آداب جوانی
  • ۱۴۰۳-۰۶-۱۸
  • بازدید 115
    پ
    پ

    آداب جوانی

    « آداب جوانی در یک فرایند و ساختار اجتماعی است که با رخدادهایی مانند فرصت،ازدواج، فرزندآوری، اشتغال، بیکاری در آداب زندگی فرد تعریف می‌شود.»

    ۱- اهمیت دوره جوانی

    اللهُ تَعالی:‏ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفًا وَ شَیْبَهً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ. (روم/۵۴)

    خداست آن کس که شما را ابتدا ناتوان آفرید، آنگاه پس از ناتوانی قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانی و پیری داد. هر چه بخواهد می‌آفریند و هموست دانای توانا.

    اللهُ تَعالی:‏ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخا. (غافر/۶۷)
    سپس شما را به صورت نوزادی [از شکم مادر] بیرون می‌فرستد، تا به کمال نیرومندی خود برسید، سپس تا پیر شوید.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِذا زادَ الرَّجُلُ عَلَی الثَّلاثینَ فَهُوَ کَهلٌ و إذا زادَ عَلَی الأَربَعینَ فَهُوَ شَیخٌ. (بحار الأنوار ج ‏۷۵ ص ۲۵۳)
    آنگاه که مرد از سی سالگی گذشت، میانسال باشد و آنگاه که از چهل سالگی گذشت، پیر باشد.

    (مفهوم این سخن، آن است که دوران جوانی یا بلوغ، یعنی پانزده سالگی آغاز می‌شود و تا سی سالگی ادامه دارد. پس دوران جوانی را به دوران رشد، شکوفایی، شادابی و گرمی زندگی می‌توان تعریف کرد. البته تعریف دوران جوانی ممکن است در اعصار مختلف تاریخ، متفاوت باشد.)

     

    قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِأَبِی بَصِیرٍ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُکْرِمُ الشَّبَابَ‏ مِنْکُمْ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ أَنْ یُحَاسِبَهُمْ قَالَ قُلْتُ هَذَا لَنَا خَاصٌّ أَمْ لِأَهْلِ التَّوْحِیدِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا لَکُمْ خَاصَّهً… (بحار الأنوار ج ‏۷ ص ۱۷۹)

    ای ابا محمّد، خداوند بزرگ و برتر، جوانان «شما» (شیعیان) را گرامی داشته از اینکه کیفرشان کند، و از پیران «شما» شرم می‌کند که از آنها حساب بکشد. ابو بصیر عرض کرد: آیا این مقام، ویژه‌ی ما (شیعیان) است یا برای عموم اهل توحید و یکتاپرستان است؟ حضرت (علیه السّلام) فرمود: به خدا سوگند! فقط مخصوص شما [شیعیان] است و سایر مردم را شامل نمی‌شود…

     

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:…مِنْهَا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَکْتُبُ لِلْمَرِیضِ الْکَبِیرَ مِنَ الْحَسَنَاتِ عَلَی حَسَبِ مَا کَانَ یَعْمَلُ فِی شَبَابِهِ‏ وَ صِحَّتِهِ مِنْ أَعْمَالِ الْخَیْرِ یَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِلْمَلَائِکَهِ اسْتَکْتِبُوا لِعَبْدِی مِثْلَ حَسَنَاتِهِ قَبْلَ ذَلِکَ مَا دَامَ فِی وَثَاقِی. ‏(بحار الأنوار ج ‏۱۶ ص ۳۵۱)

    …دیگر این ­که خداوند عزیز و بلند مرتبه، برای کارهای نیکِ بیمار و کهنسال بر اساس کردار آنان در روزگارِ تندرستی و جوانی­شان پاداش می‌نویسد؛ در این هنگام خداوند سبحان به فرشتگان می­فرماید: تا زمانی ­که بنده‌­ام در بند من است، برایش همچون پیش از این پاداش بنویسید.

    ۱-۱- نشاط  در دوره جوانی

    عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا (قصص / ۷۷)  قَالَ لَا تَنْسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَرَاغَکَ وَ شَبَابَکَ‏ وَ نَشَاطَکَ أَنْ تَطْلُبَ بِهَا الْآخِرَهَ. (بحار الأنوار ج ‏۶۸ ص ۱۷۷)

    امیر مؤمنان (علیه السّلام) درباره سخن خدای عزیز و بلندمرتبه: {بهره و نصیب خود را از دنیا فراموش نکن.} فرمود: یعنی صحت و سلامتی، قوت و قدرت، آسایش و فراغت، جوانی و خوشحالی خود را (که اینها بهره و نعمت‌های دنیوی است) فراموش نکن که به وسیله‌ی اینها آخرت خود را تامین کرده و به نفع خود بهره برداری کنی.

    اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَنَّهُ أَتَی الْبَزَّازِینَ فَقَالَ لِرَجُلٍ بِعْنِی ثَوْبَیْنِ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عِنْدِی حَاجَتُکَ فَلَمَّا عَرَفَهُ مَضَی عَنْهُ فَوَقَفَ عَلَی غُلَامٍ فَأَخَذَ ثَوْبَیْنِ أَحَدُهُمَا بِثَلَاثَهِ دَرَاهِمَ وَ الْآخَرُ بِدِرْهَمَیْنِ فَقَالَ یَا قَنْبَرُ خُذِ الَّذِی بِثَلَاثَهٍ فَقَالَ أَنْتَ أَوْلَی بِهِ تَصْعَدُ الْمِنْبَرَ وَ تَخْطُبُ النَّاسَ فَقَالَ وَ أَنْتَ شَابٌّ وَ لَکَ شِرَّهُ الشَّبَابِ‏ وَ أَنَا أَسْتَحْیِی مِنْ رَبِّی أَنْ أَتَفَضَّلَ عَلَیْکَ… (بحار الأنوار ج ‏۴۰ ص ۳۲۴)

    حضرت علی (علیه السلام) به بازار بزازها رفت و به یکی از آنها گفت: دو پیراهن به من بده. مرد گفت: ای امیرمؤمنان! آنچه را که می‌خواهی دارم. حضرت وقتی فهمید که فروشنده او را شناخت از او چیزی نخرید. آنگاه نزد جوانی رفت و دو پیراهن را یکی با سه درهم و دیگری را با دو درهم خرید و به قنبر غلامش فرمود: ای قنبر! تو پیراهن این سه درهمی را بپوش. قنبر گفت: ای امیرمؤمنان! شما شایسته‌تر به آن هستی؛ چرا که بر منبر می‌­روی و برای مردم خطبه می­‌خوانی. حضرت فرمود: تو هم جوان هستی و غرور جوانی داری! وانگهی از پروردگارم شرم می­‌کنم که خود را بر تو برتر دارم.

