فهرست مطالب
- آداب اعتدال و میانه روی
- چکیده
- واژگان مرتبط
- 1- معنا و مفهوم اعتدال
- 2- اعتدال در تکوین انسان
- 3- اهمیّت اعتدال و میانهروی
- 4- حد و اندازهی اعتدال
- 5- الگوی اعتدال
- 6- فطری بودن اعتدال
- 7- اعتدال در خواستهها
- 8- اعتدال در رفتار اجتماعی
- 9- اعتدال در خصومت
- 10- اعتدال در خشنودی و خشم
- 11- اعتدال در بیم و امید
- 12- اعتدال در دوستی
- 13- اعتدال در کلام
- 14- اعتدال در عبادت
- 15- اعتدال در انفاق و بخشش
- 16- اعتدال در مصرف
- 17- اعتدال در خوردن و آشامیدن
- 18- اعتدال در کسب و کار
- 19- اعتدال در راه رفتن
- 20- آثار اعتدال و میانهروی
- 21- نادانی ضد اعتدال
- 22- ترک اعتدال و میانهروی
آداب اعتدال و میانه روی
چکیده
اعتدال، فضیلتی است که انسان به کمک آن میتواند در افعال خود هماهنگی ایجاد کند و موانع سعادتش را از ميان بردارد. آداب اعتدال و میانه روی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، واخلاقی و اعتقادی کاربرد دارد. اما نقطهی عزیمت آن در آداب دینی، ایجاد توازن اعمال و عواطف اخلاقی در یک فرد است. اعتدال در واقع عدول از افراط و تفریط در همهی حوزهها و رفتن به سوی راه مستقیم است.
واژگان مرتبط
قَوام، قَصد، اقتصاد، وسط
1- معنا و مفهوم اعتدال
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه عدل است. و در معانی، نظیر برابری و تساوی است.(مجمع البحرین)
به طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است.(مفردات)
همچنین امیر المؤمنین (علیه السلام) عدل را قرار دادن هر چیزی بر موضع و جایگاه به حقش دانسته است. (نهج البلاغه / حکمت 437)
2- اعتدال در تکوین انسان
اَللهُ تَعالی: الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ. (انفطار/7)
آن خدایی که تو را به وجود آورد و به صورتی تمام و کامل بیاراست و به اعتدال (اندام و تناسب قوا) برگزید.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الْفَضَائِلُ أَرْبَعَةُ أَجْنَاسٍ أَحَدُهَا الْحِكْمَةُ وَ قِوَامُهَا فِي الْفِكْرَةِ وَ الثَّانِي الْعِفَّةُ وَ قِوَامُهَا فِي الشَّهْوَةِ وَ الثَّالِثُ الْقُوَّةُ وَ قِوَامُهَا فِي الْغَضَبِ وَ الرَّابِعُ الْعَدْلُ وَ قِوَامُهُ فِي اعْتِدَالِ قُوَی النَّفْسِ. (بحار الأنوار ج75 ص81)
فضایل چهار نوع است: حکمت که اساس آن در اندیشه است. عفت که اساس آن در شهوت است. قدرت و نیرو که اساس آن در غضب است. و عدالت که اساسش در اعتدال نیروهای نفس است.
3- اهمیّت اعتدال و میانهروی
اَللهُ تَعالی: و کذلِکَ جَعلناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً… (بقره/14)
و این گونه شما را امّت میانه قرار دادیم…
اَللهُ تَعالی: وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِم لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ(مائده/66)
و اگر آنان، تورات و انجيل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده [قرآن] برپا میداشتند، از آسمان و زمين، روزی میخوردند؛ جمعی از آنها، معتدل و ميانهرو هستند؛ ولی بيشتر آنها اعمالشان بد است.
اَللهُ تَعالی: وَعَلَی اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ…(نحل/9)
و [بيان] راه ميانه با خداوند است، و بعضی از آن [راهها] بيراهه است…
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ : مُحِبٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُ إِلَی غَيْرِ الْحَقِّ، وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَی غَيْرِ الْحَقِّ، وَ خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَط. (بحار الأنوار ج33 ص373)
به زودی دو گروه نسبت به من هلاک میگردند: دوستی که افراط کند و به غیر حق کشانده شود، و دشمنی که در کینهتوزی با من زیادهروی کرده به راه باطل درآید. بهترین مردم نسبت به من گروه میانهرو هستند.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِذَا رَغِبْتَ فِي صَلَاحِ نَفْسِكَ ، فَعَلَيْكَ بِالاقْتِصَادِ وَ الْقُنُوعِ وَ التَّقَلُّلِ. (عيون الحكم ص137)
اگر به خیر و صلاح خود علاقهمندی، در زندگی معتدل و قناعتپیشه باش.
