فهرست مطالب
آداب دانشوری
چکیده
رشد و تکامل معنوی انسان با علم تحقق مییابد. آداب دانشوری مجموعهی سفارشات اهل بیت علیهم السلام دربارهی علم آموزی و ویژگیهای دانشمندان است. علم، آثاری مفید برای جامعهی انسانی و ارتباط انسان با خدا دارد و پیامبران و اوصیا با سلاح علم، هدایتگری کردهاند.
1- اهمیت دانش
غَایَةُ الْفَضَائِلِ الْعِلْمُ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
رأس فضیلتها علم است.
الْعِلْمُ أَصْلُ كُلِّ خَیْرٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
دانایی، ریشهی همه خوبیها است.
الْعُلُومُ نُزْهَةُ الْأُدَبَاءِ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
دانشها، تفریح اهل ادب اند.
الْعِلْمُ أَفْضَلُ الْأَنِیسَیْنِ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
علم، برترین همدمها است.
مَنْ خَلَا بِالْعِلْمِ لَمْ تُوحِشْهُ خَلْوَةٌ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
کسی که با دانش خلوت کند، تنهایی او را به وحشت نیندازد.
الْعِلْمُ لَا یَنْتَهِی. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
دانش انتهایی ندارد.
شَیْئَانِ لَا تُبْلَغُ غَایَتُهُمَا الْعِلْمُ وَ الْعَقْلُ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
علم و عقل دو چیز است كه به نهایت آنها رسیده نمیشود.
الْعِلْمُ یُنْجِیكَ الْجَهْلُ یُرْدِیكَ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
دانش، نجاتت می دهد و نادانی، تباهت میكند.
عَلَیْكَ بِالْعِلْمِ فَإِنَّهُ وِرَاثَةٌ كَرِیمَةٌ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
بر تو باد به (فراگیری) علم! همانا که دانش، میراثی گرانبهاست.
الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ. (تصنیف غرر الحكم ص 41)
علم، بهتر از مال است. علم تو را نگه میدارد و تو مال را نگه میداری!
لَا دَلِیلَ أَنْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص 42)
هیچ راهنمایی برای موفقیت بهتر از علم نیست.
الْعِلْمُ یُنْجِدُ الْفِكْرَ. (تصنیف غرر الحكم ص 42)
علم، فكر و اندیشه را یاری دهد و نیرو بخشد.
كَفَی بِالْعِلْمِ رِفْعَةً. (تصنیف غرر الحكم ص 42)
برای علم، بلندیِ مرتبه بس است.
الْعِلْمُ زَیْنُ الْأَغْنِیَاءِ وَ غِنَی الْفُقَرَاءِ. (تصنیف غرر الحكم ص 42)
علم، زینت توانگران است و توانگری فقیران است.
الْعِلْمُ أَجَلُّ بِضَاعَةٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 42)
دانش، برترین سرمایه است.
2- ارزش دانشوران
الْعُلَمَاءُ حُكَّامٌ عَلَی النَّاسِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
دانشمندان، حاکمان بر مردم هستند.
الْعَالِمُ حَیٌّ وَ إِنْ كَانَ مَیِّتاً. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
دانشمند زنده است، اگرچه مرده باشد.
الْعَالِمُ یَنْظُرُ بِقَلْبِهِ وَ خَاطِرِهِ وَ الْجَاهِلُ یَنْظُرُ بِعَیْنِهِ وَ نَاظِرِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
دانشمند به دل و اندیشهی خود مینگرد و نادان به چشم و مردمک خویش.
الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
تا گردش شب و روز هست، دانشمندان هستند.
الْعُلَمَاءُ غُرَبَاءُ لِكَثْرَةِ الْجُهَّالِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
از كثرت نادانان دانشمندان، غریبند.
عَالِمٌ مُعَانِدٌ خَیْرٌ مِنْ جَاهِلٍ مُسَاعِدٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
عالمِ دشمن، بهتر است از جاهلِ یاری كننده.
مَعْرِفَةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ یَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
شناسایی عالم (و امام زمان وقت) دینی است كه باید بدان متدّین بود. انسان در زمان حیاتش به واسطهی آن خدا را فرمان میبرد و پس از وفاتش چیزهای زیبا و نو (بهشت) را بدست میآورد.
