فهرست مطالب
عفو و گذشت
۱- معنی و مفهوم عفو
ابن منظور در معنای عفو گوید: عفو به معنای گذشتن از گناه و ترک کیفر آن است و اصل و ریشهی آن به معنی محو و نابودی است. (لسان العرب ج ۱۵ص۷۲ )
و دهخدا نیز نویسد: ساقط کردن عذاب . و مغفرت پوشاندن جرم است برای محافظت از عذاب شرمزدگی و رسوائی ، و عفو را صفت کسی قرار می دهند که توانائی انجام دادن عمل مقابل آن را داشته باشد. (از اقرب الموارد). ترک عقوبت گناهکار. آمرزش. بخشش.گذشت (ناظم الاطباء)
۲- اهمیت عفو و گذشت
اللهُ تَعالى: إِنْ تُبْدُوا خَیْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا قَدِیراً. (نساء/ ۱۴)
اگر عمل خیرى را آشکارا و یا پنهان انجام دهد و یا اگر از کار بد دیگران عفو و گذشت کنید، به طور قطع خداوند هم بخشنده و توانا است.
اللهُ تَعالى: فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.(مائده/۱۳)
از آنان عفو و گذشت کن که خداوند اهل احسان را دوست میدارد.
اللهُ تَعالى: وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (نور/ ۲۳)
و این مؤمنان عفو و گذشت کنند، آیا دوست نمیدارند که خدا شما را ببخشد؟ و خداوند بخشنده مهربان است.
اللهُ تَعالى: قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیَّامَ اللَّهِ لِیَجْزِیَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (جاثیه / ۱۴)
بگو به مؤمنین، آن کسانى را که امیدى به ایام اللَّه (روز ظهور قدرت الهى) ندارند مورد عفو قرار دهند، تا خدا جزاى هر گروهى را مطابق عملشان بدهد.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ . (نهج البلاغه حکمت ۵۲ )
سزاوارترین مردم برای عفو و گذشت، تواناترین آنها است بر کیفر دادن مُجرم.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: النَّدَامَهُ عَلَى الْعَفْوِ أَفْضَلُ وَ أَیْسَرُ مِنَ النَّدَامَهِ عَلَى الْعُقُوبَهِ . (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۱)
پشیمانى از عفو و گذشت، بهتر و آسانتر است از پشیمانى در عقوبت و انتقام.
۳- زیبایی و لطافت عفو
اللهُ تَعالى: فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ. (حجر/ ۸۶)
پس گذشت کن، گذشتى زیبا.
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ (الحجر: ۸۵ ) قَالَ: الْعَفْوُ مِنْ غَیْرِ عِتَابٍ.(بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۲۱ ۷۳)
حضرت رضا علیه السّلام در باره فرموده خداوند عزیز و بلند مرتبه: {پس گذشت کن، گذشتى زیبا.} فرمود: عفو و گذشت، بدون توبیخ.
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْیَمَانِیِّ :سَمِعْتُ عَبْدَ الرَّزَّاقِ یَقُولُ: جَعَلَتْ جَارِیَهٌ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام تَسْکُبُ الْمَاءَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاهِ فَسَقَطَ الْإِبْرِیقُ مِنْ یَدِ الْجَارِیَهِ عَلَى وَجْهِهِ فَشَجَّهُ فَرَفَعَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام رَأْسَهُ إِلَیْهَا فَقَالَتِ الْجَارِیَهُ : إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ : { وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ. } ( آل عمران / ۱۳۴) فَقَالَ لَهَا :قَدْ کَظَمْتُ غَیْظِی قَالَتْ: { وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ.} ( آل عمران / ۱۳۴) قَالَ لَهَا: قَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْکِ قَالَتْ: { وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.} ( آل عمران / ۱۳۴) قَالَ: اذْهَبِی فَأَنْتِ حُرَّهٌ .(بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۱۳ )
عبدالله بن محمد یمانی: از عبد الرزاق شنیدم که گفت :کنیز حضرت سجاد علیه السلام داشت به دست حضرت آب میریخت که براى نماز وضوء بگیرند، ناگهان ظرف آب از دست کنیز افتاد و صورت حضرت را مجروح کرد. حضرت سر بلند کرد و به سوى کنیز نگاهى کرد، کنیز گفت: خداوند متعال میفرماید: { و خشم خود را فرو مى برند .} حضرت فرمود: خشم خود را فرو بردم. کنیز گفت: { و از مردم در مى گذرند.} حضرت فرمود: خداوند تو را عفو فرماید. عرض کرد: { و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. } فرمود: برو که آزادت کردم!!
بَعَثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) غُلَاماً لَهُ فِی حَاجَهٍ فَأَبْطَأَ فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَى أَثَرِهِ لَمَّا أَبْطَأَ فَوَجَدَهُ نَائِماً فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ یُرَوِّحُهُ حَتَّى انْتَبَهَ فَلَمَّا انْتَبَهَ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): یَا فُلَانُ وَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ لَکَ تَنَامُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ لَکَ اللَّیْلُ وَ لَنَا مِنْکَ النَّهَارُ.(بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۵)
حضرت صادق (علیه السّلام) غلامش را دنبال کارى فرستاد. طول کشید و غلام نیامد. حضرت براى بررسى وضع غلام از خانه بیرون آمد. برخلاف انتظار مشاهده فرمود که غلام خوابیده است. حضرت نشست بالاى سر غلام و او را باد میزد تا وقتى که غلام بیدار شد!حضرت فرمود: فلانى، این براى تو درست نیست که شب بخوابى و روز هم بخوابى؛ شب براى خواب، روز هم براى ما!
مُعَتِّبٍ: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فِی حَائِطٍ لَهُ یَصْرِمُ فَنَظَرْتُ إِلَى غُلَامٍ لَهُ قَدْ أَخَذَ کَارَهً مِنْ تَمْرٍ فَرَمَى بِهَا وَرَاءَ الْحَائِطِ فَأَتَیْتُهُ فَأَخَذْتُهُ وَ ذَهَبْتُ بِهِ إِلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی وَجَدْتُ هَذَا وَ هَذِهِ الْکَارَهَ فَقَالَ لِلْغُلَامِ: فُلَانُ قَالَ: لَبَّیْکَ، قَالَ: أَ تَجُوعُ؟ قَالَ: لَا یَا سَیِّدِی، قَالَ فَلِأَیِّ شَیْءٍ أَخَذْتَ هَذِهِ؟ قَالَ: اشْتَهَیْتُ ذَلِکَ. قَالَ: اذْهَبْ فَهِیَ لَکَ وَ قَالَ خَلُّوا عَنْهُ . (بحار الأنوار ج۶۸ ص۴۰۲)
معتب: موسى بن جعفر (علیهما السّلام) در نخلستان خود مشغول چیدن خرما بود. ناگهان متوجه شدم که غلام حضرت مقدارى از خرما برداشت و پشت دیوار پرتاب کرد (که بعدا” برود و او را بردارد.). من رفتم خرما را برداشتم و با غلام خدمت حضرت رفتیم و قضیه را عرض کردم. حضرت فرمود: اى غلام! عرض کرد:در خدمتم! فرمود آیا گرسنه هستى؟ عرض کرد: نه اى آقاى من. فرمود: پس چرا چنین کردى و خرما را سرقت کردی؟ عرض کرد: فقط از این جهت بود که دلم خواست. فرمود: برو مال خودت باشد! و فرمود: رهایش کنید!
۴- عفو از ستمگر
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَ لَا أَدُلُّکُمْ عَلَى خَیْرِ أَخْلَاقِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ تُعْطِی مَنْ حَرَمَکَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۳۹۹ )
آیا راهنمایى نکنم شما را بر بهترین اخلاق دنیا و آخرت؟ پیوند کنی با کسى که از تو بریده، عطا کنى به کسى که تو را محروم ساخته و عفو کنى از کسى که به تو ظلم کرده است.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنَا . (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۱۴ )
روش ما اهلبیت عفو و گذشت است از کسى که به ما ظلم کرده است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ أَمَّا الرُّخْصَهُ الَّتِی صَاحِبُهَا فِیهَا بِالْخِیَارِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى رَخَّصَ أَنْ یُعَاقَبَ الْعَبْدُ عَلَى ظُلْمِهِ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى { جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ } (شورى/ ۴۰ ) وَ هَذَا هُوَ فِیهِ بِالْخِیَارِ إِنْ شَاءَ عَفَا وَ إِنْ شَاءَ عَاقَبَ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص۴۲۵)
و اما آن رخصت و اجازهاى که صاحبش اختیار دارد این است که خداوند بزرگ و برتر اجازه و اذن داده است که انسان در مقابل ظلم، انتقام گرفته و ظالم را کیفر کند، که فرموده است: {کیفر بدى همانندش بدى خواهد بود. و کسى که عفو و گذشت کرده و اصلاح کند، پاداش او بر خدا است } و این موردى است که انسان اختیار دارد اگر خواست عفو میکند و اگر هم خواست کیفر میدهد.