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لُقْمَانُ يَا بُنَي !…وَ كُنْ مُقْتَصِداً وَ لَا تُمْسِكْهُ تَقْتِيراً وَ لَا تُعْطِهِ تَبْذِيِرا. (بحار الأنوار ج 13 ص 420)
لقمان به فرزندش گفت:… ای پسرم! همیشه میانهرو باش، نه آنقدر بخیل باش که به کسی خوبی نکنی و نه آنقدر زیادهرو باش که به همه خوبی بکنی.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُع. (نهج البلاغه خطبه 193)
پس پرهيزگاران را در اين جهان فضيلتهاست؛ گفتارشان راست، راه و رسمشان بر اعتدال و رفتارشان با فروتنی آميخته است.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَخَذَ مِنْ اللَّهِ أَدَباً ؛ إِذَا وَسَّعَ عَلَيْهِ اقْتَصَدَ، وَ إِذَا أَقْتَرَ عَلَيْهِ اقْتَصَرَ. (مستدرك الوسائل ج13 ص52)
مؤمن ادبی را از خدا فرا میگيرد؛ هنگامی كه [روزی را] بر وی توسعه دهد، ميانهروی و هنگامی كه بر او سخت گيرد، [به آن] بسنده میكند.
الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: وَ لَكِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ؛ يَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ، أَنْ يَأْكُلُوا قَصْداً، وَ يَلْبَسُوا قَصْداً، وَ يَنْكِحُوا قَصْداً، وَ يَرْكَبُوا قَصْداً، وَ يَعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِكَ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ. (بحار الأنوار ج76 ص304)
امّا مال، مال خدا است و آن را نزد انسان به صورت امانت میگذارد و به آنان اجازه داده است که در خوردن و نوشیدن و پوشیدن و ازدواج و سوار شدن میانهروی کنند و بقیه را به فقیران مؤمن ببخشند، تا به آنان سر و سامان دهند.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِأَهْلِ بَيْتٍ خَيْراً، فَقَّهَهُمْ فِي الدِّينِ وَ رَزَقَهُمُ الرِّفْقَ فِي مَعَايِشِهِمْ، وَ الْقَصْدَ فِي شَأْنِهِمْ، وَ وَقَّرَ صَغِيرُهُمْ كَبِيرَهُمْ، وَ إِذَا أَرَادَ بِهِمْ غَيْرَ ذَلِكَ تَرَكَهُمْ هَمَلا. (مستدرك الوسائل ج8 ص392)
هرگاه خداوند برای خانوادهای خير بخواهد، آنان را در دين دانا میكند، مدارا در زندگی و ميانهروی در خرج كردن را روزيشان میکند و كوچكترها، بزرگترهايشان را احترام میکنند و اگر برای آنان جز اين بخواهد، به خودشان واگذارشان میکند.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ. (بحار الأنوار ج33 ص601)
دوستداشتنیترین چیزها در نزد تو، در حق، میانهترین؛ و در عدل، فراگیرترین باشد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَا مَنْعَ وَ لَا إِسْرَافَ وَ لَا بُخْلَ وَ لَا إِتْلَافَ، خَيْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا. (بحار الأنوار ج74 ص166)
نه بخل و نه اسراف، نه بخل و نه نابود کردن، بهترین کارها میانهی آنهاست.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: تَوَسَّطْ فِي الْهِمَّةِ تَسْلَمْ مِمَّنْ يَتَّبَّعُ عَثَرَاتِكَ. (بحار الأنوار ج75 ص9)
در همّت میانهرو باش، تا از دست عیبجو آسوده خواهی بود.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ:كُنْ مِمَّنْ لَا يَفْرُطُ بِهِ عُنْفٌ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ ضَعْفٌ. (عيون الحكم ص393)
از کسانی باش که سختگیری آنان را به زیادهروی نمیکشاند، و ناتوانی از کار باز نمیدارد.
4- حد و اندازهی اعتدال
الصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ أَنْفَقَ شَيْئاً فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ، وَ مَنْ أَنْفَقَ فِي سَبِيلِ الْخَيْرِ فَهُوَ مُقْتَصِد. (بحار الأنوار ج72 ص302)
هر کس چیزی در غیر فرمان خدا خرج کند، اسرافکننده است؛ و هر کس در راه خیر خرج کند، مقتصد است.
الْعَسْكَرِيُّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَّ لِلسَّخَاءِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ سَرَفٌ وَ لِلْحَزْمِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ جُبْنٌ وَ لِلِاقْتِصَادِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ بُخْلٌ وَ لِلشَّجَاعَةِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّر. (بحار الأنوار ج66 ص407)
بخشندگی و سخاوت میزانی دارد و اگر از حد خود بگذرد، اسراف است. و دوراندیشی میزانی دارد و اگر از حد بگذرد، ترس است و میانهروی میزانی دارد و اگر از حد بگذرد، بُخل است و شجاعت میزانی دارد و اگر از حد بگذرد، دیوانگی است.
اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ السَّلَامُ : إِنَّ الرَّجُلَ لَيُنْفِقُ مَالَهُ فِي حَقٍ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِف. (من لا يحضره الفقيه ج3 ص167)
گاهی شخصی با اينكه مالش را در راه حقّ انفاق میكند، اسرافكار محسوب میشود. (چون از اندازهی گذشته و رعايت حدّ را نكرده است).
5- الگوی اعتدال
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَی، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي. (بحار الأنوار ج34ص341)
ما تکیهگاه میانهایم؛ عقب ماندگان به ما میرسند و پیش تاختگان به ما بازمیگردند.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: حَتَّی أَفْضَتْ كَرَامَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَخْرَجَهُ مِنْ أَفْضَلِ الْمَعَادِنِ مَنْبِتاً وَ أَعَزِّ الْأَرُومَاتِ مَغْرِساً… سِيرَتُهُ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ. (بحار الأنوار ج16 ص379)
تا اینکه کرامت خداوند سبحان به محمد (صلی الله علیه و آله) رسید، نهاد اصلی وجود او را از بهترين معادن استخراج كرد، و نهال وجود او را در اصيلترين و عزيزترين سرزمينها كاشت و آبياری كرد،… شیوهاش اعتدال است و سنّتش راه درست است.
6- فطری بودن اعتدال
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الْعَقْلُ أَنَّكَ تَقْتَصِدُ فَلَا تُسْرِف.(عيون الحكم ص20)
خردمندی آن است که میانهروی (و اعتدال) داشته باشی و زیادهروی نکنی.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الْعَاقِلُ لَا يَفْرُطُ بِهِ عُنْفٌ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ ضَعْف.( غررالحكم ص111)
عاقل کسی است که زور (و خشونت) او را به زیادهروی بر نیانگیزد، و ناتوانی او را بر جای ننشاند. (یعنی: اعتدال داشته باشد.)
الصّادقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ فی حدیث « جُنُودُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ » :… وَالقَصدُ وضِدَّهُ العُدوانَ… (كافی ج1ص21)
در حدیث شعبههای «عقل و جهل» :… اعتدال و ميانهروی از عقل است و ضدّ آن تجاوز از حدّ (زیادهروی) است…
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: سِتَّةٌ تُخْتَبَرُ بِهَا عُقُولُ النَّاسِ:… وَ الْقَصْدُ عِنْدَ الرَّغَبِ….(عيون الحكم ص286)
شش چيز است كه با آنها خردهای مردم سنجيده میشود:… ميانهروی به هنگام خواهش و ميل…
7- اعتدال در خواستهها
اَللهُ تَعالی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا…(مائده/87)
اي كسانی كه ايمان آوردهايد! چيزهای پاكيزه را كه خداوند برای شما حلال كرده است، بر خود حرام نكنيد، و از حد تجاوز نکند.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَا تُسْرِفْ فِي شَهْوَتِكَ وَ غَضَبِكَ فَيُزْرِيَانِكَ. (عيون الحكم ص521)
در شهوترانی و خشمگینی زیادهروی مکن، که تو را خوار (و معیوب) میسازد.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِذَا غَلَبَتْ عَلَيْكَ الشَّهْوَةُ فَاغْلِبْهَا بِالاخْتِصَار. (غرر الحكم ص294)
هر گاه شهوت بر تو چیره شود پس با کوتاه کردن بر او چیره شو.
8- اعتدال در رفتار اجتماعی
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: كُنْ لَيِّناً مِنْ غَيْرِ ضَعْفٍ شَدِيداً مِنْ غَيْرِ عُنْف. (غرر الحكم ص529)
نرمخو باش نه از روی ناتوانی، و سخت باش نه با درشتی!