    ۲-۱- فرصت دوره جوانی  

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ لِیَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنیاهُ لآخِرَتِهِ، ومِن حَیاتِهِ لِمَوتِهِ، ومِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ؛ فَإِنَّ الدُّنیا خُلِقَت لَکُم، وأنتُم خُلِقتُم لِلآخِرَهِ. (تنبیه الخواطر  ج ۱ ص ۱۳۱)

    بنده باید برای سرای آخرتش از دنیا، و برای مرگش از زندگی، و برای پیری‌اش از جوانی، توشه برگیرد؛ زیرا که دنیا برای شما آفریده شده است و شما برای آخرت آفریده شده‌اید.

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا أَقْرَبَ الدُّنْیَا مِنَ الذَّهَابِ وَ الشَّیْبَ‏ مِنَ‏ الشَّبَابِ‏. (تصنیف غرر الحکم  ص ۱۳۳)

    چه نزدیک است دنیا به نابودی، و جوانی به پیری!

    عِیسَی (عَلَیْهِ السَّلَامُ) کَانَ إِذَا مَرَّ عَلَی‏ الشَّبَابِ‏ قَالَ لَهُمْ کَمْ مِنْ زَرْعٍ لَمْ یُدْرِکِ الْحَصَادَ وَ إِذَا مَرَّ عَلَی الشُّیُوخِ قَالَ مَا یُنْتَظَرُ بِالزَّرْعِ إِذَا أَدْرَکَ إِلَّا أَنْ یُحْصَد.(مجموعه ورام ج‏۱ ص ۳۷)

    عیسی (علیه السلام) هرگاه بر جوانان می‌گذشت، به آنان می‌فرمود: چه بسیار زراعت‌ها که به برداشت نرسیدند. و هر گاه بر پیران عبور می‌کرد، می‌فرمود: زراعتی که وقت برداشتش می‌رسد، تنها درو شدن در انتظار آن است.

     

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَا أَقْرَبَ‏ الدُّنْیَا مِنْ‏ الذَّهَابِ‏ وَ الشَّیْبَ مِنْ الشَّبَابِ وَ الشَّکَّ مِنْ الِارْتِیَابِ. (عیون الحکم  ص ۴۷۸)

    چه نزدیک است دنیا از رفتن، و پیری از جوانی، و شکّ از دین برگشتن.

     

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: شَیْئَانِ لَا یَعْرِفُ فَضْلَهُمَا إِلَّا مَنْ فَقَدَهُمَا الشَّبَابُ‏ وَ الْعَافِیَهُ. (تصنیف غرر الحکم  ص ۳۲۴)

    دو نعمت است که ارزش آنها را نمی‌داند، مگر کسی که آنها را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی.

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: هَلْ‏ یَنْتَظِرُ أَهْلُ‏ غَضَاضَهِ الشَّبَابِ‏ إِلَّا حَوَانِیَ الْهَرَمِ. (عیون الحکم  ص ۵۱۱)

    آیا اهل طراوت و تازگیِ جوانی، چیزی به جز خم کننده‌‏های پیری را انتظار می‌‏کشند ؟

     

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّی یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ‏ فِیمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ کَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ. (بحار الأنوار ج ‏۷ ص ۲۵۸)

    روز قیامت بنده دو قدمش از جا برداشته نمی‌شود، مگر آنکه از چهار چیز مورد سؤال قرار می‌گیرد: از عمرش، که در چه راهی آن را نابود کرد و از جوانی‌اش،  که در چه راهى به سر آورده است و از مالش، که از کجا کسب کرد و در چه راهی خرج کرد و از محبت ما اهل بیت.

    ۲- توجه به خودسازی جوان

    اللهُ تَعالی:‏فَمَا آمَنَ لِمُوسَیٰ إِلَّا ذُرِّیَّهٌ مِنْ قَوْمِهِ. (یونس/۸۳)

    سرانجام، کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی از قوم وی.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ اُوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَهً إنَّ اللّه َ بَعَثَنی بَشیرا و نَذیرا فَحالَفَنِی الشُّبّانُ وَ خالَفَنِی الشُّیوخُ. (سفینه البحار ج ۲ ص ۱۷۶ )
    شما را نسبت به جوانان به نیکی سفارش می‌کنم؛ چرا که آنان، دل‌های رقیق‌تری دارند. به راستی که خداوند، مرا نویدبخش و بیم‌دهنده برانگیخت. آن هنگام که جوانان با من هم‌پیمان شدند، در حالی که پیران به مخالفت با من برخاستند.

    إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِلْأَحْوَلِ أَتَیْتَ الْبَصْرَهَ قَالَ نَعَمْ قَالَ کَیْفَ رَأَیْتَ مُسَارَعَهَ النَّاسِ فِی هَذَا الْأَمْرِ وَ دُخُولَهُمْ فِیهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَقَلِیلٌ وَ لَقَدْ فَعَلُوا ذَلِکَ وَ إِنَّ ذَلِکَ لَقَلِیلٌ فَقَالَ عَلَیْکَ‏ بِالْأَحْدَاثِ‏ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَی کُلِّ خَیْر. (بحار الأنوار ج‏۲۳ ص ۲۳۶)

    اسماعیل بن عبدالخالق: حضرت صادق (علیه السلام) به احول فرمود: آیا به بصره آمده ای؟ جواب داد: آری. فرمود: سرعت گرفتن مردم درباره امامت و داخل شدنشان در آن را چگونه یافتی ؟ گفت: به خدا قسم! ایشان گروهی اندکند که این کار را کرده اند، اما آن اندک است. فرمود: توجه به جوانان داشته باش که ایشان در کارهای نیک شتاب بیشتری دارند.

    ۳- عوامل رشد جوانان

    ۱-۳- عبادت و ارتباط با خداوند و معصومین

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ مَا مِنْ شَابٍّ یَنْشَأُ فِی عِبَادَهِ اللَّهِ حَتَّی یَمُوتَ عَلَی ذَلِکَ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ تِسْعَهٍ وَ تِسْعِینَ صِدِّیقاً. (مشکاه الأنوار ص ۱۷۱)

    هر جوانی که مشغول عبادت خدا شود و از دنیا برود، خداوند ثواب نود و نه صدّیق را به او عطا کند.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَ‏ أَحَبَ‏ الْخَلَائِقِ‏ إِلَی‏ اللَّهِ‏ تَعَالَی‏ شَابٌ‏ حَدَثُ السِّنِّ فِی صُورَهٍ حَسَنَهٍ جَعَلَ شَبَابَهُ وَ جَمَالَهُ فِی طَاعَهِ اللَّهِ تَعَالَی ذَاکَ الَّذِی یُبَاهِی اللَّهُ تَعَالَی بِهِ مَلَائِکَتَهُ فَیَقُولُ هَذَا عَبْدِی حَقّاً. (أعلام الدین  ص ۱۲۰)