۵- عفو از دشمن
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَهِ عَلَیْهِ .(نهج البلاغه حکمت۱۱)
هنگامى که بر دشمنت مسلط گشتى، عفو و گذشت از او را شکرانه این قدرت قرار بده.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: صَافِحْ عَدُوَّکَ وَ إِنْ کَرِهَ فَإِنَّهُ مِمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عِبَادَهُ یَقُولُ: { ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ.} (فصّلت/ ۳۴ و۳۵). (بحار الأنوار ج ۷۳ ص۲۰)
با دشمنت مصافحه و گذشت کن، گرچه او مایل نباشد، زیرا این عمل از چیزهایى است که خدا(به بندگانش) دستور داده و فرموده است: { [بدى را] با آنچه خود بهتر است دفع کن، آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است گویى دوستى یکدل مىگردد. و این [خصلت] را جز کسانى که شکیبا بوده اند نمىیابند و آن را جز صاحب بهرهاى بزرگ نخواهد یافت.}
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا تُکَافِئُ عَدُوَّکَ بِشَیْءٍ أَشَدَّ عَلَیْهِ مِنْ أَنْ تُطِیعَ اللَّهَ فِیهِ وَ حَسْبُکَ أَنْ تَرَى عَدُوَّکَ یَعْمَلُ بِمَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ .(بحار الأنوار ج ۱۰ص۱۱۱)
فرمود: بدترین کیفر و ناراحتى شَدید که دشمن تو دارد این است که تو راجع به او از خداوند اطاعت کنی. (در برابر مصیبت صبر کنى.) و براى تو همین بس است که ببینى دشمنت مشغول معصیت الهى است. (چون عذابش شدیدتر خواهد شد.)
الصَّادِقُ و الکاظِمُ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ : اصْبِرْ عَلَى أَعْدَاءِ النِّعَمِ فَإِنَّکَ لَنْ تُکَافِیَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فِیکَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِیعَ اللَّهَ فِیهِ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۸ و ص ۴۱۶ )
در مقابل دشمنانِ نعمت(حسودان) صبر کن، زیرا که تو براى کسى که در حق تو خدا را نافرمانى مىکند، نمىتوانى بهتر از این مقابله کنى، که در بارهی او خدا را اطاعت کنى.
۶- عفو از مؤمن و غیر مؤمن
اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا الْتَقَتْ فِئَتَانِ قَطُّ إِلَّا نُصِرَ أَعْظَمُهُمَا عَفْواً . (بحارالأنوار ج ۶۸ ص ۴۲۴ )
دو گروه با هم کارزار نکنند، جز اینکه خداوند آن دسته را که باگذشتتر است یارى مىدهد.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أُتِیَ بِالْیَهُودِیَّهِ الَّتِی سَمَّتِ الشَّاهَ لِلنَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ لَهَا: مَا حَمَلَکِ عَلَى مَا صَنَعْتِ فَقَالَتْ: قُلْتُ إِنْ کَانَ نَبِیّاً لَمْ یَضُرَّهُ وَ إِنْ کَانَ مَلِکاً أَرَحْتُ النَّاسَ مِنْهُ قَالَ :فَعَفَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَنْهَا. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۲)
زن یهودی را که گوشت گوسفند را مسموم کرده بود تا رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) را مسموم کند، خدمت حضرتش آوردند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) به او فرمود: چرا این کار را کردى؟ آن زن گفت: چنین فکر کردم، که اگر محمد(صلى اللَّه علیه و آله) پیامبر باشد ؛ این گوشت زهرآلود به او زیان نمیرساند و اگر پادشاه و سلطان است و بىجهت مدّعى نبوّت است، من با این کارم مردم را از او راحت کردهام. پس از این مذاکره حضرت او را مورد عفو قرار داد.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ وَ أَحْزَمُ النَّاسِ أَکْظَمُهُمْ لِلْغَیْظِ .(بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۲۰)
سزاوارترین مردم به عفو و گذشت آن کسى است که بیش از همه قدرت بر کیفر داشته باشد. و عاقلترین آنها کسى است که بیش از همه خشم خود را فرو برد.