3- احترام به دانشمندان
إِیَّاكَ أَنْ تَسْتَخِفَّ بِالْعُلَمَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ یُزْرِی بِكَ وَ یُسِیءُ الظَّنَّ بِكَ وَ الْمَخِیلَةَ فِیكَ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
مبادا دانشمندان را سبک شماری! به درستی که این کار تو را فرومایه میکند و باعث بدگمانی دربارهات خواهد شد.
إِذَا رَأَیْتَ عَالِماً فَكُنْ لَهُ خَادِماً. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
هر گاه دانشمندی را دیدی، پس برای او خدمتگزار باش!
مَنْ وَقَّرَ عَالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
هر كه به دانشمندی احترام کند، خدایش را احترام كرده است.
لَا تَزْدَرِیَنَّ الْعَالِمَ وَ إِنْ كَانَ حَقِیراً. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
هرگز عالم را حقیر مشمار، هر چند او حقیر باشد.
یُكْرَمُ الْعَالِمُ لِعِلْمِهِ… (تصنیف غرر الحكم ص 47)
دانشمند را به خاطر علمش باید احترام كرد…
4- مجلس دانشوران
مَجَالِسُ الْعِلْمِ غَنِیمَةٌ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
مجالس علم، گرانمایه است.
جَالِسِ الْعُلَمَاءَ تَسْعَدْ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
با دانشمندان همنشین باش، تا سعادتمند شوی.
جَالِسِ الْعُلَمَاءَ تَزْدَدْ عِلْماً. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
با دانشمندان همنشین باش، تا دانش تو افزایش یابد.
مَجْلِسُ الْحِكْمَةِ غَرْسُ الْفُضَلَاءِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
محفل حكمت (وگفتگوهای حكمت آمیز) محل غرس (نهالهای فكری) برگزیدگان علم و دانش است.
5- لزوم دانش اندوزی
الْعَالِمُ الَّذِی لَا یَمَلُّ مِنْ تَعَلُّمِ الْعِلْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
عالم كسی است كه از آموختن دانش خسته نشود.
الْعَالِمُ مَنْ لَا یَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ وَ لَا یَتَشَبَّعُ بِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
عالم كسی است كه از دانش سیر نشود و وانمود به سیر شدن از آن نیز نکند.
بِالتَّعَلُّمِ یُنَالُ الْعِلْمُ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
با آموختن به دانش دست مییابی.
تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ تَكَرَّمْ تُكْرَمْ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
بیاموز، تا یاد بگیری و تکریم کن، تا تکریم شوی!
عَلَی الْعَالِمِ أَنْ یَتَعَلَّمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ وَ یُعَلِّمَ النَّاسَ مَا قَدْ عَلِمَ. (تصنیف غرر الحكم ص 43)
بر عالم است كه بیاموزد آنچه را نمیداند، و به مردم بیاموزاند آنچه را به تحقیق دانسته است.
قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِینَ. (نهج البلاغه حکمت 284)
دانش، راه عذر تراشی را بر بهانه جویان بسته است!
مَنْ كَلِفَ بِالْعِلْمِ فَقَدْ أَحْسَنَ إِلَی نَفْسِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
کسی که برای کسب نور دانش به زحمت افتد، پس به خود نیکویی کرده است.
مَنْ لَمْ یَتَعَلَّمْ فِی الصِّغَرِ لَمْ یَتَقَدَّمْ فِی الْكِبَرِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
كسی كه در كودكی نیاموزد، در بزرگسالی پیش نمیافتد.
مَنْ لَمْ یَصْبِرْ عَلَی مَضَضِ التَّعْلِیمِ بَقِیَ فِی ذُلِّ الْجَهْلِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
كسی كه بر رنج آموزش صبور نباشد، در خواریِ نادانی بماند.
لَا یَسْتَنْكِفَنَّ مَنْ لَمْ یَكُنْ یَعْلَمُ أَنْ یَتَعَلَّمَ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
کسی که نمیداند، نباید از آموختن خجالت بکشد.
یَنْبَغِی لِلْعَاقِلِ إِذَا عَلَّمَ أَنْ لَا یَعْنُفَ وَ إِذَا عُلِّمَ أَنْ لَا یَأْنَفَ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
خردمند را سزد كه هر گاه آموزش دهد، درشتی نكند و هر گاه به او آموزش داده شود، از آموختن ننگ نداشته باشد.
6- همراهی دانش و عقل
الْعِلْمُ عُنْوَانُ الْعَقْلِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
دانش، نشانهی خرد است.
