ ذَلِکَ یَکُفَّ شُرُورَهُمْ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِخْوَانِهِ الْمُؤْمِنِینَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۰۹)
در تفسیر آیه { با مردم نیکوسخن بگویید. } ، امام صادق (علیه السّلام) فرمود: یعنی با همهی مردم چه مؤمن و چه مخالف، گفتار نیک داشته باشید، اما با مؤمن با یک چهرهی باز و خوشحالی و محبت، و اما با مخالفین به منظور جلب آنها به طرف حق و حقیقت، با کمال مدارا و نرمش؛ واگر از جذب آنان ناامید شُدید، لااقل این نتیجه را دارد که شر و مزاحمت آنان را از خود و برادران مؤمن بازداشتهاید.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام : کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْلِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
رفتار و گفتار شما باید موجب زینت ما باشد، نه اینکه باعث خِجلت و شرم ما باشد. درباره مردم سخنان نیکو بگویید و زبان خود را از سخنان بیمورد و زیادی و از حرفهای زشت باز دارید.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام : لَا تَقُولُوا إِلَّا خَیْراً حَتَّى تَعْلَمُوا مَا هُوَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۱۰)
در حق مردم به جز خوبی نگویید، تا وقتی که بدانید قضیه از چه قرار است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: أَلَا وَ قُولُوا خَیْراً تُعْرَفُوا بِهِ وَ اعْمَلُوا بِهِ تَکُونُوا مِنْ أَهْلِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۱۱)
سخن خیر و خوب بگویید که به این صفت معروف میشوید و عمل به خیر کنید تا از نیکان و اهل خیر باشید.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا أَنْفَقَ النَّاسُ مِنْ نَفَقَهٍ أَحَبَّ مِنْ قَوْلِ الْخَیْرِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۱۱)
سوگند به آن خدایی که جانم در دست او است! مردم نفقهای محبوبتر از سخن نیک انفاق نکردهاند!
أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِیِّ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَام وَ الْبَیْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ فَقَالَ إِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحْسِنْ صُحْبَهَ مَنْ صَحِبَهُ وَ مُرَافَقَهَ مَنْ رَافَقَهُ وَ مُمَالَحَهَ مَنْ مَالَحَهُ وَ مُخَالَقَهَ مَنْ خَالَقَهُ. (بحار الأنوار ج۷۱ ص ۱۶۱)
ابی ربیع شامی: ما نزد امام صادق علیه السلام بودیم و اتاق پُر بود. سپس آن حضرت فرمود: از ما نیست کسی که با همنشین خود، همصحبتیِ نیکو نداشته باشد و با رفیقش، حُسن رفاقت و همراهی خوب نداشته باشد.
الْبَاقِرُ (عَلَیْهِ السَّلَام) فِی قَوْلِهِ: { وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً. } (بقره/۸۳) قَالَ قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ یُحِبُّ الْحَیِیَّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّفَ. (بحار الأنوار ج۷۱ ص ۱۶۱)
امام باقر (علیه السلام) در تفسیر قول خدا { و به مردمان سخن نیک گویید. } ، فرمود: با مردم به نیکوترین سخنى که دوست دارید آنان به شما بگویند، سخن گویید. زیرا که خداوند از فردى که مؤمنان را لعن میکند و بدیشان ناسزا میگوید و طعنه میزند بیزار است، و از ناسزاگوىِ بىآبرو؛ و گداىِ سمج نفرت دارد. و فرد با حیا و بردبار، و پاکدامن و پارسا را دوست میدارد.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه:رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً قَالَ خَیْراً فَغَنِمَ أَوْ سَکَتَ عَنْ سُوءٍ فَسَلِمَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۳)
خداوند رحمت کند آن بندهای را که خیر گوید و بهره برد یا از گفتار بدی سکوت کند و سالم بماند .
۳-۴- اثر بخشی کلام
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. (نهج البلاغه حکمت ۱۴۰)
سخن بگویید تا شناخته شوید، همانا که ارزش انسان در زیر زبانش نهفته است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ. (نهج البلاغه حکمت ۳۹۴)
چه بسا گفتاری که مؤثرتر از قدرت و سلطنت است.
اَلسّجادُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَام) مَنْ أَفْصَحُ النَّاسِ قَالَ الْمُجِیبُ الْمُسْکِتُ عِنْدَ بَدِیهَهِ السُّؤَالِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۰)
از حضرت علی (علیه السّلام) سؤال شد: با فصاحتترین مردم کیست؟ فرمود: فصیحترین مردم آن کسی است که در مقابل سؤالِ ناگهانی، پاسخی دهد که سوال کننده را ساکت سازد.
۳-۵- دقت و مراقبت
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: إِنَّ عَلَى لِسَانِ کُلِّ قَائِلٍ رَقِیباً فَلْیَتَّقِ اللَّهَ الْعَبْدُ وَ لْیَنْظُرْ مَا یَقُولُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۷۷)
بر زبان هر گوینده، نگهبانى مراقب است، پس بنده باید از خدا پروا داشته باشد، و بنگرد که چه میگوید.