9- اعتدال در خصومت
اَللهُ تَعالی: وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ (بقره/190)
و در راه خدا با كسانی كه با شما میجنگند بجنگيد؛ ولی از اندازه درنگذريد؛ زيرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمیدارد.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ ظَلَمَ وَ مَنْ قَصَّرَ ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ يُخَاصِمُ.(بحار الأنوار ج72 ص150)
هر کس خصومت بسیاری را دنبال کند ستم کرده، و هر کس از آن کوتاه بیاید (و حق خود را مطالبه نکند) ستم کرده، و هر کس خصومت بر پا کند، نمیتواند خداترس باشد.
10- اعتدال در خشنودی و خشم
الْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: َ أُوصِيكَ يَا بُنَي… وَ الِاقْتِصَادِ وَ الْعَدْلِ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ. (بحار الأنوار ج42 ص203)
ای فرزندم! تو را به… میانهروی، و عدالت در خشنودی و غضب سفارش میکنم.
الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الْمُؤْمِنُ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَ إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي بَاطِلٍ وَ الَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ أَكْثَرَ مِمَّا لَهُ. (بحار الأنوار ج75ص209)
مؤمن وقتی خشمگین شود، خشم او را از حق خارج نمیکند، و وقتی خشنود گردد، خشنودی او را به باطل نمیبرد و اگر قدرت بیابد، بیشتر از حق خود نمیگیرد.
11- اعتدال در بیم و امید
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ فَقَدْ أَكْمَلَ الْإِيمَانَ… وَ اعْتِدَالُ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاء. (غرر الحكم ص331)
سه ویژگی اگر در کسی باشد، ایمان را به کمال رسانده است:… و اعتدال (و تعادل ) در حال بیم و امید.
12- اعتدال در دوستی
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: يَا عَلِيُّ! مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ جَوَّالَ الْفِكْر…لَا يَغْرَقُ فِي بُغْضِهِ وَ لَا يَهْلِكُ فِي حُبِّه.( بحار الأنوار ج64 ص310)
ای علی! از اوصاف مومن این است که دارای فکر و اندیشهای پویا باشد… در خشم فرو نمیرود، و در دوستی(با زیادهروی ) نابود نمیگردد.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِذَا أَحْبَبْتَ فَلَا تُكْثِر. (غرر الحكم ص281)
هرگاه کسی را دوست داشتی، زیادهروی مکن.
13- اعتدال در کلام
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: تَحَرَّ الْقَصْدَ مِنَ الْقَوْلِ .(بحار الأنوار ج74 ص287)
در سخن گفتن، حد اعتدال را رعایت کن.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الْكَلَامُ بَيْنَ خَلَّتَيْ سَوْءٍ هُمَا الْإِكْثَارُ وَ الْإِقْلَالُ فَالْإِكْثَارُ هَذْرٌ وَ الْإِقْلَالُ عِيٌّ وَ حَصَرٌ. (غرر الحكم ص100)
سخن گفتن ميانهی دو خصلت بد قرار دارد: پُرگويی و كم گويی. پرگويی بيهودهگويی است، و كمگويی درماندگی و ناتوانی است.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: خَيْرُ الْكَلَامِ مَا لَا يُمِلُّ وَ لَا يُقِل.(غرر الحكم ص355)
بهترين سخن، آن است كه نه خسته کننده و نه نارسا باشد.
14- اعتدال در عبادت
اَلحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَمَّا حَضَرَتْ وَالِدِيَ الْوَفَاةُ أَقْبَلَ يُوصِي إِلَی أَنْ قَالَ: قَالَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): وَ اقْتَصِدْ فِي عِبَادَتِكَ وَ عَلَيْكَ فِيهَا بِالْأَمْرِ الدَّائِمِ الَّذِي تُطِيقُهُ الْخَبَرَ. (مستدرك الوسائل ج1 ص130)
چون هنگام وفات پدرم رسید، رو کرد به من و شروع به وصیت کرد؛ تا آنجا که فرمود: در عبادت خود میانهرو باش و در عبادت به کاری که مداوم باشد و توانایی انجام آن را داری بپرداز.
اَلحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: اقْتَصِدْ يَا بُنَيَّ! فِي مَعِيشَتِكَ، وَ اقْتَصِدْ فِي عِبَادَتِك. (بحار الأنوار ج42 ص203)
ای پسرم! در زندگی و عبادتت میانهرو باش.
15- اعتدال در انفاق و بخشش
اَللهُ تَعالی: وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (فرقان/67)
و كسانی كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف و نه سختگيری می کنند، بلكه در ميان اين دو، حدّ اعتدالی دارند.