    به راستی که دوست داشتنی‌ترینِ آفریدگان نزد خداوند، جوانِ کم‌سال و خوش‌سیمایی است که جوانی و زیبایی‌اش را در راه فرمانبری از خداوند بزرگ، قرار داده است؛ آن که خداوند بزرگ به وی نزد فرشتگان افتخار می‌کند و می‌فرماید: این، بنده‌ی حقیقی من است.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ مَنْ أَحْسَنَ عِبَادَهَ اللَّهِ فِی شَیْبَتِهِ لَقَّاهُ‏ اللَّهُ‏ الْحِکْمَهَ عِنْدَ شَیْبَتِهِ‏ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی‏{وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی‏ آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً .} ثُمَّ قَالَ تَعَالَی‏ {وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ‏.}(یوسف/۲۲)   (أعلام الدین  ص ۲۹۶)

    آن که در جوانی نیکْ بندگی خدا کند، خداوند، در پیری به وی حکمت آموزد. خدای متعال می‌فرماید: {و چون به رشد و کمال خویش رسید، به او حکمت و دانش عطا کردیم} و در ادامه آیه می‌فرماید: {و نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.}

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏‏ سَبْعَهٌ فِی ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ إِمَامٌ عَادِلٌ وَ شَابٌ‏ نَشَأَ فِی‏ عِبَادَهِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ وَ… (خصال ج ‏۲ ص ۳۴۳)

    خداوند عزیز و بلندمرتبه، هفت گروه را در سایه خویش بدارد، آن روزی که جز سایه اش، سایه ای نیست: پیشوای عدالت پیشه ؛ و جوانی که در بندگی خداوند عزیز و بلندمرتبه رشد کرده است و…

    ۲-۳- آموزش در دوران جوانی

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ‏ کَانَ بِمَنْزِلَهِ الرَّسْمِ فِی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبِیرٌ کَانَ بِمَنْزِلَهِ الْکِتَابِ عَلَی وَجْهِ الْمَاءِ. (بحار الأنوار ج ‏۱ ص ۲۲۲)

    کسی که در جوانی علم آموزد، به منزله‌ی نقاشی در سنگ است و کسی که در پیری بیاموزد، به منزله نوشتن روی آب است.

      

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ رَأَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِیَّهٍ سَلِیمَهٍ وَ نَفْسٍ صَافِیَه. (نهج البلاغه نامه ۳۱)

    – در نامه ای به فرزندش حسن (علیه السلام) – :  پس آنگونه که پدری مهربان نیکی‌ها را برای فرزندش می‌پسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبی‌ها تربیت کنم، زیرا در آغاز زندگی قرار داری، تازه به روزگار روی آورده ای، نیّتی سالم و روحی با صفا داری.

    اَلْبَاقِرُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: کانَ أبی زَینُ العابِدینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إذا نَظَرَ إلَی الشَّبابِ الَّذینَ یَطلُبونَ العِلمَ أدناهُم إلَیهِ و قالَ: مَرحَبا بِکُم أنتُم وَدائِعُ العِلمِ و یوشِکُ إذ أنتُم صِغارُ قَومٍ أن تَکونوا کِبارَ آخَرینَ. (الدر النظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم ص ۵۸۷)

    پدرم زین العابدین (علیه السلام) هر گاه به جوانانی که دانش می‌اندوختند، می نگریست، آنان را به خود نزدیک می کرد و می‌فرمود: آفرین بر شما که امانت های [مردم برای آموختن] دانشید! و به زودی شما کم‌سالان جامعه، بزرگان جامعه‌ای دیگر می‌شوید.

    أَنَّهُ [اَلحَسَنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ ] دَعَا بَنِیهِ وَ بَنِی أَخِیهِ فَقَالَ إِنَّکُمْ صِغَارُ قَوْمٍ وَ یُوشِکُ أَنْ تَکُونُوا کِبَارَ قَوْمٍ آخَرِینَ فَتَعَلَّمُوا اَلْعِلْمَ فَمَنْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ أَنْ یَحْفَظَهُ فَلْیَکْتُبْهُ وَ لْیَضَعْهُ فِی بَیْتِهِ. (بحار الأنوار ج ۲ ص۱۵۲)

    امام حسن (علیه السلام) ـ آن گاه که فرزندان و برادر زادگان خود را احضار کرد ـ فرمود: شما خردسالانِ قومی (نسلی) هستید که به زودی بزرگان قومِ (نسلی) دیگر می شوید. پس دانش بیاموزید و هر یک از شما که نمی تواند علم را در حافظه اش نگهدارد، آن را بنویسد و در خانه‌اش نگهداری کند.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: لَستُ اُحِبُّ أن أری الشّابَّ مِنکُم إلّا غادیا فی حالَینِ: إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما، فإن لَم یَفعَلْ فَرَّطَ، فإن فَرَّطَ ضَیَّعَ، وَ إنْ ضَیَّعَ أثِمَ، وَ إن أثِمَ سَکَنَ النارَ وَ الذی بَعَثَ مُحمّدا بِالحَقِّ. (امالی طوسی ص ۳۰۳)

    دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببینم: دانشمند یا دانش آموز؛ زیرا اگر چنین نباشد کوتاهی کرده و چون کوتاهی کند، ضایع گشته و چون ضایع گردد، گنهکار باشد و چون گنهکار باشد، سوگند به آن که محمّد را بحقّ برانگیخت، در آتش جای گیرد.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَهَ. (کافی ج ‏۶ ص ۴۷)

    به فرزندان خود، شنا و تیراندازی بیاموزید.

    ۳-۳- شناخت و حفظ دین در جوانی  

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: و أنْ‏ أبْتَدئک‏ بتَعْلِیم‏ کتاب‏ اللَّه‏ وَ تأویلِه، وَ شَرائِعِ الإسْلامِ وَ أحکامِهِ، وَ حَلالِه وَ حرامِهِ لَا أُجَاوِزُ ذَلِکَ بِکَ إِلَی غَیْرِهِ. (نهج البلاغه نامه ۳۱)

    – در نامه ای به فرزندش حسن (علیه السلام) – : پس در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خدای توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات، به تو بیاموزم، و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگری نپردازم.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: احْذَرُوا عَلَی‏ شَبَابِکُمُ‏ الْغُلَاهَ لَا یُفْسِدُوهُمْ فَإِنَّ الْغُلَاهَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ یُصَغِّرُونَ عَظَمَهَ اللَّهِ وَ یَدَّعُونَ الرُّبُوبِیَّهَ لِعِبَادِ اللَّهِ‏  وَ اللَّهِ إِنَّ الْغُلَاهَ أَشَرُّ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا – الْخَبَرَ. (بحار الأنوار ج ‏۷۶ ص ۲۲۵)

    مراقب جوانانتان باشید که غالیان، فاسد و خرابشان نکنند. غالیان بدترین خلق خدا هستند؛ بزرگی خدا را کوچک و ربوبیّت او را برای بندگان ادعا می‌کنند. سوگند به خدا! غالیان بدتر از یهود و مسیحی و مجوس و مشرکان هستند…

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ‏ قَرَأَ الْقُرْآنَ‏ وَ هُوَ شَابٌ‏ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَهِ وَ کَانَ الْقُرْآنُ حَجِیجاً عَنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ. (بحار الأنوار ج ‏۸۹ ص ۱۸۷)

    هر جوان مؤمنی که قرآن تلاوت کند، قرآن با گوشت و خونش آمیحته شود و خداوند او را با فرشتگان که سفیر خدایند و بزرگمندانی نیک هستند همراه گرداند و در روز رستاخیز، قرآن بازدارنده او از دوزخ است.