فِیمَا أَوْصَى بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَام) إِلَى ابْنِهِ (عَلَیْهِ السَّلَام) : یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلْعَاقِلِ مِنْ أَنْ یَنْظُرَ فِی شَأْنِهِ فَلْیَحْفَظْ لِسَانَهُ وَ لْیَعْرِفْ أَهْلَ زَمَانِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۱)
از جمله وصایای امیر مؤمنان (علیه السّلام) به فرزندشان (علیه السّلام) است که: ای فرزندم! خردمند لازم است که در کارهای خود تأمّل و دقت کند. بنابراین باید زبانش را حفظ کند و مردمِ زمانش را خوب بشناسد.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَام) لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ : لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَمُ. (نهج البلاغه حکمت ۳۸۲)
امیر مؤمنان (علیه السّلام) به فرزندش محمد بن حنفیه فرمود: آنچه را که نمی دانی نگو و بلکه همه آنچه را که می دانی، مگو .
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام : إِذَا أَفْلَتَتْ مِنْ أَحَدِکُمْ کَلِمَهُ جَفَاءٍ یَخَافُ مِنْهَا عَلَى نَفْسِهِ فَلْیُتْبِعْهَا بِکَلِمَهٍ تُعْجَبُ مِنْهَا تُحْفَظُ عَلَیْهِ وَ تُنْسَى تِلْکَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۱۱)
ممکن است از دهان یکی از شما یک کلمهی زشتی بیرون آید که باعث خطر جانی برای او شود. پس لازم است به دنبال آن، سخنی بگوید که جبران کند تا آن سخن اولی فراموش شده و جانش محفوظ گردد.
إِبْرَاهِیم بْنِ الْعَبَّاسِ: مَا رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلَام) جَفَا أَحَداً بِکَلِمَهٍ قَطُّ وَ لَا رَأَیْتُهُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ کَلَامَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْهُ… (عیون أخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص ۱۸۴)
ابراهیم بن عباس: من هرگز حضرت ابى الحسن الرضا (علیه السلام) را ندیدم که در تکلم کردن به کسى ستم کند و بد بگوید و ندیدم سخن کسى را قطع کند؛ بلکه صبر میکرد تا او از سخن گفتن فارغ میشد بعد از آن تکلم میفرمود …
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: عَنْ أَبِی ذَرٍّ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: اجْعَلِ الْکَلَامَ کَلِمَتَیْنِ کَلِمَهَ خَیْرٍ تَقُولُهَا وَ کَلِمَهَ شَرٍّ تَسْکُتُ عَنْهَا وَ الثَّالِثَهُ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ لَا تُرِدْهَا. (مشکاه الأنوار ص ۱۷۶)
ابوذر میگفت: سخن را در دو کلمه قرار بده، سخن نیک را بگو و انتشار بده و سخن شر را بر زبان نیاور و سخنى که نه سود میدهد و نه زیان میرساند، اظهار مکن.
۳-۶- اعتدال و میانهروی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: …تَحَرَّ الْقَصْدَ مِنَ الْقَوْلِ فَإِنَّهُ مَنْ تَحَرَّى الْقَصْدَ خَفَّتْ عَلَیْهِ الْمُؤَنُ. (تحف العقول ص ۹۸)
در سخن گفتن مراعات حدّ میانه را انجام دهید، چرا که این عمل هزینه را سبک کند.
۳-۷- گفتار به موقع
الرّضا عَلَیْهِ السَّلَام: … وَ لَا یَتَکَلَّمُ إِلَّا فِیمَا رَجَا ثَوَابَهُ إِذَا تَکَلَّمَ أَطْرَقَ جُلَسَاؤُهُ کَأَنَّمَا عَلَى رُءُوسِهِمُ الطَّیْرُ وَ إِذَا سَکَتَ تَکَلَّمُوا وَ لَا یَتَنَازَعُونَ عِنْدَهُ الْحَدِیثَ وَ إِذَا تَکَلَّمَ عِنْدَهُ أَحَدٌ أَنْصَتُوا لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ حَدِیثِهِ یَضْحَکُ مِمَّا یَضْحَکُونَ مِنْهُ وَ یَتَعَجَّبُ مِمَّا یَتَعَجَّبُونَ مِنْهُ وَ یَصْبِرُ لِلْغَرِیبِ عَلَى الْجَفْوَهِ فِی الْمَسْأَلَهِ وَ الْمَنْطِقِ حَتَّى إِنْ کَانَ أَصْحَابُهُ لَیَسْتَجْلِبُونَهُمْ وَ یَقُولُ إِذَا رَأَیْتُمْ طَالِبَ حَاجَهٍ یَطْلُبُهَا فَارْفِدُوهُ وَ لَا یَقْبَلُ الثَّنَاءَ إِلَّا مِنْ مُکَافِئٍ وَ لَا یَقْطَعُ عَلَى أَحَدٍ کَلَامَهُ حَتَّى یَجُوزَهُ فَیَقْطَعَهُ بِنَهْیٍ أَوْ قِیَامٍ. (عیون أخبار الرضا علیه السلام ج۱ ص ۳۱۹)
امام رضا (علیه السلام) … در وصف حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) : و در موردى تکلّم میفرمودند که امید ثواب داشتند، وقتى صحبت میکردند همه ساکت بودند و کسى کوچکترین حرکتى نمیکرد و هر گاه سکوت میفرمود، دیگران صحبت میکردند. در حضور ایشان، مجال سخن گفتن را از یکدیگر نمیگرفتند. اگر کسى در خدمت آن حضرت صحبت میکرد، بقیه سکوت میکردند تا سخن او تمام شود، بعد به کلام اوّلشان بر میگشتند. به هر چه دیگران را میخندانید، حضرت میخندید، و از هر چیز که دیگران تعجّب میکردند تعجّب میفرمود. در مقابل افراد غریب که در گفتار و درخواست، رفتار درستى نداشتند صبر میکرد، و حتّى اصحاب آن حضرت به دنبال چنین افرادى میگشتند و حضرت میفرمودند: وقتى حاجتمندى را دیدید که در پى برآوردن