الْعِلْمُ مِصْبَاحُ الْعَقْلِ وَ یَنْبُوعُ الْفَضْلِ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
دانش، چراغ خرد و چشمهی برتری است.
أَعْوَنُ الْأَشْیَاءِ عَلَی تَزْكِیَةِ الْعَقْلِ التَّعْلِیمُ. (تصنیف غرر الحكم ص43)
از مهمترین عوامل پرورش عقل، یاد دادن و تعلیم است.
7- ضدیت علم با جهل
مَا ضَادَّ الْعُلَمَاءَ كَالْجُهَّالِ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
کسی همانند نادانان، با دانشمندان مخالفت نکرده است.
الْعِلْمُ مُمِیتُ الْجَهْلِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
علم، میرانندهی جهل است.
الْعِلْمُ قَاتِلُ الْجَهْلِ وَ مُكْسِبُ النُّبْلِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
علم، كُشندهی جهل و كسب كنندهی نجابت است.
یَسِیرُ الْعِلْمِ یَنْفِی كَثِیرَ الْجَهْلِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
دانش اندك، نادانی بسیار را از بین میبرد.
8- ویژگی های دانشوران
8-1- اخلاص
لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْعِلْمِ حَمَلُوهُ بِحَقِّهِ لَأَحَبَّهُمُ اللَّهُ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ لَكِنَّهُمْ حَمَلُوهُ لِطَلَبِ الدُّنْیَا فَمَقَتَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی وَ هَانُوا عَلَیْهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
اگر دانشمندان آنگونه كه در خور دانش است رفتار میكردند، به تحقیق محبوب خداوند و فرشتگان و بندگان فرمانبردار الهی میگشتند. ولی آنها علم را فقط برای رسیدن به دنیا تحصیل کردند، به همین خاطر مورد غضب الهی واقع شدند و در میان مردمان خوار گشتند.
8-2- پرهیزگاری
إِنَّمَا الْعَالِمُ مَنْ دَعَاهُ عِلْمُهُ إِلَی الْوَرَعِ وَ التُّقَی وَ الزُّهْدِ فِی عَالَمِ الْفَنَاءِ وَ التَّوَلُّهِ بِجَنَّةِ الْمَأْوَی. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
جز این نیست كه دانشمند كسی است كه علم و دانشش او را بخواند به پارسایی و پرهیزكاری، و به بیرغبتی در جهان فانی و شیفتگی به سوی بهشت برین.
8-3- حق علم
وَاضِعُ الْعِلْمِ عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ ظَالِمٌ لَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
آن كه علم را به نااهل میسپارد، بدان ستم كرده است.
لَا تُحَدِّثِ الْجُهَّالَ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ فَیُكَذِّبُوكَ بِهِ فَإِنَّ لِعِلْمِكَ عَلَیْكَ حَقّاً وَ حَقَّهُ عَلَیْكَ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ مَنْعُهُ مِنْ غَیْرِ مُسْتَحِقِّهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
با نادانان سخن مگو به آن چه نمیدانند، زیرا تو را به آن تكذیب میكنند. پس بدرستی كه برای علم تو، بر تو حقّی است و حقّ آن بر تو این است كه آن را برای مستحقّ آن عطا كنی و از غیر مستحقّ آن منع كنی.
یَنْبَغِی أَنْ یَكُونَ عِلْمُ الرَّجُلِ زَائِداً عَلَی نُطْقِهِ وَ عَقْلُهُ غَالِباً عَلَی لِسَانِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
شایسته و سزاوار است كه علم و دانش مرد بر سخنش افزون باشد، و عقل و خردش بر زبانش غالب و حاكم باشد.
8-4- اندازه شناسی
الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ. (نهج البلاغه خطبه 103)
دانا كسی است كه اندازه و قدر خود را بشناسد.
الْعَالِمُ یَعْرِفُ الْجَاهِلَ لِأَنَّهُ كَانَ قَبْلُ جَاهِلًا. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
عالم، نادان را میشناسد، چون خودش قبلاً نادان بوده است.
8-5- امیدواری
الْعَالِمُ كُلُّ الْعَالِمِ مَنْ لَمْ یَمْنَعِ الْعِبَادَ الرَّجَاءَ لِرَحْمَةِ اللَّهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
عالم واقعی، عالمی است كه بندگان را از امید داشتن به رحمت خدا را منع نكند.