     

    قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ‏: لَوْ أُتِیتُ‏ بِشَابٍ‏ مِنْ‏ شَبَابِ‏ الشِّیعَهِ لَا یَتَفَقَّهُ لَأَدَّبْتُهُ. (بحار الأنوار ج ‏۱ ص ۲۱۴)

    اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من آورند که در دین تفقّه و تحقیق نکرده باشد، او را ادب خواهم کرد!

    ۴-۳- نقش دوست در دوران جوانی

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ الْمَرْءُ عَلَی‏ دِینِ‏ خَلِیلِهِ‏ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ‏. (بحار الأنوار ج ‏۷۱ ص ۱۹۲)

    آدمی بر دین (روش) دوست خود است. پس هر یک از شما باید بنگرد که چه کسی را به دوستی می‌گزیند.

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: الْحَازِمُ‏ مَنْ‏ تَخَیَّرَ لِخُلَّتِهِ‏ فَإِنَّ الْمَرْءَ یُوزَنُ بِخَلِیلِهِ. (تصنیف غرر الحکم  ص ۴۷۵)

    دوراندیش، کسی است که برای دوستی‌اش گزینش کند؛ چرا که آدمی با دوستش سنجیده می‌شود.

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خَلِیلُ‏ الْمَرْءِ دَلِیلٌ‏ عَلَی‏ عَقْلِهِ‏. (تصنیف غرر الحکم  ص ۴۱۳)

    دوست آدمی، نشانه خِرَد اوست.

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خَیْرُ إِخْوَانِکَ‏ مَنْ‏ دَعَاکَ‏ إِلَی‏ صِدْقِ‏ الْمَقَالِ بِصِدْقِ مَقَالِهِ وَ نَدَبَکَ إِلَی أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ بِحُسْنِ أَعْمَالِهِ. (تصنیف غرر الحکم ص ۴۱۷)

    بهترین برادرانت (دوستانت)، کسی است که با راستگویی‌اش تو را به راستگویی دعوت کند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.

    ۵-۳- لذت‌های حلال در جوانی

    اللهُ تَعالی:‏ وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا  قَالُوا أَنَّیٰ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ. (بقره/۲۴۷)

    و پیامبرشان به آنان گفت: در حقیقت، خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهی گماشته است. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی باشد، با آنکه ما به پادشاهی از وی سزاوارتریم و به او از حیث مال، گشایشی داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: در حقیقت، خدا، او را بر شما برتری داده و او را در دانش و [نیروی] بدن بر شما برتری بخشیده است. و خداوند، پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد، می‌دهد، و خدا گشایش‌گر داناست.

    اللهُ تَعالی:‏ یَا یَحْیَیٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا.(مریم/۱۲)

    ای یحیی! کتاب [خدا] را به نیرو و توان بگیر، و از کودکی به او نبوّت دادیم.

    إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ { خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ. } (بقره/۶۳) أَ قُوَّهٌ فِی‏ الْأَبْدَانِ‏ أَمْ قُوَّهٌ فِی الْقُلُوبِ قَالَ فِیهِمَا جَمِیعاً. (بحار الأنوار ج ‏۱۳ ص ۲۲۶)

    اسحاق بن عمّار: از امام صادق (علیه السلام) درباره این سخن خداوند پرسیدم: { آنچه را به شما داده ایم، با نیرو و توان بگیرید.} که آیا مراد، نیرو و توان جسمی است یا نیرو و توانِ قلب؟

    فرمود: هر دو.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ یَنْبَغِی لِلْعَاقِلِ إِذَا کَانَ عَاقِلًا أَنْ یَکُونَ لَهُ أَرْبَعُ‏ سَاعَاتٍ‏ مِنَ‏ النَّهَارِ سَاعَهٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَهٌ یُحَاسِبُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَهٌ یَأْتِی أَهْلَ الْعِلْمِ الَّذِینَ یَنْصُرُونَهُ فِی أَمْرِ دِینِهِ وَ یَنْصَحُونَهُ وَ سَاعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتِهَا مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یُحْمَدُ. (بحار الأنوار ج ‏۱ ص ۱۳۱)

    بر خردمند است تا هنگامی که عقلش پایدار است، برنامه روزانه‌اش چهار بخش باشد: زمانی را به راز و نیاز با پروردگار بپردازد؛ و زمانی را به حسابرسی از خود، اختصاص دهد؛ و زمانی نزد دانشمندان برود تا او را در کار دین، بینا کنند و وی را اندرز دهند؛ و زمانی را به خوشی‌های حلال و زیبای دنیا اختصاص دهد.

    جَابِرٌ الْجُعْفِیُّ: وَ کَانَ أَبُو طَالِبٍ یَجْمَعُ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ إِخْوَتِهِ ثُمَ‏ یَأْمُرُهُمْ‏ بِالصِّرَاعِ‏ وَ ذَلِکَ خُلُقٌ فِی الْعَرَبِ فَکَانَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَحْسِرُ عَنْ ذِرَاعَیْهِ وَ هُوَ طِفْلٌ وَ یُصَارِعُ کِبَارَ إِخْوَتِهِ وَ صِغَارَهُمْ وَ کِبَارَ بَنِی عَمِّهِ وَ صِغَارَهُمْ فَیَصْرَعُهُمْ فَیَقُولُ أَبُوهُ ظَهَرَ عَلِیٌّ فَسَمَّاهُ ظَهِیراً. ‏ (بحار الأنوار ج‏۴۱ ص ۲۷۵)

    جابر جعفی: ابوطالب فرزندان خود و فرزندان برادرانش را جمع می­‌کرد و از آنها می­‌خواست با هم زورآزمایی کنند. – و این در میان عرب‌ها یک عادت بود. – علی (علیه السلام) با این که طفل بود، آستینش را بالا می­‌زد و با برادران بزرگ و کوچک و همچنین عموزادگان بزرگ و کوچک خود زورآزمایی می­‌کرد و آنها را بر زمین می‌­زد. پدرش می‌­گفت: علی پیروز شد! پس او را ظهیر – پیروز – نامید.