نیاز خویش است، او را کمک کنید. ایشان حمد و ثناى افراد ضعیف الایمان و منافق را نمیپذیرفتند، و کلام کسی را قطع نمیکردند، مگر زمانى که خود قطع کند یا وقت بگذرد، که در این صورت کلامش را یا با نهى کردن و یا برخاستن از مجلس، قطع میکردند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام : اسْتَمِعُوا مِنِّی کَلَاماً هُوَ خَیْرٌ مِنَ الدِّرْهَمِ الْمَدْقُوقَهِ لَا تَکَلَّمَنَّ بِمَا لَا یَعْنِیکَ وَ دَعْ کَثِیراً مِنَ الْکَلَامِ فِیمَا یَعْنِیکَ حَتَّى تَجِدَ لَهُ مَوْضِعاً فَرُبَّ مُتَکَلِّمٍ بِحَقٍّ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ فَعَنِتَ وَ لَا تُمَارِیَنَّ سَفِیهاً وَ لَا حَلِیماً فَإِنَّ الْحَلِیمَ یَقْلِیکَ وَ السَّفِیهَ یُرْدِیکَ وَ اذْکُرْ أَخَاکَ إِذَا تَغَیَّبَ عَنْکَ بِأَحْسَنَ مِمَّا تُحِبُّ أَنْ یَذْکُرَکَ بِهِ إِذَا تَغَیَّبْتَ عَنْهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ هَذَا هُوَ الْعَمَلُ وَ اعْمَلْ عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ مَجْزِیٌّ بِالْإِحْسَانِ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَامِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۸)
از من سخنی بشنوید که از دِرهم های خوب، بهتر است. از سخنی که به حالت فایده ای ندارد، بپرهیز. و خیلی از سخنان مفید را هم رها کن، تا موقعی که مورد مناسب و بجایی به دست آوری. چه بسا گویندهی به حق که در غیر مورد سخن گفته و در نتیجه به زحمت و مشقت افتاده است. و هرگز با کسی لجاجت مکن، نه با شخص سفیه و نادان و نه با شخص حلیم و بردبار. که اگر با شخص حلیم و بردبار لجاجت کنی، از تو ناراحت میشود و تو را رها میکند و اگر سفیه باشد، تو را بیمقدار و پست خواهد کرد. اگر برادر دینی تو غایب باشد، او را به بهترین وجه یاد کن؛ بهتر از آن وضعی که دوست داری تو را در نبودنت یادآور شوند. و بدان که عمل و کار این است و کارهای تو مانند اعمال کسی باشد که میداند در مقابل اعمال نیک و بدش، کیفر و پاداش خواهد داشت.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَام: کَلَامٌ فِی حَقٍّ خَیْرٌ مِنْ سُکُوتٍ عَلَى بَاطِلٍ. (وسائل الشیعه ج۱۲ ص ۱۸۴)
سخن گفتن در راه حقّ، بهتر از سکوت بر باطل است.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ رَأَى مَوْضِعَ کَلَامِهِ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا یَعْنِیهِ. (وسائل الشیعه ج۱۲ ص ۱۹۶)
هر که موقعیّت گفتارش را در کردار خود بنگرد، از سخنش کاسته شود، مگر در باره آنچه که براى او سودمند باشد.
۳-۸- کم گویی
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ بَصِیراً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ فَإِنَّ مَنْ حَسَبَ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا یَعْنِیهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۷۸)
بر خردمند لازم است که بینای به زمانش باشد؛ توجه به کار خود داشته باشد؛ و نگهبان زبانش باشد. چون کسی که سخن خود را جزو اعمال خود بداند، سخنان خود را کم میکند، مگر آنچه را که به حالش سودمند باشد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً کَسَرَتْ قُلُوبَهُمْ خَشْیَهُ اللَّهِ فَاسْتَنْکَفُوا مِنَ الْمَنْطِقِ وَ إِنَّهُمْ لَفُصَحَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلَاءُ یَسْتَبِقُونَ إِلَیْهِ بِالْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ لَا یَسْتَکْثِرُونَ لَهُ الْکَثِیرَ وَ لَا یَرْضَوْنَ لَهُ الْقَلِیلَ یَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ وَ إِنَّهُمْ لَأَکْیَاسُ الْأَبْرَارِ. (وسائل الشیعه ج۱۲ ص ۱۹۹)
خداوند را بندگانى است که دلهایشان را خوف خدا شکسته است. با این که فصیح، و عاقل و نجیبند، از سخن گفتن خوددارى میکنند. با انجام کارهاى خوب در نزدیک شدن به خدا بر هم پیشى گیرند، و کار بسیارى را که براى خدا انجام میدهند زیاد نمیشمارند و به کار اندکى که براى او انجام میدهند، راضى نمیشوند. نفس خود را شرور میبینند، در صورتى که زیرکترین نیکانند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ الْفَضْلَ مِنْ کَلَامِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۳)
خوشا به حال کسی که زیادی اموال خود را انفاق کند و از سخن گفتن زیاد خودداری کند.
۳-۹- حفظ زبان
الله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ… قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها کافِرِینَ.(مائده/ ۱۰۱ و۱۰۲)
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از چیزهایى که اگر براى شما آشکار گردد و شما را اندوهناک میکند مپرسید…مردمی که پیش از شما بودند، از آن چیزها سؤال کردند و بدان سبب کافر شدند.