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تُسْرِفْ وَ لَا تَقْتُرْ وَ كُنْ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً، إِنَّ التَّبْذِيرَ مِنَ الْإِسْرَافِ وَ قَالَ اللَّهُ :{لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً.} (اسراء/26). (بحار الأنوار ج72 ص302)
از خدا بترس و اسراف نکن و تنگ مگیر، و میان این دو برپا باش، زیرا تبذیر (ریخت و پاش) از اسراف است، و خدا فرموده است: {و ولخرجی و اسراف مكن.}
16- اعتدال در مصرف
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَّ الْقَصْدَ أَمْرٌ يُحِبُّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ إِنَّ السَّرَفَ أَمْرٌ يُبْغِضُهُ اللَّهُ حَتَّی طَرْحَكَ النَّوَاةَ فَإِنَّهَا تَصْلُحُ لِلشَّيْءِ، وَ حَتَّی صَبَّكَ فَضْلَ شَرَابِكَ. (كافی ج4 ص52)
ميانهروی را خداوند عزیز و بلندمرتبه دوست دارد و اسراف و زيادهروی مورد خشم اوست، حتی اگر اسراف در انداختن هسته خرمایی باشد كه قابل مصرف است، يا زيادی آبی كه نیمخورده باشد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ، وَ يُبْغِضُ الْإِسْرَافَ. (من لا يحضره الفقيه ج3 ص67)
هيچ هزينهای در نزد خداوند عزیز و بلندمرتبه، بهتر از هزينه به اندازهی نياز نيست و خداوند اسراف و زيادهروی را دوست ندارد.
اَلسّجادُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لِيُنْفِقِ الرَّجُلُ بِالْقِسْطِ وَ بُلْغَةِ الْكَفَافِ وَ يُقَدِّمُ مِنْهُ الْفَضْلَ لآِخِرَتِهِ، فَإِنَّ ذَلِكَ أَبْقَی لِلنِّعْمَةِ وَ أَقْرَبُ إِلَی الْمَزِيدِ مِنَ اللَّهِ وَ أَنْفَعُ فِي الْعَاقِبَةِ. (وسائل الشيعه ج21 ص551)
انسان باید به مقدار اعتدال و به قدر کفاف خرج کند و زیادیاش را برای آخرت بفرستد. زیرا چنین رفتاری باعث بقای بیشتر نعمت گشته و به فزونی نعمت از جانب خدا نزدیکتر و در عاقبت سودمندتر است.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الِاقْتِصَادُ نِصْفُ الْمَئُونَةِ. (عيون الحكم ص25)
ميانهروی نيمی از روزی (و هزينه زندگی) است.
الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ: وَ لْيَكُنْ نَفَقَتُكَ عَلَی نَفْسِكَ وَ عِيَالِكَ قَصْدا. (مستدرك الوسائل ج13 ص53)
(به هوش باش) مصرف و مخارج خود و خانوادهات باید در حدّ میانه و متوسّط باشد.
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: طُوبَی لِمَنْ أَنْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الْفَضْلَ وَ أَمْسَكَ قَوْلَهُ عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْفِعْل. (كافی ج8 ص169)
خوشا به حال كسی كه در مخارج خود، ميانهروی در پيش گرفت و افزودهی درآمدش را به نيازمند بخشيد و از سخن زيادی، خويشتنداری كرد و از كردار زشت، باز ايستاد.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: فَدَعِ الْإِسْرَافَ مُقْتَصِداً، وَ اذْكُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً، وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ، وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِك. (بحار الأنوار ج33 ص490)
از اسراف بپرهیز، و میانهروی را برگزین، از امروز به فکر فردا باش، و از اموال دنیا به اندازهی کفاف خویش نگهدار، و زیادی را برای روز نیازمندیت در آخرت پیش فرست.
17- اعتدال در خوردن و آشامیدن
اَللهُ تَعالی:…كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ. (اعراف/31)
…بخوريد و بياشاميد و[لی] زياده روی مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمیدارد.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: عَلَيْكُمْ بِالْقَصْدِ فِي الْمَطَاعِمِ، فَإِنَّهُ أَبْعَدُ مِنَ السَّرَفِ وَ أَصَحُّ لِلْبَدَنِ وَ أَعْوَنُ عَلَی الْعِبَادَة. (عيون الحكم ص341)
در باره خوراكیها ميانهروی كنيد؛ چرا كه اين، از اسراف به دورتر است و بدن را سالمتر نگه میدارد و به عبادت، بيشتر كمك میكند.
الکَاظمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَوْ أَنَ النَّاسَ قَصَدُوا فِي الطُّعَمِ لَاعْتَدَلَتْ أَبْدَانُهُمْ. (وسائل الشيعه ج24 ص241)
اگر مردم در خوردن اعتدال میورزيدند، بدنهايشان سالم میماند.
18- اعتدال در کسب و کار
أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ: سَمِعْتُ رَجُلًا يَقُولُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: بَلَغَنِي أَنَّ الِاقْتِصَادَ وَ التَّدْبِيرَ فِي الْمَعِيشَةِ نِصْفُ الْكَسْبِ ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ : لَا بَلْ هُوَ الْكَسْبُ كُلُّهُ وَ مِنَ الدِّينِ التَّدْبِيرُ فِي الْمَعِيشَةِ. (بحار الأنوار ج68 ص349)
ایوب بن حر: شنیدم که شخصی به حضرت صادق علیه السّلام عرض کرد: این حدیث به من رسیده که اعتدال و تدبیر در زندگی نصف تجارت است؟ حضرت فرمود: نه چنین نیست، بلکه کل کسب و کار همین است. و از دستور دین اسلام تدبیر در زندگی است.
الْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَا تُجَاهِدِ الطَّلَبَ جِهَادَ الْغَالِبِ وَ لَا تَتَّكِلْ عَلَی الْقَدَرِ اتِّكَالَ الْمُسْتَسْلِمِ فَإِنَّ ابْتِغَاءَ الْفَضْلِ مِنَ السُّنَّةِ وَ الْإِجْمَالَ فِي الطَّلَبِ مِنَ الْعِفَّةِ وَ لَيْسَتِ الْعِفَّةُ بِدَافِعَةٍ رِزْقاً وَ لَا الْحِرْصُ بِجَالِبٍ فَضْلًا فَإِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ وَ اسْتِعْمَالَ الْحِرْصِ اسْتِعْمَالُ الْمَأْثَمِ. (بحار الأنوار ج75 ص106)
در طلب بکوش، امّا نه پیروزمندانه و غالب؛ و به تقدیر اعتماد کن، امّا نه مانند تسلیم شده و عقب کشیده؛ زیرا میل به مزیّت و برتری از سنّت است، و عدم افراط در طلب عفّت. نه عفّت، ردّکننده روزی است و نه حرص و آز جلب کننده آن. چرا که رزق و روزی تقسیم شده است و زیادهجویی گناه است.
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لِيَكُنْ طَلَبُكَ الْمَعِيشَةَ فَوْقَ كَسْبِ الْمُضَيِّعِ دُونَ طَلَبِ الْحَرِيصِ الرَّاضِي بِالدُّنْيَا الْمُطْمَئِنِّ إِلَيْهَا وَ لَكِنْ أَنْزِلْ نَفْسَكَ مِنْ ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ الْمُنْصِفِ الْمُتَعَفِّفِ تَرْفَعْ نَفْسَكَ عَنْ مَنْزِلَةِ الْوَاهِي الضَّعِيفِ وَ تَكْتَسِبْ مَا لَا بُدَّ لِلْمُؤْمِنِ مِنْه. (بحار الأنوار ج100ص33)
باید طلب تو برای روزی و گذران زندگی، بیشتر از انسانهای اسراف کار و کمتر از اشخاص حریص، دنیادوست و دل به دنیا داده باشد؛ پس خود را در کار و کسب، در حد انسان منصف و پرهیزکار قرار ده، و از اشخاص سست و ناتوان بالاتر ببر، و به کسب آنچه که مورد نیاز شخص مؤمن است بپرداز.
19- اعتدال در راه رفتن
اَللهُ تَعالی: وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ، وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ، إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ. (لقمان/19)
و در راه رفتن خود ميانهرو باش و صدايت را آهسته ساز؛ كه بدترين آوازها بانگ خران است.
20- آثار اعتدال و میانهروی
20-1- نجاتبخش فرد و جامعه
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: ثَلَاثٌ مُنْجِيَاتٌ: فَذَكَرَ الثَّالِثُ، الْقَصْدُ فِي الْغِنَی وَ الْفَقْر. (كافی ج4 ص53)
سـه چيـز باعث نجات و رسـتگاری است و در مـورد سـومی، خـاطرنـشان ساخت، رعايت اعتدال در حال فقر و توانگريست.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: سِيَاسَةُ الدِّينِ ثَلَاثٌ: رِقَّةٌ فِي حَزْمٍ وَ اسْتِقْصَاءٌ فِي عَدْلٍ، وَ إِفْضَالٌ فِي قَصْد. (عيون الحكم ص284 )
سياست عادلانه سه چيز است : نرمی در دورانديشی، به نهايت رساندن عدالت و احسانِ به اعتدال.
اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ السَّلَامُ : وَ أَمَّا الْمُنْجِيَاتُ: فَخَوْفُ اللَّهِ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ، وَ الْقَصْدُ فِي الْغِنَی وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَةُ الْعَدْلِ فِي الرِّضَا وَ السَّخَطِ. (وسائل الشيعه ج15 ص222)
و اما نجات دهندگان عبارتند از: ترس از خدا در نهان و آشكار، ميانهروی در ثروتمندی و فقر و گفتن سخن عدل در خشم و خشنودی.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لِيَكُنْ مَرْكَبُكَ الْقَصْدُ وَ مَطْلَبُكَ الرُّشْدُ. (غرر الحكم ص571)
سواری خود را میانهروی، و آرمانت را ترقّی و خردمندی قرار بده.
20-2- رفع فقر
الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا عُبَيْدُ! إِنَّ السَّرَفَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ يُورِثُ الْغِنَی. (كافی ج4 ص53)
ای عبید! اسراف و زيادهروی موجب فقر و نيازمندی است و اقتصاد و ميانهروی مايه دولت و بینيازی است.
الکَاظمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الرِّفْقُ نِصْفُ الْعَيْشِ وَ مَا عَالَ امْرُؤٌ فِي اقْتِصَادِهِ. (كافی ج4 ص54)
سازش و نرمی (با اطرافيان) نيمی از زندگی است و انسان با به كار بردن ميانهروی فقير و نادار نخواهد نشد.
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ. (كافی ج4 ص53)
من ضامنم كه هر كس ميانه روی در معيشت خود به خرج دهد، تهيدست و نيازمند نگردد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : عَلَيْكُمْ بِالِاقْتِصَادِ فَمَا افْتَقَرَ قَوْمُ قَطُّ اقْتَصِدُوا. (نور الثقلين ج4 ص341)
بر شما باد که در زندگی صرفهجو و میانهرو باشید! هر قومی که راه اعتدال و میانه را پیش گیرند، هرگز فقیر و تهیدست نمیگردند.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ صَحِبَ الِاقْتِصَادَ، دَامَتْ صُحْبَةُ الْغِنَی لَهُ، وَ جَبَرَ الِاقْتِصَادُ فَقْرَهُ وَ خَلَلَهُ. (غرر الحكم ص 666)
هر كس با ميانهروی دمساز گردد، بینيازی با او همواره دمساز خواهد بود؛ و ميانهروی فقر و پريشانی او را جبران خواهد كرد (و چالههای ناداری را پر خواهد ساخت.).
20-3- کاهش هزینهها
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: فَإِنَّ مَنْ تَحَرَّی الْقَصْدَ، خَفَّتْ عَلَيْهِ الْمُؤَن. (كافی ج8 ص23)
کسی که در زندگیاش میانهرو باشد، مخارج زندگی برای او سبک و آسان خواهد بود.
20-4- زیاد شدن روزی و ثروت
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ: الْقَصْدُ مَثْرَاةٌ وَ السَّرَفُ مَتْوَاة. (كافی ج4 ص52)
ميانهروی، مايه زياد شدن ثروت؛ و اسراف، موجب هلاكت است.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: الِاقْتِصَادُ يُنْمِي الْقَلِيلَ الْإِسْرَافُ يُفْنِي الْجَزِيلَ. (عيون الحكم ص39)
ميانهروی، كم را زياد میكند و اسراف، فراوان را نابود میسازد.
اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ، وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ. (كافی ج4 ص54)
هركس در زندگانیاش ميانهروی كند، خداوند به او روزی میدهد. و هركس ولخرجی كند، خداوند محرومش میسازد.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: كَمْ مِنْ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَيْهِ وَ مُقْتَصِدٍ فِي الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِيرُ. (وسائل الشيعه ج17ص48)
بسا انسانهايی كه [در طلبِ روزی] خود را به رنج میافكنند، امّا در تنگدستی به سر میبرند و بسا كسانی كه در طلبِ روزی ميانهروی میكنند و دست تقدير، آنان را ياری میرساند.
20-5- بقای نعمت
الکَاظم عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنِعَ بَقِيَتْ عَلَيْهِ النِّعْمَةُ، وَ مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَة. (بحار الأنوار ج75 ص327)
و هر کس که میانهروی کند نعمت بر او دوام یابد، و هر کس که ولخرجی کند و اسراف کند، نعمتش زوال یابد.