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّهُ رَخَّصَ‏ فِی‏ السَّبْقِ‏ بَیْنَ‏ الْخَیْلِ‏ وَ سَابَقَ بَیْنَهَا وَ جَعَلَ فِی ذَلِکَ أَوَاقِیَ‏ مِنْ فِضَّهٍ.(دعائم الإسلام  ج ‏۱ ص ۳۴۵)

    پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) اجازه برگزاری مسابقه‌ی اسب سواری را داد و خود، آن را اجرا کرد و هفت مثقال نقره، [جایزه] مقرّر کرد.

    ۶-۳- توجه به پدر و مادر در جوانی 

    اللهُ تَعالی:‏ وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَیٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ. (نمل/۱۹)

    و گفت [سلیمان‌]: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای سپاس بگزارم، و به کار شایسته‌ای که آن را می‌پسندی بپردازم، و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته‌ات داخل کن.

    اللهُ تَعالی:‏ وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ کُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَیٰ وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ. (احقاف/۱۵)

    و انسان را [نسبت‌] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. مادرش با تحمّلِ رنج به او باردار شد و با تحمّلِ رنج او را به دنیا آورد. و بار برداشتن و از شیرگرفتن او سی ماه است، تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد، می‌گوید: پروردگارا! بر دلم بیافکن تا نعمتی را که به من و به پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای سپاس گویم و کار شایسته‌ای انجام دهم که آن را خوش داری، و فرزندانم را برایم شایسته گردان. در حقیقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذیرانم.

    ۷-۳- آداب معاشرت با مردم

    _فی کِتابِهِ لاِبنِهِ الحَسَنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) _ :  یا بُنَیَّ اجعَل نفَسَکَ میزاناً فیما بَینَکَ و بَینَ غَیرِکَ، فَأَحبِب لِغَیرِکَ ما تُحِبُّ لِنَفسِکَ وَ اکرَه لَهُ ما تَکرَهُ لَها.( نهج البلاغه نامه ۳۱)

    امیر المؤمنین (علیه السلام) در نامه به فرزندش حسن (علیه السلام): فرزندم! خودت را ترازو میان خود و دیگران قرار ده. پس آنچه برای خود دوست می‌داری، برای دیگران [نیز] دوست بدار، و آنچه برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران [نیز] نپسند.

    ۸-۳- نظم در کار

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أُوصِیکُمَا …بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ.(نهج البلاغه نامه ۴۷)

    (در وصیت به امام حسن و امام حسین علیهما السلام ): من  به شما  تقوای الهی و نظم در کارها را سفارش می‌کنم.

    ۹-۳- شغل مناسب

    کانَ رَسولُ اللّه ِ (صلی الله علیه و آله) جالِساً مَعَ اَصْحابِهِ ذاتَ یَوْمٍ فَنَظَر اِلی شابٍّ ذی جَلَدٍ وَ قُوَّهٍ قَدْ بَکَّرَ یَسْعی فَقالوا: وَیْحَ هذا لَوْ کانَ شَبابُهُ وَ جَلَدُهُ فی سَبیلِ اللّه ِ تَعالی فَقالَ (صلی الله علیه و آله) لا تَقولوا هذا، فَاِنَّهُ اِنْ کانَ یَسْعی عَلی نَفْسِهِ لِیَکُفَّها عَنِ الْمَسْاَلَه وَ یُغْنیَها عَنِالنّاسِ فَهُوَ سَبیلِ اللّه ِ، وَ اِنْ کانَ یَسْعی عَلی اَبَوَیْنِ ضَعیفَیْنِ اَوْ ذُرّیَّهٍ ضِعافٍ لِیُغْنیَهُمْ وَ یَـکْفیَهُمْ فَهُوَ فی سَبیلِ اللّه ِ و اِنْ کانَ یَسْعی تَفاخُرا وَ تَـکاثُرا فَهُوَ فی سَبیلِ الشَّیطانِ. (محجّه البیضاء ج ۳ ص ۱۴۰)

    روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در میان یاران خود نشسته بودند. چشمشان به جوانی چالاک و نیرومند افتاد که از صبحگاهان، تلاش می‌کرد. یاران گفتند: وای بر او! چه می شد اگر جوانی و چالاکی‌اش در راه خدا بود؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: چنین نگویید. اگر او برای خود تلاش می‌کند تا از مردم بی نیاز شود و نزد آنان دست دراز نکند، در راه خدا کار می‌کند. اگر برای پدر و مادر ناتوان و یا فرزندان ناتوان خویش تلاش می‌کند، تا آنان را بی نیاز و زندگی شان را اداره کند، کار او در راه خداست، ولی اگر برای ثروت اندوزی و فخر فروشی تلاش می‌‌کند، کار او در راه شیطان است.

    ۱۰-۳- ازدواج    

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْبَاقِی. (مکارم الأخلاق ص ۱۹۶)

    هر که ازدواج کند، نصف دین خود را حفظ کرده است، پس باید در باره نصف دیگر تقوی پیشه کند.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ مَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی وَ مِنْ سُنَّتِیَ النِّکَاحُ. (مکارم الأخلاق ص ۱۹۶)

    هر که (دین و) فطرت مرا دوست دارد، باید به سنت من عمل کند، و یکی از سنت‌های من ازدواج است.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ یَا شَابُ‏ تَزَوَّجْ‏ وَ إِیَّاکَ وَ الزِّنَاءَ فَإِنَّهُ یَنْزِعُ الْإِیمَانَ مِنْ قَلْبِکَ. (مکارم الأخلاق ص ۱۹۶)

    ای جوان! ازدواج کن و از زنا بپرهیز؛ چرا که زنا، ایمان را از دل بر‌می‌کَنَد.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَهَ الْعَیْلَهِ فَقَدْ أَسَاءَ الظَّنَّ بِرَبِّهِ لِقَوْلِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی ‏{ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ.} (نور/۳۲). (مکارم الأخلاق ص ۱۹۶)

    هر که از ترس خرج و نفقه ازدواج نکند، به خدا بدگمان گشته که خداوند فرماید: {اگر فقیر باشند، خداوند از عنایتِ خود بی‌‏نیازشان گرداند.}

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: رَکْعَتَانِ یُصَلِّیهِمَا مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَهً یُصَلِّیهِمَا عَزَبٌ. (مکارم الأخلاق ص۱۹۷)

    دو رکعت نماز شخص همسردار، بهتر از هفتاد رکعت نماز شخص ازدواج نکرده است.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏یَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ‏ مَنِ‏ اسْتَطَاعَ‏ مِنْکُمُ‏ الْبَاهَ‏ فَلْیَتَزَوَّجْ‏ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْهَا فَلْیُدْمِنِ الصَّوْمَ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاء.(بحار الأنوار ج ‏۱۰۰ ص ۲۲۰ )

    ای جماعت جوان! بر شما باد ازدواج. اگر نمی‌توانید، بر شما باد روزه گرفتن که روزه، مهارِ شهوت است.