۷- آثار عفو
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً فَتَعَافَوْا یُعِزَّکُمُ اللَّهُ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۱)
بر شما باد به عفو و گذشت! که این صفت جز عزت و ارزش براى بنده چیز دیگرى ندارد. بنابراین نسبت به هم عفو و گذشت داشته باشید، تا خداوند به شما عزت و عظمت عنایت کند.
اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: ثَلَاثٌ لَا یَزِیدُ اللَّهُ بِهِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ إِلَّا عِزّاً الصَّفْحُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَهُ وَ الصِّلَهُ لِمَنْ قَطَعَهُ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۳)
سه چیز است که موجب ازدیاد عزّت براى مسلمان مىشود: گذشت از کسى که به او ظلم کرده، بخشش به کسى که او را محروم کرده و پیوند و ارتباط با کسى که رابطه دوستى و خویشاوندی را بریده است.
اَلرَسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَى مُنَادٍ یُسْمِعُ آخِرَهُمْ کَمَا یُسْمِعُ أَوَّلَهُمْ فَیَقُولُ: أَیْنَ أَهْلُ الْفَضْلِ؟ فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَتَسْتَقْبِلُهُمُ الْمَلَائِکَهُ فَیَقُولُونَ: مَا فَضْلُکُمْ هَذَا الَّذِی تَرَدَّیْتُمْ بِهِ؟ فَیَقُولُونَ کُنَّا یُجْهَلُ عَلَیْنَا فِی الدُّنْیَا فَنَتَحَمَّلُ وَ یُسَاءُ إِلَیْنَا فَنَعْفُو. قَالَ: فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تَعَالَى: صَدَقَ عِبَادِی خَلُّوا سَبِیلَهُمْ لِیَدْخُلُوا الْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ الْخَبَرَ . (بحار الأنوار ج۶۸ ص ۴۱۹ )
روز قیامت منادى با صدایى رسا که به اول و آخر مردم میرسد، صدا میزند و میگوید: اهل فضل و فضیلت کجا هستند؟ گروهى از مردم که ملائکه آنها را استقبال میکنند، بلند میشوند و به آنان میگویند: فضل و برترى شما چه بوده است؟ میگویند: با ما با جهل و نادانى برخورد میشد و ما تحمل میکردیم، به ما بدى میشد و ما گذشت میکردیم. منادى از طرف خدا میگوید: راست میگویند. راه بدهید تا بدون حساب داخل بهشت شوند.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ کَفَّ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ. بحار الأنوار ج ۶۸ ص۴۲۶)
کسى که از تعرض به عِرض و آبروى مردم خوددارى کند، خداوند روز قیامت از لغزش او گذشت میکند، و کسى که از اِعمال خشم خود در باره مردم چشم بپوشد، خداوند عذاب روز قیامت را از او برطرف میفرماید.
۸- بخشش و پاسخ بدی با خوبی
اللهُ تَعالى: وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ. (رعد/ ۲۲)
بدى را با انجام کار خوب از بین میبرند.
اللهُ تَعالى: وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً. (فرقان/ ۶۳)
هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند.)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند.).
اللهُ تَعالى: وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ. وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ.(فصلت/ ۳۴ و ۳۵)
خوبى و بدى با هم برابر نیست، با اخلاق و رفتار خوب جلو بدى را بگیر، که در این صورت همان کسى که با تو عداوت دارد، مانند یک دوست صمیمى خواهد شد. ولى این روش را جز شکیبایان و جز افرادى که صاحب بهره بزرگ اخلاقى هستند، نمیتوانند داشته باشند.
اللهُ تَعالى: فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ. (زخرف/ ۸۹ )
از آنها گذشت کن و سلام بگو، بزودى میدانند (مطالب را مىفهمند.).
عَبْد اللَّهِ بْنِ زُهَیْرٍ: وَفَدَ الْعَلَاءُ بْنُ الْحَضْرَمِیِّ عَلَى النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ لِی أَهْلَ بَیْتٍ أُحْسِنُ إِلَیْهِمْ فَیُسِیئُونَ وَ أَصِلُهُمْ فَیَقْطَعُونَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): { ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ.} (فصّلت: ۳۴)
عبد اللَّه بن زهیر : علاء بن حضرمى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) وارد شد و عرض کرد: یا رسول خدا، فامیل و خاندانى دارم که من به آنها احسان می کنم، ولى آنها نسبت به من بدى میکنند. من پیوند و سرکشى به آنها میکنم و آنها از من مىبرند. حضرت فرمود: ” { [بدى را] آنچه خود بهتر است را دفع کن؛ آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یکدل مىگردد ، و این [خصلت] را جز کسانى که شکیبا بودهاند نمىیابند، و آن را جز صاحب بهرهاى بزرگ، نخواهد یافت.} پس فرمود : با برخورد خوب جلوگیرى از بدى کن ، که در این صورت همان کسى که با تو دشمنى دارد، مانند دوست، گرم و صمیمى خواهد شد،که البته این خوى و روش را فقط صابران و کسانى که بهره بزرگى از اخلاق دارند میتوانند داشته باشند.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: عَاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ. (نهج البلاغه حکمت ۱۵۸)
برادرت را به احسان بر او توبیخ کن. و شر و گزند او را از راه بخشش و انعام به او، برطرف کن.