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ وَیْحَکَ وَ هَلْ یُکِبُّ النَّاسَ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص۳۰۳)
شخصی خدمت رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله) رسید و درخواست توصیه و موعظه کرد. حضرت فرمود: زبانت را حفظ کن! عرض کرد: دیگر بفرمایید! فرمود: زبانت را حفظ کن! برای بار سوم تقاضا کرد. حضرت فرمود: زبانت را حفظ کن! وای بر تو! مگر به جز محصولات زبان، چیز دیگری مردم را به صورت در آتش میافکند؟
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ حَفِظَ لِسَانَهُ سَتَرَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۳)
کسی که زبانش را حفظ کند، خداوند عیوب و زشتیهای او را میپوشاند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: الْکَلَامُ فِی وَثَاقِکَ مَا لَمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ فَإِذَا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ وَثَاقَهُ فَاخْزُنْ لِسَانَکَ کَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ فَرُبَّ کَلِمَهٍ سَلَبَتْ نِعْمَهً وَ جَلَبَتْ نَقِمَهً. (نهج البلاغه حکمت ۳۸۱)
تا وقتی که سخن را نگفتهای، در اختیار و در بند تو است. ولی پس از اینکه آن سخن را گفتی، تو در بند او قرار گرفتهای. بنابراین همچنان که طلا و نقرهی خود را حفظ میکنی، زبانت را حفظ کن. پس چه بسا که یک کلمه، نعمتی را از تو سلب کرده و بلایی را به تو متوجه میسازد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام:نَجَاهُ الْمَرْءِ فِی حِفْظِ لِسَانِهِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
نجات انسان در حفظ زبان است.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً قَالَ خَیْراً فَغَنِمَ أَوْ سَکَتَ عَنْ سُوءٍ فَسَلِمَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۳ )
خداوند رحمت کند آن بندهای را که خیر گوید و بهرهمند شود، یا از گفتار بدی سکوت کند و سالم بماند .
عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى: حَضَرْتُ أَبَا الْحَسَنِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ) وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ أَوْصِنِی فَقَالَ احْفَظْ لِسَانَکَ تُعَزَّ وَ لَا تُمَکِّنِ النَّاسَ مِنْ قِیَادِکَ فَتَذِلَّ رَقَبَتُکَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۶)
عثمان بن عیسی: خدمت حضرت ابا الحسن (امام کاظم علیه السّلام) بودم که شخصی به حضرت عرض کرد: مرا وصیتی فرما! فرمود: زبانت را حفظ کن تا عزیز باشی و مهار خود را به دست مردم مده که ذلیل می شوی!
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه:أَمْسِکْ لِسَانَکَ فَإِنَّهَا صَدَقَهٌ تَتَصَدَّقُ بِهَا عَلَى نَفْسِکَ ثُمَّ قَالَ وَ لَا یَعْرِفُ عَبْدٌ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَهُ. (مشکاه الأنوار ص ۱۷۵)
زبانت را نگهدار، که آن براى تو صدقه هست و بعد فرمود: بندهاى به حقیقت ایمان نمیرسد، مگر اینکه زبانش را نگهدارد.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه:إِنَّ أَکْثَرَ خَطَایَا ابْنِ آدَمَ فِی لِسَانِهِ وَ مَنْ کَفَّ لِسَانَهُ سَتَرَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ. (مشکاه الأنوار ص ۱۷۴)
اکثر گناهان فرزند آدم به زبانش مربوط میگردد. هر کس زبانش را حفظ کرد، خداوند زشتیهاى او را حفظ میکند.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَام: إِنَّ دَاوُدَ قَالَ لِسُلَیْمَانَ عَلَیْهِمَا جَمِیعاً السَّلَامُ یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِطُولِ الصَّمْتِ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ النَّدَامَهَ عَلَى طُولِ الصَّمْتِ مَرَّهً وَاحِدَهً خَیْرٌ مِنَ النَّدَامَهِ عَلَى کَثْرَهِ الْکَلَامِ مَرَّاتٍ یَا بُنَیَّ لَوْ أَنَّ الْکَلَامَ کَانَ مِنْ فِضَّهٍ یَنْبَغِی لِلصَّمْتِ أَنْ یَکُونَ مِنْ ذَهَبٍ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۷۷)
حضرت داود به سلیمان (علیهما السّلام) گفت: ای فرزند! بر تو باد به سکوت طولانی و خاموشی! مگر نسبت به مورد خوبی و خیر و جز از سخن خوب که در آن مورد سکوت روا نیست؛ چون یک بار ندامت و پشیمانی، بر یک سکوت طولانی بهتر است از پشیمانیهای متعدد از سخنان زیاد. ای فرزند! اگر چنانچه سخن گفتن ارزش نقره را داشته باشد، سزاوار است که سکوت ارزش طلا را داشته باشد.
الْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَام: قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ طُوبَى لِمَنْ کَانَ صَمْتُهُ فِکْراً وَ نَظَرُهُ عَبَراً … (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۸)
عیسی بن مریم (علیهما السّلام) فرموده است: خوشا به حال کسی که سکوتش اندیشه و نگاهش پندگیری باشد…
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام:الصَّمْتُ کَنْزٌ وَافِرٌ وَ زَیْنُ الْحَلِیمِ وَ سِتْرُ الْجَاهِلِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۸)
سکوت گنجی است بسیار، که زینت شخص حلیم و بردبار و پوشش عیوب نادان است.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: الصَّمْتُ عِبَادَهٌ لِمَنْ ذَکَرَ اللَّهَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۴)
سکوت برای کسی که در یاد خدا باشد، عبادت است.