    جَاءَ رَجُلٌ إِلَی الْحَسَنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَسْتَشِیرُهُ‏ فِی‏ تَزْوِیجِ‏ ابْنَتِهِ‏ فَقَالَ زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِیٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَکْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ یَظْلِمْهَا. (مکارم الأخلاق ص ۲۰۴)

    مردی نزد امام حسن (علیه السلام) آمد و درباره ازدواج دخترش از ایشان مشورت خواست. امام (علیه السلام) فرمود: او را به ازدواج مردی پارسا درآور؛ زیرا اگر چنین مردی زنش را دوست داشته باشد، او را گرامی می‌دارد و اگر از او بدش بیاید، به وی ستم نمی‌کند.

    ۱۱-۳- توبه در آداب جوانی

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَابٍّ تَائِبٍ. (مشکاه الأنوار  ص ۱۷۰)

    هیچ چیز نزد خداوند عزیز و بلند مرتبه محبوب‌تر از جوان توبه‏‌کننده نیست.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ شَابٌ‏ تَائِبٌ‏ أَجْرُهُ کَأَجْرِ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا (عَلَیْهِ السَّلَامُ).  ‏ (مجموعه ورام ج ‏۲ ص ۱۱۸)

    پاداش جوان توبه کننده، مانند پاداش یحیی پسر زکریا (علیه السلام) است.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: تَقُولُ عِنْدَ حُضُورِ شَهْرِ رَمَضَانَ…یَا مَنْ عَصَیْتُهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ قَدْ وَکَّلَ بِالاسْتِغْفَارِ لِی مَلَائِکَتَهُ یَا مَنْ عَصَیْتُهُ فِی الشَّبَابِ‏ وَ الْمَشِیبِ وَ هُوَ یَتَأَنَّی بِی وَ یَفْتَحُ لِی بَابَ رَحْمَتِه … (بحار الأنوار ج ‏۹۴ ص ۳۲۶)

    چون ماه رمضان وارد شد، می‌گویی: ای کسی که شب و روز نافرمانی‌­اش را کردم و حال آن که او فرشتگان خویش را مأمور طلب آمرزش برای من کرده بود. ای کسی که در جوانی و پیری نافرمانی‌­اش کردم و او نسبت به من تأمل و درنگ می‌کرد و در رحمتش را بر من می‌گشود…

    ۱۲-۳- مدارا با جوان

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: جَهْلُ اَلشَّابِّ مَعْذُورٌ وَ عِلْمُهُ مَحْقُور. (غرر الحکم  ص ۳۳۹)

    ناآگاهیِ جوان، قابل گذشت و دانش او ‌اندک است.

     

    ۴- آسیب‌های دوران جوانی

    ۱-۴- مستی جوانی

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: یَنْبَغِی لِلْعَاقِلِ أَنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ الْمَالِ وَ سُکْرِ الْقُدْرَهِ وَ سُکْرِ الْعِلْمِ وَ سُکْرِ الْمَدْحِ وَ سُکْرِ الشَّبَابِ‏ فَإِنَّ لِکُلِّ ذَلِکَ رِیحاً خَبِیثَهً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقَارَ. (عیون الحکم  ص ۵۵۲)

    سزاوارست از برای عاقل  که نگهداری کند خود را از مستی مال، مستی توانایی، مستی علم، مستی مدح و مستی جوانی. به درستی که برای همه اینها رایحه‌های پلیدی باشد که عقل را زایل کنند، و وقار را سبک گردانند.

     

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَعْظَمُ النَّاسِ حَسْرَهً رَجُلٌ جَمَعَ مَالًا عَظِیماً بِکَدٍّ شَدِیدٍ وَ مُبَاشَرَهِ الْأَهْوَالِ وَ تَعَرُّضِ الْأَخْطَارِ ثُمَّ أَفْنَی مَالَهُ صَدَقَاتٍ‏ وَ مَبَرَّاتٍ وَ أَفْنَی شَبَابَهُ‏ وَ قُوَّتَهُ فِی عِبَادَاتٍ وَ صَلَوَاتٍ وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ لَا یَرَی لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) حَقَّهُ وَ لَا یَعْرِفُ لَهُ مِنَ الْإِسْلَامِ‏ مَحَلَّهُ وَ یَرَی أَنَّ مَنْ لَا یُعَشِّرُهُ وَ لَا یُعَشِّرُ عُشَیْرَ مِعْشَارِهِ أَفْضَلُ مِنْهُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ( یُوَاقِفُ عَلَی الْحُجَجِ‏ فَلَا یَتَأَمَّلُهَا وَ یَحْتَجُّ عَلَیْهَا بِالْآیَاتِ وَ الْأَخْبَار… (بحار الأنوار ج ‏۲۷ ص ۱۸۶)

    اندوهگین­‌ترین مردم کسی است که ثروت زیادی را با رنج فراوان و برخورد با هول و هراس‌های زیاد و خطرهای عظیم جمع کرده باشد.  سپس این ثروت را در راه صدقه و انفاق در کارهای نیک صرف کند و جوانی و نیروی خود را در عبادت و نماز به پایان رساند، امّا با تمام این کارها، حقی برای علی بن ابی طالب (علیه السّلام) قائل نباشد و موقعیت او را در اسلام نشناسد و چنین پندارد کسی که یک دهم و یک دهم از یک دهم‌های او ارزش و مقام ندارد، از علی (علیه السّلام) بهتر است؛ با براهین مواجه می­‌شود، ولی دقت نمی‌­کند؛ با آیات و اخبار بر او استدلال می‌شود، ولی بیشتر در گمراهی خود فرو می­‌رود…

    ۲-۴- مشکلات اخلاقی ویژه جوانی

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُکُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُکُمْ‏ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِمَعْرُوفٍ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنْ مُنْکَرٍ قِیلَ وَ یَکُونُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ فَکَیْفَ بِکُمْ إِذَا أَتَیْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً. (بحار الأنوار ج ‏۹۷ ص ۹۱)

    شما چه خواهید کرد هنگامی که زنان شما فاسد گردند و جوانان شما بد عمل شوند، و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند؟! گفته شد: ای رسول خدا! آیا این امور پیش خواهد آمد؟ فرمود: آری بدتر از اینها خواهد شد! شما چه خواهید کرد هنگامی که امر به منکر کنید و نهی از معروف کنید؟ گفته شد: ای رسول خدا! آیا این چنین خواهد شد؟ فرمود: بدتر از این می‌شود! هنگامی که معروف، منکر و منکر، معروف شود.