8-6- پرهیزکاری
إِنَّمَا الْعَالِمُ مَنْ دَعَاهُ عِلْمُهُ إِلَی الْوَرَعِ وَ التُّقَی وَ الزُّهْدِ فِی عَالَمِ الْفَنَاءِ وَ التَّوَلُّهِ بِجَنَّةِ الْمَأْوَی. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
جز این نیست كه عالم كسی است كه علم و دانشش بخواند او را به پارسایی و پرهیزكاری، و به بیرغبتی در جهان فانی و شیفتگی به سوی بهشت برین.
لَا یَزْكُو الْعِلْمُ بِغَیْرِ وَرَعٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
علم، پاكیزه نمیشود، مگر با پرهیزگاری.
8-7- آموزش
إِذَا كُنْتَ جَاهِلًا فَتَعَلَّمْ وَ إِذَا سَأَلْتَ عَمَّا لَا تَعْلَمُ فَقُلْ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
اگر جاهل بودی، پس یاد بگیر و هنگامی که از تو سوالی میشود که نمیدانی، پس بگو خداوند و رسولش آگاه است.
لَا تُعَادُوا مَا تَجْهَلُونَ فَإِنَّ أَكْثَرَ الْعِلْمِ فِیمَا لَا تَعْرِفُونَ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
دشمنی نكنید با آنچه نمیدانید كه بیشترین دانش در همان است كه شما نمیدانید.
8-8- سکوت
بَخْ بَخْ لِعَالِمٍ عَلِمَ فَكَفَّ وَ خَافَ الْبَیَاتَ فَأَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ إِنْ سُئِلَ أَفْصَحَ وَ إِنْ تُرِكَ سَكَتَ كَلَامُهُ صَوَابٌ وَ سُكُوتُهُ عَنْ غَیْرِ عِیٍّ عَنِ الْجَوَابِ [فِی الْجَوَابِ]. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
مرحبا! مرحبا! از برای عالمی كه دانا شده باشد، پس بازداشته باشد، و ترسیده باشد از شبیخون و آماده شده باشد. پس اگر پرسیده شود، به خوبی اظهار كند و اگر واگذاشته شود، خاموش باشد. سخن او درست است و خاموشی او نه از راه عاجز بودنِ از جواب است.
8-9- اقرار به نادانی
قَوْلُ لَا أَعْلَمُ نِصْفُ الْعِلْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
این سخن که: نمیدانم! نیمی از علم است.
لَا یَسْتَحْیِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
هر گاه از کسی سؤالی شود كه پاسخش را نمیداند، از این كه بگوید : «پاسخش را نمیدانم»، شرم نمیكند.
وَ إِذَا سَأَلْتَ عَمَّا لَا تَعْلَمُ فَقُلْ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
و هنگامی که از تو سوالی میشود که نمیدانی، پس بگو: خداوند و رسولش آگاه است.
8-10- عدم ادعای دانشوری
مَنِ ادَّعَی مِنَ الْعِلْمِ غَایَتَهُ فَقَدْ أَظْهَرَ مِنْ جَهْلِهِ نِهَایَتَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
هر كه ادّعا كند به نهایت دانش رسیده است، نهایت نادانیاش را آشكار كرده است.
8-11- عدم حسادت به همگنان
لَا یَكُونُ الْعَالِمُ عَالِماً حَتَّی لَا یَحْسُدَ مَنْ فَوْقَهُ وَ لَا یَحْتَقِرَ مَنْ دُونَهُ وَ لَا یَأْخُذَ عَلَی عِلْمِهِ شَیْئاً مِنْ حُطَامِ الدُّنْیَا. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
عالم، عالم نمیباشد تا این كه به كسی كه بالاتر از او باشد، رشك نبرد و كوچك نشمارد كسی را كه پستتر از او باشد، و بر علم خود چیزی را از بیارزشهای دنیا فرا نگیرد.
8-12- تحقیق و پژوهش
غَنِیمَةُ الْأَكْیَاسِ مُدَارَسَةُ الْحِكْمَةِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
بهرهی غنیمت بردن افراد هوشمند، گفت و شنود مطالب حکمت آمیز است.
لَنْ یُحْرِزَ الْعِلْمَ إِلَّا مَنْ یُطِیلُ دَرْسَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
هرگز دانش را به دست نمی آورد، مگر کسی که درس خواندن خود را به درازا کشاند.