۹- پذیرش عذر
رُوِیَ أَنَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) أَحْضَرَ وُلْدَهُ یَوْماً فَقَالَ لَهُمْ: یَا بَنِیَّ إِنِّی مُوصِیکُمْ بِوَصِیَّهٍ فَمَنْ حَفِظَهَا لَمْ یَضَعْ مَعَهَا إِنْ أَتَاکُمْ آتٍ فَأَسْمَعَکُمْ فِی الْأُذُنِ الْیُمْنَى مَکْرُوهاً ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى الْأُذُنِ الْیُسْرَى فَاعْتَذَرَ وَ قَالَ: لَمْ أَقُلْ شَیْئاً فَاقْبَلُوا عُذْرَهُ . (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۲۵)
روایت شده که موسى بن جعفر (علیهما السّلام) روزى فرزندان خود را احضار کردند و به آنها فرمود: اى فرزندان من، توصیهاى به شما میکنم که هر کس آن را مراعات کند، چیزى از او ضایع و تباه نخواهد شد و آن، این است که اگر کسى آمد و در گوش راست شما حرفهاى بد و ناپسندى گفت، سپس رفت به طرف چپ و در گوش چپ شما عذرخواهى کرد و گفت: من چیزى نگفتم؛ شما عذر او را بپذیرید.
۱۰- چشم پوشی و صبر
اللهُ تَعالى: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ.(اعراف/ ۱۹۹)
عفو و گذشت را پیشه کن و به کار خوب امر کن و از نادانان چشمپوشى کن.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّهُ لَیَعْرِضُ لِی صَاحِبُ الْحَاجَهِ فَأُبَادِرُ إِلَى قَضَائِهَا مَخَافَهَ أَنْ یَسْتَغْنِیَ عَنْهَا صَاحِبُهَا أَلَا وَ إِنَّ مَکَارِمَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی ثَلَاثَهِ أَحْرُفٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ (الأعراف/ ۱۹۹) وَ تَفْسِیرُهُ أَنْ تَصِلَ مَنْ قَطَعَکَ وَ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ تُعْطِیَ مَنْ حَرَمَکَ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۲۶)
گاهى که شخص محتاج و نیازمندى به من مراجعه میکند؛ من با عجله و شتاب خواسته او را انجام میدهم، چون میترسم که نیازش برطرف شود (و من از فیضِ برطرف کردن حاجت نیازمندان محروم باشم.). آگاه باشید کرامت و عظمت دنیوى و اخروى در قرآن در سه جمله است: { عفو و گذشت را پیشه کن و به کار خوب امر کن و از نادانان اعراض و چشم پوشى کن.} و تفسیرش این است که پیوند کنى با کسى که از تو بریده و گذشت کنی از آن کسی که به تو ظلم کرده، و بخشش کنى به آن که تو را محروم کرده است.
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَشْرَفُ خِصَالِ الْکَرَمِ غَفْلَتُکَ عَمَّا تَعْلَمُ.(بحار الأنوار ج ۶۸ ص۴۲۷)
بهترین صفات بزرگوارى، فراموش کردن آن ناراحتیها است که میدانى.
اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: اصْبِرْ عَلَى أَعْدَاءِ النِّعَمِ فَإِنَّکَ لَنْ تُکَافِئَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فِیکَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِیعَ اللَّهَ فِیهِ. (بحار الأنوار ج ۶۸ ص ۴۰۸ )
در برابر دشمنان نعمت (حسودان) صبر پیشه کن. زیرا کسى را که نسبت به تو، خدا را نافرمانى کرده است، هرگز نتوانى بهتر از فرمانبردارى خدا نسبت به او جبران کنى که او حسد بورزد و تو صبر و عفو کنی.
ثبت دیدگاه