20-6- رفع عذاب
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَ اللَّهَ لَا يُعَذِّبُ عَلَی الْقَصْد. (بحار الأنوار ج72 ص302)
خداوند متعال، آن را که اعتدال و میانهروی داشته باشد، عذاب نمیکند.
20-7- توان مقابله با حوادث
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنِ اقْتَصَدَ فِي الْغِنَی وَ الْفَقْرِ فَقَدِ اسْتَعَدَّ لِنَوَائِبِ الدَّهْر. (عيون الحكم ص426)
هر كه در توانگری و تهيدستی ميانهرو باشد، برای [مقابله با]حوادث روزگار آماده شده است.
21- نادانی ضد اعتدال
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: لَا تَرَی الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً. (مجمع البحرين ج4 ص265)
جاهل را نمی بینی، مگر این که یا زیادهروی میکند و یا کم میآورد.
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَّ السَّفَهَ خُلُقُ لَئِيمٍ يَسْتَطِيلُ عَلَی مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يَخْضَعُ لِمَنْ [هُوَ] فَوْقَهُ. (كافی ج2 ص322)
کمخردی، سرشتی فرومایه است. نسبت به زیردست خود، بزرگی (و تکبر) میکند، و در برابر مافوق خود، فروتنی میورزد!
22- ترک اعتدال و میانهروی
اَللهُ تَعالی:… فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ. (لقمان/32)
… برخی از آنان ميانهرو هستند، و نشانههای ما را جز هر خائن ناسپاسگزاری انكار نمیكند.
23- آثار ترک اعتدال و میانهروی
23-1- عدم استجابت دعا
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَرْبَعَةٌ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ… وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي فَيَقُولُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالاقْتِصَادِ؟ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالْإِصْلَاحِ؟ (بحار الأنوار ج68 ص344)
چهار شخص هستند که دعایشان مستجاب نمیشود :… کسی که دارای ثروتی باشد و آن را تباه کند و بگوید: خدایا! به من رزق و روزی بده که میفرماید: مگر من به تو دستور ندادم که در زندگی اقتصاد و اعتدال و شایستگی داشته باشی؟
23-2- انحراف از حق
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ تَرَكَ الْقَصْدَ جَارَ مَنْ تَعَدَّی الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ. (من لا يحضره الفقيه ج4 ص390)
هر كس اقتصاد و ميانهروی را ترك كرد، از راه حق منحرف خواهد شد. هر كس حق را زير پا گذاشت راه زندگی بر وی تنگ خواهد شد.
23-3- هلاکت
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ : مَنْ لَمْ يُحْسِنِ الِاقْتِصَادَ أَهْلَكَهُ الْإِسْرَاف. (غرر الحكم ص602)
كسی كه نتواند حالت اعتدال و میانهروی را به طور صحیح در زندگی خود پیاده كند (عاقبت) اسراف و مخارج بیهوده او را به هلاكت خواهد رسانید.
23-4- ستم بر خود و دیگران
اَللهُ تَعالی: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ… (فاطر/32)
سپس اين كتاب آسماني را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم، (اما) از ميان آنها عدهای بر خود ستم كردند، و عدهای ميانهرو بودند…
اَلحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ تَرَكَ الْقَصْدَ جَارَ. (بحار الأنوار ج74 ص230)
کسی که میانهروی را ترک کند، ستم کرده است.
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: عَلَيْكَ بِالْقَصْدِ فِي الْأُمُورِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصْدِ جَارَ وَ مَنْ أَخَذَ بِهِ عَدَلَ. (عيون الحكم ص335)
در كارها ميانهرو باش! كه هر كس ميانهرَوی را ترك كند، ستم خواهد كرد و هر كس ميانهروی پيشه كند، به عدالت رفتار خواهد كرد.
23-5- نبودنِ خیر و نیکی در شخص
اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَا خَيْرٌ فِي رَجُلٍ لَا يَقْتَصِدُ فِي مَعِيشَتِهِ، مَا يَصْلُحُ لَا لِدُنْيَاهُ وَ لَا لآِخِرَتِه.(وسائل الشيعه ج17 ص66)
خیری در کسی که در زندگی خود میانهروی نمیکند وجود ندارد. چنین شخصی نه برای دنیای خویش، سامانی فراهم میآورد و نه برای آخرتش.















ثبت دیدگاه