لِقَاحُ الْمَعْرِفَةِ دِرَاسَةُ الْعِلْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
باروری معرفت، با فراگیری دانش است.
مَنْ أَكْثَرَ مُدَارَسَةَ الْعِلْمِ لَمْ یَنْسَ مَا عَلِمَ وَ اسْتَفَادَ مَا لَمْ یَعْلَمْ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
كسی كه گفتگوی علمی را بسیار كند، فراموش نكند آنچه را یاد گرفته و بهره گیرد آنچه را نمیداند.
مُدَارَسَةُ الْعِلْمِ لَذَّةُ الْعُلَمَاءِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
گفتگوی علمی، لذّت دانشمندان است.
مُنَاقَشَةُ الْعُلَمَاءِ تُنْتِجُ فَوَائِدَهُمْ وَ تَكْسِبُ فَضَائِلَهُمْ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
كنجكاوی دانشمندان با یكدیگر (در مسائل علمی ) آنان را سود میبخشد و فضائل برایشان حاصل میگردد.
لَا فِقْهَ لِمَنْ لَا یُدِیمُ الدَّرْسَ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
برای کسی که درس را ادامه ندهد، دانایی نیست.
لَا یُحْرِزُ الْعِلْمَ إِلَّا مَنْ یُطِیلُ دَرْسَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
دانش را به دست نمی آورد، مگر کسی که درس خواندن خود را به درازا کشاند.
8-13- حلم
الْعِلْمُ قَائِدُ الْحِلْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
دانش، راهبر بردباری است.
لَنْ یُثْمِرَ الْعِلْمُ حَتَّی یُقَارِنَهُ الْحِلْمُ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
دانش، هرگز به بار ننشیند، مگر آنگاه كه بردباری همراه آن شود.
یَحْتَاجُ الْعِلْمُ إِلَی الْكَظْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
دانش به فرو بردن خشم نیاز دارد.
لَا شَیْءَ أَحْسَنُ مِنْ عَقْلٍ مَعَ عِلْمٍ وَ عِلْمٍ مَعَ حِلْمٍ وَ حِلْمٍ مَعَ قُدْرَةٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
چیزی نیكوتر از عقل با علم، و علم با حلم، و حلم با قدرت نیست.
مُزَیِّنُ الرَّجُلِ عِلْمُهُ وَ حِلْمُهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 42)
زینت دهندهی مرد، دانش و بردباری اوست.
8-14- نشر علم
تَعَلَّمْ عِلْمَ مَنْ یَعْلَمُ وَ عَلِّمْ عِلْمَكَ مَنْ یَجْهَلُ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ عَلَّمَكَ مَا جَهِلْتَ وَ انْتَفَعْتَ بِمَا عَلِمْتَ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
علم را از هر كه میداند بیاموز و علم خود را به كسی كه نمیداند بیاموزان. پس هرگاه چنین کنی او تو را به چیزی كه تو ندانی تعلیم میكند، و به آن چه دانسته سودمند میگردی.
بَذْلُ الْعِلْمِ زَكَاةُ الْعِلْمِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
بخشش علم، زکات علم است.
مَنْ كَتَمَ عِلْماً فَكَأَنَّهُ جَاهِلٌ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
هر كه دانشی را نهان سازد، گویا آن را ندانسته است.
الْكَاتِمُ لِلْعِلْمِ غَیْرُ وَاثِقٍ بِالْإِصَابَةِ فِیهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
كسی كه علم خود را پنهان كند، به اینكه در آن درست رفته باشد، اعتماد ندارد.
مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَی كُلِّ عَالِمٍ أَنْ یَصُونَ بِالْوَرَعِ جَانِبَهُ وَ أَنْ یَبْذُلَ عِلْمَهُ لِطَالِبِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 44)
لازم است بر هر عالمی كه جانب خود را به پرهیزگاری نگاهدارد و علم خود را به درخواست کننده آن بیاموزد.
مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ یَتَعَلَّمُوا، حَتَّی أَخَذَ عَلَی أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ یُعَلِّمُوا. (نهج البلاغه حکمت 478)
خدا از مردم نادان عهد نگرفت كه بیاموزند، تا آن كه از دانایان عهد گرفت كه آموزش دهند.