۳-۱۰- اقرار به نادانی
سُئِلَ الْبَاقِرُ (عَلَیْهِ السَّلَام) : مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ لَا یَقُولُوا مَا لَا یَعْلَمُونَ. (مشکاه الأنوار ص ۱۷۳)
از امام باقر (علیه السّلام) سوال شد: حق خداوند بر بندگان چیست؟ فرمود: آنچه را نمیدانند، نگویند.
۳-۱۱- عدالت ورزی
یُونُسَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِعَبَّادِ بْنِ کَثِیرٍ الْبَصْرِیِّ الصُّوفِیِّ : وَیْحَکَ یَا عَبَّادُ غَرَّکَ أَنْ عَفَّ بَطْنُکَ وَ فَرْجُکَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ { یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً -یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ.} (احزاب/ ۷۰ و ۷۱) اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنْکَ شَیْئاً حَتَّى تَقُولَ قَوْلًا عَدْلًا. (بحار الأنوار ج۴۷ ص ۳۵۹)
یونس: امام صادق (علیه السّلام) به عَبّاد بن کثیر بصرى صوفى فرمود: واى بر تو اى عَبّاد! مغرور شدهای به اینکه جلو شکم وخواهش نفس خود را گرفتهای؟ همانا خداوند عزیز و بلندمرتبه در قرآنش میفرماید: { اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید، تا اعمال شما را به صلاح آورد.} بدان خداوند از تو عملی قبول نمیکند، مگر اینکه سخن از روی واقعیت و عدالت بگویی.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام:وُجِدَ فِی ذُؤَابَهِ سَیْفِ رَسُولِ اللَّهِ صَحِیفَهٌ فِیهَا صِلْ مَنْ قَطَعَکَ وَ أَعْطِ مَنْ حَرَمَکَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِکَ. (مشکاه الأنوار ص ۱۷۲)
در غلاف شمشیر حضرت رسول (صلى اللَّه علیه و آله) نامهاى یافتند که در آن آمده بود: با کسى که قطع رابطه کرده ارتباط برقرار کن. به کسى که تو را محروم کرده است، چیزى به او بده و حق را بگو، هر چند به ضررت باشد.
آثار گفتار
۴-۱- در اعمال
اَلرَّسُولُ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ لَمْ یَحْسُبْ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ کَثُرَتْ خَطَایَاهُ وَ حَضَرَ عَذَابُهُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۰۴)
هرکس سخنش را از عملش به حساب نیاورد، خطاهایش زیاد شود و عذابش حاضر است.
السّجادُ عَلَیْهِ السَّلَام: الْقَوْلُ الْحَسَنُ یُثْرِی الْمَالَ وَ یُنْمِی الرِّزْقَ وَ یُنْسِی فِی الْأَجَلِ وَ یُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ یُدْخِلُ الْجَنَّهَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۱۰)
گفتار نیک، ثروت را زیاد و روزى را افزون میکند، و اجل را به تأخیر میاندازد، و محبت خاندان را جلب، و انسان را داخل بهشت میکند.
۲-۴- در قیامت
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: یُعَذِّبُ اللَّهُ اللِّسَانَ بِعَذَابٍ لَا یُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ عَذَّبْتَنِی بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَیْئاً فَیَقُولُ لَهُ خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَهٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِکَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِکَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُعَذِّبَنَّکَ بِعَذَابٍ لَا أُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنْ جَوَارِحِکَ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۳۰۴)
خداوند زبان را به کیفری عذاب میکند که هیچ یک از اعضا و جوارح را آن گونه کیفر نمیدهد. زبان گوید: پروردگارا! مرا به گونهای عذاب کردی که چیزی را این گونه عذاب نکردهای؟ خداوند به او میفرماید: واژهای از تو سرزد که به شرق و غرب عالم رسید و به وسیلهی آن خونی که خداوند ریختن آن را حرام کرده، ریخته شد و باز مالی را از بین برد و ناموس حرامی را پرده درید. به عزّت و جلالم سوگند! تو را با کیفری عذاب میدهم که هیچ یک از اعضا و جوارحت را آن گونه عذاب نکرده باشم.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: أَنَّ النَّبِیَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) سَأَلَ رَبَّهُ سُبْحَانَهُ لَیْلَهَ الْمِعْرَاج…
یَا أَحْمَدُ إِنَّ فِی الْجَنَّهِ قَصْراً مِنْ لُؤْلُؤَهٍ فَوْقَ لُؤْلُؤَهٍ وَ دُرَّهٍ فَوْقَ دُرَّهٍ لَیْسَ فِیهَا قَصْمٌ وَ لَا وَصْلٌ فِیهَا الْخَوَاصُّ أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّهً فَأُکَلِّمُهُمْ کُلَّمَا نَظَرْتُ إِلَیْهِمْ وَ أَزِیدُ فِی مِلْکِهِمْ سَبْعِینَ ضِعْفاً وَ إِذَا تَلَذَّذَ أَهْلُ الْجَنَّهِ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ تَلَذَّذُوا أُولَئِکَ بِذِکْرِی وَ کَلَامِی وَ حَدِیثِی قَالَ یَا رَبِّ مَا عَلَامَهُ أُولَئِکَ قَالَ مَسْجُونُونَ قَدْ سَجَنُوا أَلْسِنَتَهُمْ مِنْ فُضُولِ الْکَلَامِ وَ بُطُونَهُمْ مِنْ فُضُولِ الطَّعَامِ … (بحار الأنوار ج۷۴ ص ۲۱)