    ۳-۴- سرپیچی از دستورات پدر و مادر توسط جوان

    اللهُ تَعالی:‏ وَ قَضَیٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لَا تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا.(اسراء/۲۳)

    و پروردگار تو مقرّر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود]، احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند، به آنها [حتّی] «اُف» مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها به شایسته سخن بگو.

    اللهُ تَعالی:‏ وَ الَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَ هُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ. (احقاف/۱۷)

    و کسی که به پدر و مادر خود بگوید: «اُف بر شما!» آیا به من وعده می دهید که [از گور، زنده ]بیرون خواهم شد، حال آنکه پیش از من، نسل‌ها سپری [و نابود] شدند [و زنده نشدند]؟ و آن دو به [درگاه ] خدا زاری می‌کنند [و می گفتند]: وای بر تو، ایمان بیاور! وعده‌ی خدا، حق است. ولی [پسر] پاسخ می‌دهد: اینها جز افسانه‌های گذشتگان نیست.

    ۴-۴- بیکاری

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ:  إِنْ‏ یَکُنِ‏ الشُّغُلُ‏ مَجْهَدَهً فَاتِّصَالُ الْفَرَاغِ مَفْسَدَهٌ. (بحار الأنوار ج ‏۷۴ ص ۴۱۹)

    اگر کار، مشقّت بار است، بیکاری، پیوسته مایه‌ی تباهی است.

    ۵-۴- اعتیاد

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ أَیُّهَا النَّاسُ أَلَا إِنَ‏ کُلَ‏ مُسْکِرٍ حَرَامٌ‏ أَلَا وَ مَا أَسْکَرَ کَثِیرُهُ فَقَلِیلُهُ حَرَامٌ.  (کافی ج ‏۶ ص ۴۰۸)

    ای مردم! بدانید هر مست کننده ای حرام است. هر ماده تخدیرگری حرام است. و آنچه بسیارش مست کند، اندک آن نیز حرام است.

    ۶-۴- همنشین بد

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: صُحْبَهُ الْأَشْرَارِ تَکْسِبُ‏ الشَّرَّ کَالرِّیحِ إِذَا مَرَّتْ بِالنَّتْنِ حَمَلَتْ نَتْناً. (تصنیف غرر الحکم  ص ۴۳۱)

    همنشینی با بَدان، بدی به دنبال می‌آورد، همانگونه که باد اگر بر چیز گَندیده بوَزَد، با خود، بوی گند می‌بَرَد.

    قَالَ مُوسَی (عَلَیْهِ السَّلَامُ): مَنْ‏ قَطَعَ‏ قَرِینَ‏ السَّوْءِ فَکَأَنَّمَا عَمِلَ بِالتَّوْرَاهِ. (جامع الأخبار  ص ۱۸۰)

    آن که از همنشین بد ببُرَد، گویا به تورات عمل کرده است.

    قَالَ لُقْمَانُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) لِابْنِهِ‏: یَا بُنَیَّ …مَنْ‏ یُقَارِنْ‏ قَرِینَ‏ السَّوْءِ لَا یَسْلَمْ. (بحار الأنوار ج ‏۱۳ ص ۴۲۶)

    لقمان (علیه السلام) به فرزندش گفت:  آن که با همنشینِ بد، نشست و برخاست کند، در امان نباشد.

    ۵- الگوهایی برای جوان

    ۱-۵- اهل بیت علیهم السلام

    أَنَّ النَّبِیَّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لَمَّا أَذِنَ لِعَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فِی لِقَاءِ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ قَالَ النَّبِیُّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بَرَزَ الْإِیمَانُ‏ کُلُّهُ‏ إِلَی الْکُفْرِ کُلِّهِ‏. (بحار الأنوار ج ‏۳۹ ص ۱)

    چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه فرمود که علی (علیه السّلام) به رویارویی با عَمرو بن عبدوُد برود و علی (علیه السّلام) نیز به مصاف وی رفت؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: تمام ایمان در برابر تمام کفر، ظاهر گشت!

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) أَفْضَلُ خَلْقِ اللَّهِ غَیْرِی وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ‏ أَهْلِ‏ الْجَنَّهِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا وَ إِنَّ ‏ فَاطِمَهَ سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ إِنَّ عَلِیّاً خَتَنِی‏ وَ لَوْ وَجَدْتُ لِفَاطِمَهَ خَیْراً مِنْ عَلِیٍّ لَمْ أُزَوِّجْهَا مِنْهُ‏. (بحار الأنوار ج ‏۲۵ ص ۳۶۰)

    علی بن ابی­طالب (علیه السّلام) غیر از من، بهترین خلق خداست و حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند و پدرشان بهتر از آنها است و فاطمه بهترین زنان جهان است، و علی داماد من است و اگر بهتر از علی برای فاطمه می‌یافتم، فاطمه را به ازدواج او در نمی آوردم.

    ‏الرُّویَانِی‏:أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مَرَّا عَلَی‏ شَیْخٍ‏ یَتَوَضَّأُ وَ لَا یُحْسِنُ فَأَخَذَا فِی التَّنَازُعِ یَقُولُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْتَ لَا تُحْسِنُ الْوُضُوءَ فَقَالا أَیُّهَا الشَّیْخُ کُنْ حَکَماً بَیْنَنَا یَتَوَضَّأُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا فَتَوَضَّئَا ثُمَّ قَالا أَیُّنَا یُحْسِنُ قَالَ کِلَاکُمَا تُحْسِنَانِ الْوُضُوءَ وَ لَکِنَّ هَذَا الشَّیْخَ الْجَاهِلَ هُوَ الَّذِی لَمْ یَکُنْ یُحْسِنُ وَ قَدْ تَعَلَّمَ الْآنَ مِنْکُمَا وَ تَابَ عَلَی یَدَیْکُمَا بِبَرَکَتِکُمَا وَ شَفَقَتِکُمَا عَلَی أُمَّهِ جَدِّکُمَا. (بحار الأنوار ج ‏۴۳ ص ۳۱۹)

    رویانی: یک روز امام حسن و امام حسین که هنوز کودک بودند، به پیرمردی برخوردند که مشغول وضو گرفتن بود، ولی خوب وضو نمی گرفت. ایشان شروع کردند به وضو گرفتن و در همان حال هر کدام به دیگری می گفت: وضوی من صحیح‌تر است. آنگاه به آن پیرمرد گفتند: ما دو نفر وضو می‌گیریم، تو قضاوت کن که وضوی کدامیک از ما بهتر است. وقتی وضو گرفتند و از او پرسیدند: کدامیک از ما بهتر وضو گرفتیم؟ گفت:شما هر دو خوب وضو گرفتید، ولی این پیرمرد نادان خوب وضو نگرفت. اکنون وضو گرفتن را از شما آموختم و به دست و برکت و مهربانی که شما نسبت به امّت جدّ خود دارید، توبه کردم.