إِنَّ النَّارَ لَا یَنْقُصُهَا مَا أُخِذَ مِنْهَا وَ لَكِنْ یُخْمِدُهَا أَنْ لَا تَجِدَ حَطَباً وَ كَذَلِكَ الْعِلْمُ لَا یُغْنِیهِ الِاقْتِبَاسُ وَ لَكِنْ بُخْلُ الْحَامِلِینَ لَهُ سَبَبُ عَدَمِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 45)
شعله گرفتن از آتش آن را کم نمیکند، بلکه اگر آتش هیزم نیابد خاموش میگردد. علم نیز چنین است. گرفتن دانش از عالم، دانش را نابود نمیکند، بلکه بخل ورزیدن حاملین علم (دانشمندان) موجب نابودی آن میگردد.
8-15- عمل به دانش
رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ یَنْفَعْهُ] لَا یَنْفَعُهُ. (نهج البلاغه حکمت 107)
بسا دانشمندی كه نادانیش او را به كشتن دهد، در حالی كه دانشش با اوست ولی سودی به او ندهد.
رُبَّ مُدَّعٍ لِلْعِلْمِ لَیْسَ بِعَالِمٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
چه بسا مدعی علمی که عالم نیست.
رُبَّمَا أَخْطَأَ الْبَصِیرُ رُشْدَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
بسا باشد كه بینا از رشد خود خطا كند.
مَنْ زَادَ عِلْمُهُ عَلَی عَقْلِهِ كَانَ وَبَالًا عَلَیْهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
هر كه دانشش بیشتر از خِردش باشد، آن دانش وبال او گردد.
الْعَالِمُ مَنْ شَهِدَتْ بِصِحَّةِ أَقْوَالِهِ أَفْعَالُهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 45)
عالم کسی است که اعمالش به صحت افعالش گواهی دهد.
الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ. (تصنیف غرر الحكم ص 45)
علم (حقیقی) مقرون و بسته است به عمل، و هر كس بداند عمل كند.
أَفْضَلُ الذَّخَائِرِ عِلْمٌ یُعْمَلُ بِهِ [عُمِلَ بِهِ] وَ مَعْرُوفٌ لَا یُمَنُّ بِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 45)
افزونترین ذخیرهها، علمی است كه به آن عمل كرده شود، و احسانی است كه منّت به آن گذاشته نشود.
9- دانش برتر
خَیْرُ الْعِلْمِ مَا نَفَعَ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
بهترین دانش، آن است كه سودمند باشد.
خَیْرُ الْعُلُومِ مَا أَصْلَحَكَ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
بهترین علم آن است كه خود را به آن راه اصلاح كنی.
الْعِلْمُ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ یُحَاطَ بِهِ فَخُذُوا مِنْ كُلِّ عِلْمٍ أَحْسَنَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
دانش بیشتر از آن است كه كسی بدان احاطه پیدا كند (و همه را فرا گیرد) و از این رو، از هر علمی بهترینش را فراگیرید.
خُذُوا مِنْ كُلِّ عِلْمٍ أَحْسَنَهُ فَإِنَّ النَّحْلَ یَأْكُلُ مِنْ كُلِّ زَهْرٍ أَزْیَنَهُ فَیَتَوَلَّدُ مِنْهُ جَوْهَرَانِ نَفِیسَانِ أَحَدُهُمَا فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ وَ الْآخَرُ یُسْتَضَاءُ بِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
از هر دانشی نیکوترین آن را بگیرید. زنبور عسل از هر شکوفه زیباترین آن را میخورد؛ پس پدید میآید از آن دو گوهر گرانبها، که در یکی از آنها برای مردم بهبودی است و به دیگری روشنایی برجسته میشود.
خَیْرُ الْعِلْمِ مَا أَصْلَحْتَ بِهِ رَشَادَكَ وَ شَرُّهُ مَا أَفْسَدْتَ بِهِ مَعَادَكَ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
بهترین دانش آن است که به آن ایستادگی خود را اصلاح کنی ، و بدترین آن این است که به آن آخرت خود را نابود کنی.
الْإِیمَانُ وَ الْعِلْمُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ وَ رَفِیقَانِ لَا یَفْتَرِقَانِ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
ایمان و علم برادرانی هستند همزاد، و دو رفیقی هستند كه از یكدیگر جدا نشوند.
10- احترام دانشوران
إِیَّاكَ أَنْ تَسْتَخِفَّ بِالْعُلَمَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ یُزْرِی بِكَ وَ یُسِیءُ الظَّنَّ بِكَ وَ الْمَخِیلَةَ فِیكَ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
مبادا دانشمندان را سبک شماری! به درستی که این کار تو را فرومایه میکند و باعث بدگمانی دربارهات خواهد شد.