همانا پیامبر (صلی الله علیه وآله) ، در شب معراج از خداوند سبحان سؤال کرد…
ای أحمد (صلّى اللَّه علیه و آله)! در بهشت قصریست از مروارید بر مروارید و جواهر بر روی جواهر، و آن جایگاه خواص (از بندگان من) است، و در هر روز هفتاد مرتبه به ایشان نظر میکنم و با ایشان سخن میگویم، و قصرهاى ایشان را هفتاد برابر میکنم در هر یک مرتبه که به ایشان نظر کردم، و اهل بهشت به نعمتهاى بهشتى لذت میبرند، و لیکن ایشان به ذکر و کلام و حدیث و سخن گفتن با من لذت میبرند. (پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله) گفت: خدایا! علامت این طایفه چیست؟ فرمود: آنست که زبان خودشان را از کلام بیهوده و باطل (و غیبت و سخن چینى و تهمت و فحش و دروغ) و شکمهاى خود را از (حرام و) زیادى غذا نگاه میدارند.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: وَ هَلْ یُکِبُّ النَّاسَ فِی النَّارِ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۹۰)
آیا مردم را جز محصولات زبان عامل دیگری در آتش می افکند؟
حق زبان
السّجادُ عَلَیْهِ السَّلَام: حَقُّ اللِّسَانِ إِکْرَامُهُ عَنِ الْخَنَا وَ تَعْوِیدُهُ الْخَیْرَ وَ تَرْکُ الْفُضُولِ الَّتِی لَا فَائِدَهَ لَهَا وَ الْبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فِیهِمْ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
و حق زبان، گرامی داشتن آن از دشنام و عادت دادنش به خیر، و ترک سخنان بیهوده که فایدهاى در آن نیست، و نیکى کردن در باره مردم، و با مردم به خوبى سخن گفتن است.
اقسام گفتار
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: الْکَلَامُ ثَلَاثَهٌ فَرَابِحٌ وَ سَالِمٌ وَ شَاحِبٌ فَأَمَّا الرَّابِحُ فَالَّذِی یَذْکُرُ اللَّهَ وَ أَمَّا السَّالِمُ فَالَّذِی یَقُولُ مَا أَحَبَّ اللَّهُ وَ أَمَّا الشَّاحِبُ فَالَّذِی یَخُوضُ فِی النَّاسِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۹)
سخن سه گونه است: سودآور، سالم و پژمرده. اما سودآور، [سخن] کسى است که خدا را یاد مىکند. اما سالم، [سخن] کسى است که آن را مىگوید که خدا دوست دارد، و امّا پژمرده، [سخن ]کسى است که به طعن و تمسخر مردم مىپردازد.
گفتارهای ناپسند
۷-۱- زشت و بد سخن گفتن
أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فِی رَجُلَیْنِ یَتَسَابَّانِ فَقَالَ الْبَادِئُ مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیْهِ مَا لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ. (کافی ج۲ ص ۳۲۲ )
از امام کاظم (علیه السّلام) دربارهی دو مردى که به هم دشنام دهند، نقل میکند که فرمود: آنکه آغاز به دشنام کرده است، ستمکارتر است و گناه خودش و طرفش به گردن اوست، در صورتى که آن کس که ستم به او شده است از حد خود نگذرد.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام: مِنْ عَلَامَاتِ شِرْکِ الشَّیْطَانِ الَّذِی لَا یُشَکُّ فِیهِ أَنْ یَکُونَ فَحَّاشاً لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیه. (وسائل الشیعه ج۱۶ ص ۳۱)
از نشانههاى شرکت شیطان (در کار کسی) که در آن تردیدى نیست، این است که آن فرد، فحاش باشد و باکى نداشته باشد که چه بگوید و دربارهاش چه بگویند.
سَمَاعَهَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ لِی مُبْتَدِئاً یَا سَمَاعَهُ مَا هَذَا الَّذِی کَانَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ جَمَّالِکَ إِیَّاکَ أَنْ تَکُونَ فَحَّاشاً أَوْ سَخَّاباً أَوْ لَعَّاناً فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ ذَلِکَ أَنَّهُ ظَلَمَنِی فَقَالَ إِنْ کَانَ ظَلَمَکَ لَقَدْ أَرْبَیْتَ عَلَیْهِ إِنَّ هَذَا لَیْسَ مِنْ فِعَالِی وَ لَا آمُرُ بِهِ شِیعَتِی- اسْتَغْفِرْ رَبَّکَ وَ لَا تَعُدْ قُلْتُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا أَعُودُ. (وسائل الشیعه ج۱۶ ص ۳۳)
سماعه: خدمت امام صادق (علیه السلام) رفتم . آن حضرت بدون مقدمه به من فرمود: اى سماعه، این چه رفتارى بود میان تو و شتربانت؟ بپرهیز از دشنام گویى و عربده کشى و لعنت گویى! گفتم: به خدا سوگند! اگر من چیز ناروایى گفته باشم به خاطر ستمی است که شتردار بر من روا داشته است. امام فرمود: اگر او بر تو ستم کرده است، تو هم با او (در فحش و فریاد) برابر شدی. این کارها از روش من نیست و شیعیانم را هم به آن دستور ندادهام. استغفار کن و دیگر از این کارها نکن! گفتم: استغفار می کنم و دیگر چنین کارى را نمی کنم.