     

    اَلحَسَنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی الْحُسَیْنِ ابْنِ سَیِّدَهِ الْإِمَاءِ یُطِیلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی‏ صُورَهِ شَابٍ‏ دُونَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ذَلِکَ لِیُعْلَمَ‏ أَنَّ اللَّهَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ. (کمال الدین  ج ‏۱ ص ۳۱۶)

    خداوند، عمر نهمین فرزند برادرم حسین، فرزند بانوی کنیزان و زنان، را در غیبتش طولانی می گردانَد. آنگاه، وی را با قدرت خویش، به صورت جوانی که کمتر از چهل سال دارد، ظاهر می‌گردانَد تا دانسته شود که خداوند، بر هر کاری تواناست.

    ۲-۵- اشخاص قرآنی

    اللهُ تَعالی:‏ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًی. (کهف/۱۳)

    ما خبر آنان (اصحاب کهف) را بر تو درست حکایت می‌کنیم. آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما بر هدایتشان افزودیم.

    اللهُ تَعالی:‏ وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَ عِلْمًا وَ کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ. (یوسف/۲۲)

    چون به حد رشد رسید (یوسف)، او را حکمت و دانش عطا کردیم، و نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.

    اللهُ تَعالی:‏ وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ  قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ. (یوسف/۲۳)

    و آن [بانو] که وی در خانه‌اش بود خواست از او کام گیرد، و درها را [پیاپی‌] چفت کرد و گفت: «بیا که از آنِ توام!» [یوسف‌] گفت: «پناه بر خدا، او آقای من است. به من جای نیکو داده است. قطعاً ستمکاران رستگار نمی‌شوند.

    تفسیر القمی:‏ { أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً. } (کهف/۹) یَقُولُ قَدْ آتَیْنَاکَ‏ مِنَ‏ الْآیَاتِ‏ مَا هُوَ أَعْجَبُ‏ مِنْهُ‏ وَ هُمْ فِتْیَهٌ کَانُوا فِی الْفَتْرَهِ بَیْنَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ مُحَمَّدٍ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ أَمَّا الرَّقِیمُ فَهُمَا لَوْحَانِ مِنْ نُحَاسٍ مَرْقُومٌ أَیْ مَکْتُوبٌ فِیهِمَا أَمْرُ الْفِتْیَهِ وَ أَمْرُ إِسْلَامِهِمْ وَ مَا أَرَادَ مِنْهُمْ دَقْیَانُوسُ الْمَلِکُ وَ کَیْفَ کَانَ أَمْرُهُمْ وَ حَالُهُمْ. (بحار الأنوار ج ‏۱۴ ص ۴۲۲)

    {آیا پنداشته ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت انگیز ما بوده اند}: یعنی ما به تو نشانه‌هایی شگفت‌تر از آن، نشان دادیم. آنان، جوانمردانی بودند که در فاصله‌ی میان دوران عیسی بن مریم (علیه السلام) و محمّد (صلی الله علیه و آله) زندگی می‌کردند. و امّا رقیم، دو لوح مسی بود که بر آنها شرح حال آنان و اسلام آوردنشان و خواسته دقیانوسِ پادشاه و فرجام کار و حالشان، نوشته شده بود.

    سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْهُذَلِیِ‏: قَالَ لِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِما السَّلَامُ) یَا سُلَیْمَانُ مَنِ‏ الْفَتَی‏ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْفَتَی عِنْدَنَا الشَّابُّ قَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ کَانُوا کُلُّهُمْ کُهُولًا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ فِتْیَهً بِإِیمَانِهِمْ یَا سُلَیْمَانُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ اتَّقَی فَهُوَ الْفَتَی‏. (بحار الأنوار ج ‏۱۴ ص ۴۲۸)

    سلیمان بن جعفرهذلی: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: ای سلیمان! جوانمرد کیست؟
    گفتم جانم فدایت! جوانمرد نزد ما همان جوان است.
    به من فرمود: آیا نمی‌دانستی که اصحاب کهف، همه میانسال بودند و خداوند به خاطر ایمانشان، آنان را جوانمرد نامید؟ ای سلیمان! آن که به خدا ایمان آورَد و تقوا پیشه کند، جوانمرد است.

    ۳-۵- یاران حضرت مهدی علیه السلام

    أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَصْحَابُ‏ الْمَهْدِیِّ شَبَابٌ‏ لَا کُهُولَ فِیهِمْ إِلَّا مِثْلَ کُحْلِ الْعَیْنِ وَ الْمِلْحِ فِی الزَّادِ وَ أَقَلُّ الزَّادِ الْمِلْحُ. (بحار الأنوار ج ‏۵۲ ص ۳۳۳)

    اصحاب مهدی جوانند و پیر در آنان نیست مگر اندکی، مثل کمی سُرمه در چشم و نمک در زاد و توشه، و کمترین میزان زاد و توشه، نمک است.

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: بَیْنَا شَبَابُ‏ الشِّیعَهِ عَلَی‏ ظُهُورِ سُطُوحِهِمْ‏ نِیَامٌ إِذَا تَوَافَوْا إِلَی صَاحِبِهِمْ فِی لَیْلَهٍ وَاحِدَهٍ عَلَی غَیْرِ مِیعَادٍ فَیُصْبِحُونَ بِمَکَّهَ. (بحار الأنوار ج ‏۵۲ ص ۳۷۰)

    در حالی که جوانان شیعه بر پشت بام منازل خود خوابند، در یک شب، در غیر موسم حج، به سمت صاحب خود می‌روند و در مکه صبح می‌کنند.

    ۶- حقوق جوان

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏ یَلْزَمُ‏ الْوَالِدَیْنِ‏ مِنَ‏ الْعُقُوقِ‏ لِوَلَدِهِمَا إِذَا کَانَ الْوَلَدُ صَالِحاً مَا یَلْزَمُ الْوَلَدَ لَهُمَا. (بحار الأنوار ج ‏۷۱ ص ۷۰)

    پدر و مادر، از جانب فرزندشان _ اگر فرزند صالحی باشد _ عاق می‌شوند، مانند عاق شدن فرزند از جانب پدر و مادر.

    اَلرَسُولُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:‏‏  الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ‏ سِنِینَ‏ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِین. ‏(مکارم الأخلاق ص ۲۲۲)

    فرزند، هفت سال رئیس (فرمانده) است، و هفت سال بنده (فرمانبردار) است، و هفت سال وزیر (کمک کار).

    اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ: دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ الْزِمْهُ‏ نَفْسَکَ‏ سَبْعَ‏ سِنِینَ‏. (مکارم الأخلاق ص۲۲۲)

    بگذار فرزندت هفت سال بازی کند، هفت سال تربیت شود و هفت سال، او را با خود، همراه بدار.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.