إِذَا رَأَیْتَ عَالِماً فَكُنْ لَهُ خَادِماً. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
هنگامی عالمی را دیدی، برای او خدمتگزار باش.
مَنْ وَقَّرَ عَالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
كسی كه از عالمی احترام كند به راستی كه پروردگار خود را احترام كرده است.
لَا تَسْتَعْظِمَنَّ أَحَداً حَتَّی تَسْتَكْشِفَ مَعْرِفَتَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
پیش از آنکه از دانش و معرفت کسی با خبر شوی، دربزرگداشت او مکوش!
لَا تَزْدَرِیَنَّ الْعَالِمَ وَ إِنْ كَانَ حَقِیراً. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
مبادا عالم را حقیر شماری، هر چند حقیر بوده باشد!
لَا تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِكَ عَلَی مَنْ أَنْطَقَكَ، وَ بَلَاغَةَ قَوْلِكَ عَلَی مَنْ سَدَّدَكَ. (نهج البلاغه حکمت 411)
تیزی زبانت را علیه كسی كه سخن به تو آموخت، و بلاغت گفتارت را بر ضدّ كسی كه گفتارت را به صواب آورد به كار مگیر.
11- آفت دانشوری
11-1- لغزش
رُبَّ عَالِمٍ قَتَلَهُ عِلْمُهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
بسا دانشمندی كه علمش او را كُشت!
رُبَّ مُدَّعٍ لِلْعِلْمِ لَیْسَ بِعَالِمٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
چه بسا مدعی علمی که عالم نیست.
رُبَّ عَالِمٍ غَیْرُ مُنْتَفِعٍ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
چه بسا عالمی باشد كه از علم خود نفع نیابد. (به سبب اینكه به آن عمل نكند.)
رُبَّمَا أَخْطَأَ الْبَصِیرُ رُشْدَهُ. (تصنیف غرر الحكم ص 46)
گاه میشود كه شخص بینا در رسیدن و پیدا كردن رشد و راه درست به خطا رود.
زَلَّةُ الْعَالِمِ كَانْكِسَارِ السَّفِینَةِ تَغْرَقُ وَ تُغْرِقُ مَعَهَا غَیْرَهَا. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
لغزش دانشمند، چون شكستن كشتی است كه خود غرق شود و سرنشینان را غرق كند.
زَلَّةُ الْعَالِمِ كَبِیرَةُ الْجِنَایَةِ. (تصنیف غرر الحكم ص 47)
لغزش عالم، جنایت بزرگ است.
11-2- تکبر و هتاکی
مَا قَصَمَ ظَهْرِی إِلَّا رَجُلَانِ عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ هَذَا یُنَفِّرُ عَنْ حَقِّهِ بِهَتْكِهِ وَ هَذَا یَدْعُو إِلَی بَاطِلِهِ بِنُسْكِهِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
نشکسته است پشت مرا مگر دو مرد: دانشمند بی آبرو و نادان اهل عبادت. این میرماند مردم را از حق خود به خاطر بیآبروییاش، و این میخواند مردم را به باطل خود به خاطر عبادتش.
أَبْغَضُ الْعِبَادِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَالِمُ الْمُتَجَبِّرُ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
مبغوضترین بندگان نزد خداوند پاک، دانشور زورگو است.
11-3- تفریط
أَعْظَمُ النَّاسِ وِزْراً الْعُلَمَاءُ الْمُفَرِّطُونَ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
گنهكارترین مردم، عالمانِ تفریط كار (كوتاهی كننده در عمل) هستند.
11-4- ریاست طلبی
آفَةُ الْعُلَمَاءِ حُبُّ الرِّئَاسَةِ. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
آفت دانشوران ریاست طلبی است.
11-5- دین فروشی
وَقُودُ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كُلُّ غَنِیٍّ بَخِلَ بِمَالِهِ عَلَی الْفُقَرَاءِ وَ كُلُّ عَالِمٍ بَاعَ الدِّینَ بِالدُّنْیَا. (تصنیف غرر الحكم ص 48)
هیزم آتش در روز قیامت، هر توانگری است كه از بخشیدنِ مال خود به نیازمندان مضایقه كند و هر عالمی است كه دین را به دنیا بفروشد.















ثبت دیدگاه