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَام) فِی وَصِیَّتِهِ لِأَصْحَابِهِ قَالَ: إِیَّاکُمْ أَنْ تُزْلِقُوا أَلْسِنَتَکُمْ بِقَوْلِ الزُّورِ وَ الْبُهْتَانِ وَ الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ فَإِنَّکُمْ إِنْ کَفَفْتُمْ أَلْسِنَتَکُمْ عَمَّا یَکْرَهُهُ اللَّهُ مِمَّا نَهَاکُمْ عَنْهُ کَانَ ذَلِکَ خَیْراً لَکُمْ مِنْ أَنْ تُذْلِقُوا أَلْسِنَتَکُمْ بِهِ فَإِنَّ ذَلْقَ اللِّسَانِ فِیمَا یَکْرَهُ اللَّهُ وَ مَا نَهَى عَنْهُ مَرْدَاهُ الْعَبِیدِ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَقْتٌ مِنَ اللَّهِ وَ صَمَمٌ وَ عَمًى یُورِثُهُ اللَّهُ إِیَّاهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ… (وسائل الشیعه ج۱۲ ص ۱۸۳)
امام صادق (علیه السلام) در نصایحش به یاران خود فرمود: از این که زبانتان به ذکر سخن دروغ و ناحق و بهتان، و گناه و دشمنى مشغول باشد بپرهیزید. زیرا اگر زبانتان را از آنچه که خدا زشت دانسته و نهى فرموده است نگهدارید، این کار برایتان بهتر خواهد بود از این که زبانتان به ذکر سخنان زشت مشغول باشد؛ چون چیرگى زبان به پلیدیهایی که خدا نهى کرده است، دلیل پستى شخص در نزد خدا و دشمنى با پروردگار است، و همچنین نوعى کرى و کورى است که خداوند در روز قیامت نصیبش گرداند…
۷-۲- زبان ترسناک
قَالَ النَّبِیُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی الْوَصِیَّهِ لِعَلِیٍ (عَلَیْهِ السَّلَام): یَا عَلِیُ مَنْ خَافَ النَّاسُ لِسَانَهُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
یا علی! هر کس که مردم از زبان او بترسند، از اهل دوزخ است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: ضَرْبُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السِّنَانِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
ضربت و زخم زبان، شدیدتر از ضربت شمشیر و نیزه است.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام:إِنَّ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَى النَّاسُ لِسَانَهُ. (وسائل الشیعه ج۱۶ ص ۳۰)
دشمنترین خلقِ خدا کسى است که مردم از زبانش پرهیز کنند.
فِی وَصِیَّهِ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لِعَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ: یَا عَلِیُّ شَرُّ النَّاسِ مَنْ أَکْرَمَهُ النَّاسُ اتِّقَاءَ فُحْشِهِ وشَرّه. (وسائل الشیعه ج۱۶ ص ۳۴)
یا على! بدترین مردم کسى است که مردم از ترس دشنام دادنش و شرارتش احترامش کنند.
۷-۳- قطع سخن دوست
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: مَنْ عَرَضَ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ فِی حَدِیثِهِ فَکَأَنَّمَا خَدَشَ وَجْهَهُ. (وسائل الشیعه ج۱۲ ص ۱۰۶)
کسى که سخن برادر مسلمانش را قطع کند، مانند آن است که صورت او را بخراشد.
۷-۴-نجوی و در ِگوشی سخن گفتن
الله تعالی: اَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ یَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ یَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَهِ الرَّسُول. (مجادله/۸)
آیا آنها را که از نجوا منع شده بودند، ندیدى که کارى را که از آن منع شده بودند از سر گرفتند و باز هم براى گناه و دشمنى و نافرمانى از پیامبر با هم نجوا میکنند؟
الله تعالی: وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُون. (مجادله/۱۰)
هر آینه نجواکردن کار شیطان است که مىخواهد مؤمنان را محزون کند و حال آنکه هیچ زیانى، جز به فرمان خداوند، به آنها نمىرساند. و مؤمنان باید که بر خدا توکل کنند.
الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَام:إِذَا کَانَ الْقَوْمُ ثَلَاثَهً فَلَا یَتَنَاجَى مِنْهُمُ اثْنَانِ دُونَ صَاحِبِهِمَا فَإِنَّ فِی ذَلِکَ مَا یَحْزُنُهُ وَ یُؤْذِیهِ. (کافی ج۲ ص ۶۶۰)
هرگاه جمع سه نفرهاى بود، نباید دو نفرشان جدا از دوستشان با هم درِگوشى صحبت کنند؛ زیرا این کار مایهی ناراحتى و آزار او میشود.
۷-۵- بیجا سخن گفتن
جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ (عَلیهِمَا السَّلَامُ) أَنَّهُ قَالَ لِأَصْحَابِهِ اسْمَعُوا مِنِّی کَلَاماً هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ مِنَ الدُّهْمِ الْمُوقَّفَهِ لَا یَتَکَلَّمْ أَحَدُکُمْ بِمَا لَا یَعْنِیهِ وَ لْیَدَعْ کَثِیراً مِنَ الْکَلَامِ فِیمَا یَعْنِیهِ حَتَّى یَجِدَ لَهُ مَوْضِعاً فَرُبَّ مُتَکَلِّمٍ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ جَنَى عَلَى نَفْسِهِ بِکَلَامِهِ وَ لَا یُمَارِیَنَّ أَحَدُکُمْ سَفِیهاً وَ لَا حَلِیماً فَإِنَّهُ مَنْ مَارَى حَلِیماً أَقْصَاهُ وَ مَنْ مَارَى سَفِیهاً أَرْدَاهُ وَ اذْکُرُوا أَخَاکُمْ إِذَا غَابَ عَنْکُمْ بِأَحْسَنِ مَا تُحِبُّونَ أَنْ تُذْکَرُوا بِهِ إِذَا غِبْتُمْ عَنْهُ وَ اعْمَلُوا عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ مُجَازًى بِالْإِحْسَانِ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَامِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۲)
بشنوید از من سخنی را که از اسبهای نشاندار ارزندهتر است. هیچ یک از شما سخن بیفایده را بر زبان نیاورد. در مورد سخنان مفید هم پرگویی نکند، تا وقتی که موقعیت مناسب باشد. چه بسا سخن گویی که با سخن بیجا بر خود جنایت کرده است. هیچ یک از شما مرام جدال و ستیزهگی نداشته باشد، نه با نادان و نه با شخص بردبار. زیرا که اگر با شخص حلیم و بردبار بستیزد، او را از فیوضات خود و از ارزشها دور خواهد کرد و اگر با نادان بستیزد، او را پست و بیمقدار خواهد کرد. اگر برادر دینی شما غایب باشد، او را به نحو احسن یاد کنید تا بهتر از آن صورتی که دوست دارید، شما را در حال غایب بودنتان یاد کند، و در عمل مانند کسی کار کنید که میداند اگر کار نیک بکند پاداش می گیرد، و اگر کار زشت انجام دهد، مجازات میگردد و مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
۷-۶- بیهوده گویی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرٌ فَهُوَ غَفْلَهٌ وَ کُلُّ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُکُوتُهُ فِکْراً وَ کَلَامُهُ ذِکْراً وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ وَ آمَنَ النَّاسَ شَرَّهُ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۷۵)
همه خوبیها در سه خصلت جمع شده است: نگاه، سکوت و سخن. هر نگاهی که پندپذیری در آن نباشد، غفلت است. و هر سکوتی که همراه با اندیشه نباشد، عدم توجه است. و هر کلامی که ذکر الهی نباشد، بیهوده گفتن است. بنابراین خوشا به حال کسی که نگاهش عبرت، سکوتش اندیشه و سخنش ذکر باشد و بر گناهش گریه کند و مردم از شرش در امان باشند.
۷-۷-زیاده گویی
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: لَا تُکْثِرُوا الْکَلَامَ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّ کَثْرَهَ الْکَلَامِ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللَّهِ تَقْسُو الْقَلْبَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِی. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۱)
پرحرف نباشید، جز دربارهی ذکر الهی. زیرا که پرحرفی به جز در مورد ذکر خدا، موجب سختی و قساوت قلب است و دورترین مردم از خداوند، کسی است که قساوت دل داشته باشد.
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَاؤُهُ وَ مَنْ کَثُرَ خَطَاؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ. (نهج البلاغه حکمت ۳۴۱)
کسی که سخنش زیاد باشد، خطا و لغزشش زیاد خواهد شد و کسی که خطای او زیاد باشد، حیا و شرمش کم میشود و کسی که کم حیا شد، ورع و تقوایش کم میشود و کسی که کم تقوا شد، دلش میمیرد و کسی که دل مرده شد، داخل آتش خواهد شد.
۷-۸-تند گویی
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: … إِیَّاکَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِیَّتِکَ بِإِحْسَانٍ أَوِ التَّزَیُّدَ فِیمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ أَوْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ أَوِ التَّسَرُّعَ إِلَى الرَّعِیَّهِ بِلِسَانِکَ فَإِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ الْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ { کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ. } (صف/ ۴). ( نهج البلاغه نامه ۵۳)
أمیرمؤمنان (علیه السلام) (در فرمان به مالک اشتر) : … از منّت نهادن بر رعیّت به هنگام احسان و نیکوکارى و نیز از بزرگ شمردن کار بیش از آنچه انجام داده اى بپرهیز، و همچنین از تخلّف وعدهاى که به آنان میدهى، و از تند سخن گفتن با رعیّت. زیرا منّت گذاردن، احسان را باطل و بىاجر گرداند، و تخلّف از وعده موجب خشم خدا و مردم میشود. و به راستى خداوند فرموده است: { نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.}
۷-۹- جدال بی مورد
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: إِیَّاکُمْ وَ جِدَالَ کُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنَّ کُلَّ مَفْتُونٍ مُلَقَّنٌ حُجَّتَهُ إِلَى انْقِضَاءِ مُدَّتِهِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّتُهُ أَحْرَقَتْهُ فِتْنَتُهُ بِالنَّارِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۹)
از مجادله و بحث کردن با هر فتنهگرى دورى کن، زیرا هر فتنهگرى تا انتهاى مدّت فتنهی خود، آن را القاء میکند (و به کار میبرد). پس زمانى که مدّت فتنه به پایان رسید،(همان) فتنه او را به وسیلهی آتش میسوزاند.
آفات گفتار
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: بَلَاءُ الْإِنْسَانِ مِنَ اللِّسَانِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
بلا و گرفتارى انسان از زبان است.
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَام: فِتْنَهُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السَّیْفِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۶)
فتنه و زیان زبان، از ضربت شمشیر شدیدتر است.
اَلرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه:إِنْ کَانَ الشَّرُّ فِی شَیْءٍ فَفِی اللِّسَانِ. (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۲۸۹)
اگر در چیزی شر و بدی باشد، در زبان است.
ثبت دیدگاه